خودکشی اما نتیجه یک عامل نیست و سلسه عواملی دست به دست هم میدهند و فرد را به نقطهای میرسانند که در یک لحظه تصمیم به پایان زندگی خود بگیرد، اگرچه در بیشتر مواقع افراد از این تصمیم آنی و هیجانی پشیمان میشوند.
عاملی که تیر خلاص را میزند و باعث تصمیمگیری اشتباه میشود در افراد مختلف، متفاوت است، چراکه ظرف تاب آوری افراد متفاوت است، بنابراین برای پیشگیری از چنین وقایع تلخی ارتقای مهارتهای افراد و افزایش ظرفیت تاب آوری و آستانه تحمل آنها اهمیت زیادی دارد.
کوروش محمدی_رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران در گفتوگو با ایسنا، در مورد حادثه تلخ خودسوزی معلم اصفهانی اظهار کرد: در وهله اول با یک خودکشی روبرو هستیم که باید از منظر عوامل جامعه شناختی و روان شناختی در حوزه فرد و جامعه مورد بررسی قرار گیرد. اینکه افراد بر اثر چه شرایطی در جامعه به سمت خودکشی می روند، خودکشی را به عنوان یک انتخاب بر می گزینند، در چه شرایط روحی و روانی و بر اثر چه تجاربی تابآوری خود را از دست می دهند و در این مسیر قرار می گیرند، همه قابل تأمل است و نباید فراموش کنیم در خودکشی عوامل مختلفی دخیل است.
وی گفت: اگر بخواهیم به برخی از عوامل مؤثر در خودکشی اشاره کنیم میتوان گفت فضای تربیتی که افراد در آن پرورش یافتهاند، تجربهها و ناکامیهایی که در جامعه با آن مواجه میشوند، دسترسی نداشتن به امکانات و حقوقی که افراد به عنوان یک فرد عادی و شهروند در زندگی خود به آنها نیاز دارند مثل شغل، تحصیل، ازدواج، مسکن و ...، روابط اجتماعی، کارکردهای نهادهای اجتماعی و ساختارهای معیوبی که با آن سر و کار داریم میتواند در این زمینه دخیل باشد.
ساختارهای اجتماعی که پیشگیری نمیکند
رئیس انجمن آسیبشناسی ایران با بیان اینکه ساختارهای اجتماعی در کشور ما نتوانسته شرایطی را برای افراد ایجاد کند که به نوعی پیشگیری کننده از وقوع این پدیدهها باشد، افزود: طبیعی است اگر افراد از نظر فردی هم دچار ناهنجاری باشند و آسیب هایی مثل اعتیاد، اختلالات روحی، روانی و شخصیتی نیز داشته باشند بیشتر در معرض آسیبهایی مثل خودکشی قرار میگیرند. البته الزاما همه خودکشی ها عوامل روان شناسی و جامعه شناسی را با هم ندارد، اما اینها مجموعه عواملی است که باید در ارزیابیهای کارشناسی مورد توجه قرار گیرد.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: اگر بخواهیم به صورت مصداقی در مورد جامعه صحبت کنیم باید گفت بخش زیادی از کارکردهای اجتماعی ما امروز دچار کج اخلاقی شده، به علاوه ساختارهای معیوب در نهادهای اجتماعی مثل خانواده و آموزش و پرورش پازلی را تشکیل میدهد که افراد میتوانند نابهنجار و شهروندان ناراضی باشند. افراد در جامعه همواره در مسیر ناکامی هایی قرار میگیرند و با بیعدالتی، تبعیض، فقر، بیکاری و مشکلاتی روبرو میشوند که میتواند تشدید کننده شرایط نابهنجار و مشکلات فردی باشد.
محمدی تأکید کرد: با این وجود در ارتباط با خودکشی نباید از این موضوع غافل بود که خودکشی با یک عامل تعریف نمیشود و معمولا نتیجه سلسله عواملی است که دست به دست هم می دهد، اما عاملی که باعث خودکشی میشود تیر خلاص را می زند. این عامل ممکن است در خیلی از افراد منجر به خودکشی نشود، به این دلیل که ظرفیتهای افراد متفاوت است.
رئیس انجمن آسیبشناسی ایران خاطرنشان کرد: کسی که در طول زندگی آسیب های زیادی دیده و ناکامی های زیادی تجربه کرده، به نوعی ظرف تابآوری او پر شده و ظرفیت بیشتر از این ندارد، در این حالت ممکن است یک عامل باعث انفجار در روح و روان فرد شده و او را به بن بست برساند و خود را از زندگی خلاص کند. برای کسانی که مشکلات کمتر یا تابآوری بیشتری دارند یا هنوز با سختیها و ناکامی های زیادی روبرو نشده اند ممکن است عاملی که در فرد دیگری باعث خودکشی میشود چندان تاثیرگذار نباشد و یا فقط به لحاظ روحی و روانی او را آزار دهد.
ظرفهای متفاوت تاب آوری افراد
وی با بیان اینکه هر فردی ظرف مشخصی دارد، افزود: مجموعه مشکلات از دوران کودکی تا لحظه ای که فرد اقدام به خودکشی کند شامل رویدادها، ارتباطات، مشاهدات، ناکامی ها، تبعیض ها، روش های تربیتی ناموفق، بی حرمتی، نزاع، خشونت، پرخاشگری، اعتیاد و ... همه به عنوان داده ها دائما این ظرف را پر میکنند و چون هیجانات منفی هم مثل خشم و اندوه در ما فرصت بروز و تخلیه پیدا نمی کنند به تلنباری از استرسها و هیجانات منفی پاسخ داده نشده در فرد تبدیل می شوند که در کنار ناکامی و مشکلات دیگر ممکن است فرد را به نقطه پایان برساند.
محمدی با اشاره یه اینکه خودسوزی یکی از خشن ترین روشهای خودکشی است، تصریح کرد: معمولا کسانی که به شرایط سخت و تنفر جدی از زندگی می رسند، هرچند آنی است و دائمی نیست ممکن است از روش های خشن استفاده کنند.
این فعال اجتماعی، با بیان اینکه برای آسیبشناسی خودکشی معلم اصفهانی باید گذشته او و شرایط سخت و دشواری که برای عبور از دوران های مختلف زندگی از کودکی تا جوانی در آن قرار داشته، مشکلات و فشارهایی که تحمل کرده، ناکامی هایی که نسبت به تامین معیشت خانواده تجربه کرده و از همه مهمتر ناکامی در تأمین مسکن درنظر گرفته شود، افزود: آن طور که مشخص است این فرد همه سرمایه زندگی خود را برای تأمین مسکن گذاشته و وقتی سرمایهاش را از دست رفته دیده، توقع داشته که از کمک دستگاه قضایی بهره مند شود و بتواند به حقش برسد، اما چون شواهد و مستندات پرونده به گونهای نبوده که سیستم قضائی بتواند در راستای خواسته این فرد عمل کند، بلکه براساس مستندات قانونی رأی برخلاف نفع او صادر شده، به یأس و نا امیدی رسیده و یک انگیزه پایان زندگی برایش ایجاد کرده است، اما معتقدم دلیل خودکشی نمیتواند این عامل باشد.
در انتظار یک جرقه
وی با بیان اینکه سلسله عواملی فرد را به این نقطه رسانده که وقتی با عدم صدور رأی به نفع او مواجه شده نتوانسته تحمل کند، تصریح کرد: او به شرایطی رسیده که تاب و توان تحمل بیشتر را نداشته، چه بسا اگر مشکل قضائی نبود و مشکلی با مدرسه پیدا می کرد و یا ناکامی دیگری به سراغش می آمد باز هم همین کار را می کرد، درست مثل یک پارچه آغشته به بنزین بوده که برای آتش گرفتن منتظر جرقه بوده است. همه افراد ممکن است ظرفیت منفی در خود داشته باشند و دست به رفتارهای انتحاری و پرخاشگری بزنند که می تواند تصمیم به پایان دادن زندگی باشد.
محمدی یادآور شد: در مصاحبه هایی که با افرادی که دست به خودکشی میزنند در بیمارستان سوانح سوختگی داشته ایم بیشتر این افراد پشیمان میشوند چون انتظار داشته اند با این اقدام نجات پیدا کنند و مشکل شان برطرف شود، اما زمانی که این اتفاق میافتد تازه پشیمان میشوند که چرا دست به این اقدام زدهاند.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه اگر بخواهیم به این موضوع نگاه آسیبشناسی داشته باشیم باید به دو حوزه توجه کنیم، توضیح داد: موضوع اول ریشهیابی عوامل منفی است که منجر به کاهش تابآوری فرد شده و او به اینجا رسیده که ممکن است از دوران کودکی شروع شده باشد. این مسأله به درد برنامه ریزان، تصمیم گیرندگان کشور و نهادهای اجتماعی مثل خانواده و آموزش و پرورش میخورد که بدانیم چه خطاهایی در تعلیم و تربیت افراد ممکن است مرتکب شویم که فرد را در مقابل چالشهای زندگی ضعیف کند و چطور مهارت به دست آورد که چالشها به جای تبدیل به عقده روانی، راهگشای حل مسائل باشد.
از هیجان مداری تا مسأله مداری
وی با تأکید براینکه باید جامعه را از نگاههای هیجان مدار به نگاههای مسأله مدار سوق دهیم، اظهار کرد: متأسفانه ما جامعهای به شدت هیجان مدار هستیم و فکر می کنیم هر مشکلی را با هیجان می توان حل کرد، درحالی که این رفتارهای هیجانی همواره ناکارآمد هستند و ممکن است در لحظه مسکن باشند، اما در عمل ناکارآمد هستند.
ضرورت آموزش به کارکنان دولت
محمدی با بیان اینکه برنامه ریزیهای اجتماعی و ارتقای دانش اجتماعی باید حتما مبتنی بر آسیبشناسی چنین حوادث و رویدادهای تلخی باشد، افزود: حاکمیت نیز باید در سیستم قضایی، اداری، انتظامی، خدمات اجتماعی و سایر سیستم ها به کارکنان آموزش دهد تا وقتی افراد با نگاههای مختلف و گذشتهها و سلسله عوامل پشت پرده زندگی به آنها به عنوان مسئول یا افراد پاسخگو مراجعه میکنند با تکیه بر آموزشهایی که دیده اند بتوانند بهترین برخورد را داشته باشند، یعنی حتی اگر به لحاظ قانونی نمیتوانند به ارباب رجوع کمک کنند بتوانند با نگاه مشاورهای افراد را به آرامش نسبی برسانند.
وی توضیح داد: درست است گاهی به لحاظ قوانین و رویه اداری نمی توانیم کاری برای افراد انجام دهیم، اما می توانیم با محبت و ایجاد ارتباط مؤثر، سالم و تاثیرگذار فرد را قانع کنیم که اجازه انجام کار مدنظر او وجود ندارد. تردید نکنید در این شرایط فرد آرامش و تابآوری بیشتری پیدا می کند.
رئیس انجمن آسیبشناسی ایران با تأکید براینکه باید از این درسهای تلخ برای پیشگیری از آسیبهای بعدی استفاده کنیم، گفت: برای تعمیم عدالت اجتماعی در همه ارکان، افراد نباید احساس تعلق خود را به سیستم از دست بدهند، چون هرگاه افراد به سیستم های اداری، خدماتی، قضایی و انتظامی احساس تعلق خود را از دست بدهند قطعا اعتماد هم نمیکنند و در این صورت ممکن است دست به هر عمل ناهنجاری بزنند و به خود یا جامعه آسیب بزنند.
پروندههایی که یکی پس از دیگری فراموش میشود
این فعال اجتماعی با بیان اینکه جامعه ما، جامعهای با رویکرد هیجانی است، خاطرنشان کرد: حتی در پخش اخبار این چنینی نگاه هیجانی داریم و مردم هم این اخبار را هیجانی دنبال می کنند، نتیجه رفتارهای هیجانی در پیگیری اخبار این است که بعد از مدت کوتاهی فراموش میشود، همانطور که در ارتباط با پرونده رومینا اشرفی نگاه هیجانی و بدون نگاه کارشناسی و تحلیل آسیبشناسی داشتیم و به همین دلیل بعد از مدتی از ذهن همه رفت، پرونده بابک خرمدین هم بعد از مدتی فراموش شد، اما هیچ برنامه کارشناسی و میزگردی برای آسیبشناسی و تحلیل نگذاشتیم تا اگر به نتایجی در کارشناسی ها رسیدیم به قانونگذاران و تصمیم گیران و سیستم آموزش اجتماعی ارائه کنیم تا از تکرار آنها پیشگیری کنیم.
محمدی با بیان اینکه این اخبار فقط التهاب و هیجان مداری ایجاد میکند و بعد از مدتی فراموش میشود، اما در درازمدت ممکن است آسیبهای دیگری داشته باشد، تصریح کرد: به طور کلی موافق بایکوت این اخبار نیستم، اما اخبار باید در قالب برنامههای کارشناسی به مردم اطلاعرسانی شود، پس صرف انتشار یک خبر کافی نیست و باید بررسی کارشناسی شود تا مردم اضطراب کمتری داشته باشند، منطقی برخورد کنند و قضاوتهای هیجانی کاهش پیدا کند.
وی همچنین به خانوادهها توصیه کرد ؛ دور هم بنشینند و ببینند چقدر مهارت حل مسأله دارند، چقدر نگاهشان بر مبنای تحلیلهای درست و مسأله شناسی است، نه هیجان مداری. اگر برای حل هر مسأله و چالش برنامه ریزی مسأله محور داشته باشند، نظام مشورتی در خانواده داشته باشند و بر سر هر چالش و ناکامی به هم نریزند، قطعا می توانند در برخورد با چالشها و مشکلات موفق عمل کنند. البته خودکشی فقط هیجان نیست و بخشی از عوامل خودکشی هیجانات پاسخ داده نشده منفی است.
پذیرش چالش و ناکامی بهعنوان واقعیت زندگی
رئیس انجمن آسیبشناسی ایران با بیان اینکه صبوری، گذشت و ترویج مهارتها کمک زیادی به افراد جامعه در مواجهه با چالشهای زندگی میکند، گفت: مهارتهای ارتباط مؤثر و خودآگاهی کمک زیادی می کند که افراد خود را کنترل و از چالش ها عبور کنند، در عین حال که چالش و ناکامی را به عنوان یک واقعیت بپذیرند.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از افراد براساس نوع تربیتی که در جامعه دیدهاند ناکامی را نمیپذیرند و نمیخواهند نه بشنوند، افزود: این افراد اگر با ناکامی روبرو شوند زندگی را با همه داشتههایش کنار میگذارند و بر ناکامی متمرکز میشوند؛ این یعنی پذیرش شکست در بین بسیاری از ما وجود ندارد.
محمدی توضیح داد: اگر اسنادها درونی باشد افراد همواره با توانایی ها و تلاش و مهارت خود با مسائل روبرو می شوند، اما اسنادهای ما همواره بیرونی است و عوامل بیرونی را دخیل میدانیم مثل دانش آموزی که نمره قبولی نمیگیرد، به جای اینکه بپذیرد میزان تلاشش کم بوده و نیاز به تقویت تواناییهایش را دارد یعنی پذیرش شکست، به سمت این می رود که معلم بد بود، هوا گرم بود، خانواده مقصر بودند و ... این یک مهارت و بخشی از تربیت است و باید سبکهای تربیتی را در جامعه دگرگون کنیم.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه افراد باید رویکرد هیجان مداری و مبتنی بر اسنادهای بیرونی را کنترل کنند، گفت: ما باید آموزش اجتماعی را در نظام تعلیم و تربیت تقویت کنیم و نسل آینده را بسازیم، چون برای نسل فعلی میتوانیم مسکن موقت بدهیم اما برای نسل آینده باید ریشهای برخورد کنیم و آموزشهای جدی تر و موثرتری داشته باشیم، همچنین بر مبنای گفتمان خانواده پیش برویم که متاسفانه در جامعه ما جایگاه کمرنگی دارد.
انتهای پیام
نظرات