سید اکبر حلّی، معمار مرمت بناهای تاریخی که سال ۲۰۱۶ نامزد نهایی دریافت جایزۀ معماری آقاخان شده به ایسنا میگوید: سال ۱۳۷۴ که مرمت سرای عامریها را آغاز کردیم، یک خانۀ ۶۰۰ متری کنار آن خرابشده بود و شهرداری بهمنظور تسطیح، قصد داشت بقایای آن را از بین ببرد. وقتی لودر داشت به سمت بخشی از دیوار این خانه میرفت، از آنها خواستم دست نگهدارند و شهردار وقت کاشان که عضو هیأت امنای مرمت و بازسازی بناهای تاریخی کاشان بود، به من گفت «دست بردار، این دیوار را برای چه میخواهی نگهداری؟» گفتم حیف است، جزئیات زیبایی دارد و برای آن برنامه دارم. گفت «ما روی این کار هزینه نمیکنیم»، گفتم عیبی ندارد و با همفکری مهندس عمرانی اصفهانی با ایجاد یک قاب دور دیوار، آن را حفظ کردیم. دست آخر هم هزینه را شهرداری پرداخت کرد! اما کار جالبی شد. ابتدا همه ما را مسخره میکردند ولی بعد از مدتی دیدند که توریستهای خارجی چقدر از این قاب استقبال میکنند.
او یادآور میشود: همین کار را مقابل هتل راهب کاشان هم انجام دادیم. یک خانۀ تاریخی درست روبروی این هتل خرابشده بود و عدهای قصد داشتند آن را به سرویس بهداشتی هیأت محله تبدیل کنند. چون این کار به هتل راهب ضربه میزد، خانه را خریدیم و بخش باقیماندۀ دیوار آن را قاب کردیم.
«در دهۀ هفتاد برای مرمت بناهای تاریخی کاشان باید میجنگیدیم؛ فرهنگ مرمت و احیا مرده بود.» حلّی، با بیان این جمله ادامه میدهد: ما آن زمان عضو کارگروهی با مدیریت حسین محلوجی بودیم که مرمت خانۀ عباسیان، طباطباییها، عامریها و... را بر عهده داشت و از چپ و راست پیغام میرسید شما دیوانهاید که پول بیتالمال را خرج خشت و گل میکنید! حتی رسماً در سخنرانیهایشان گفتند که خانه طباطباییها را صاف کنید و به جای آن پنجاه خانۀ کوچک بسازید!
او تصریح میکند: سرای عامریها که همین چند روز پیش بهعنوان یکی از ۲۵ هتل برتر خاورمیانه توسط تریپ ادوایزر معرفی شد، دهه هفتاد وسط خیابان علوی افتاده بود. ما بخشی از حوضخانۀ آن را کف خیابان پیدا کردیم و ساختیم. مردم هم طومار نوشتند و راهپیمایی کردند که چرا میخواهید خیابان را ببندید! از ما به جاهای مختلف شکایت کردند. ما هم باید مرمت میکردیم، هم مبارزه میکردیم و هم فرهنگسازی.
این معمار مرمت بناهای تاریخی توضیح میدهد: کار به جایی رسید که استاندار وقت اصفهان با ما تماس گرفت و گفت مردم شکایت کردهاند و اگر کار را متوقف نکنید شخصاً با بولدوزر خانۀ عامریها را خراب میکنم! خاطرم هست که یک شب هم در مسجد محله گفته بودند اینها قصد دارند با این کار (مرمت) پای بیگانهها را به دارالمؤمنین کاشان باز کنند و چه و چه.خلاصه جو بدی علیه ما شکل گرفته بود.
حلّی میگوید: فردا شب رفتم مسجد و به آن روحانی گفتم اجازه بدهید من هم چند دقیقه بین دو نماز حرف بزنم و از کارم دفاع کنم، اگر قانع نشدید از فردا مرمت را تعطیل میکنیم. قبول کردند و بین دو نماز گفتم آمریکا علیه ما تبلیغ میکند، اما ما این خانهها را مرمت میکنیم که مردم جهان بیایند و ببینند چه فرهنگ و تمدن غنیای داریم. گفتم که کشور فرانسه، چهار برابر فروش نفت ما، از گردشگری کسب درآمد میکند و اگر ما نتوانیم با این داشتهها گردشگر جذب کنیم و درآمدزا باشیم، گدا میشویم؛ اگر هم گدا شدیم تو سری خور بیگانهها میشویم. گفتم خارجیها همهچیز دارند جز این سرمایهها که مختص ماست و باید قدرش را بدانیم.
«نتیجه چه شد؟» مؤلف کتاب «گرهها و قوسها در معماری اسلامی» در پاسخ به این سؤال اظهار میکند: با بیان این حرفها روحانی مسجد دستش را بالا برد و گفت حق با شماست. مردم هم راضی شدند. کمکم فرهنگ مرمت جا افتاد، سیل گردشگر به سمت این خانههای تاریخی سرازیر شد و حتی افرادی که میخواستند ساختمان جدیدی بسازند، علاقهمند شدند به جای سبکهای غربی از عناصر معماری ایرانی_اسلامی در بناهایشان استفاده کنند. جالب اینکه همان کسانی که با ما مخالفت میکردند، شروع به خرید خانههای تاریخی و مرمت آن کردند و بهاینترتیب، انقلاب مرمت در کاشان شکل گرفت.
این معمار باسابقه میگوید: خوشبختانه کاشانیها فرهنگ حفظ خانههای تاریخی را پیدا کردهاند و با چنگ و دندان این بناها را حفظ میکنند. هفتۀ گذشته فردی از من دعوت کرد که بروم و خانۀ تاریخی او را ببینم تا برای مرمتش برنامه بریزم. رفتیم کوچۀ دربند مخبر، کنار مسجد آقابزرگ و یک در را باز کرد که فقط چند پایه در آن بود. گفتم خانۀ تاریخی کو؟ گفت «همین است!» گفتم اینکه هیچچیزی از آن باقی نمانده، گفت «چطور سرای عامریها را که بدتر از این بود مرمت کردید، اینجا را هم مرمت کنید!» خوشحالم که مردم کاشان به فرهنگ احیا عقیده پیدا کردهاند.
پاسخ حلّی به پرسش ایسنا دربارۀ «وضعیت فرهنگسازی برای حفظ بناهای تاریخی در اصفهان» چنین است: دهمین سالگرد فوت باقر آیتالله زادۀ شیرازی، مراسمی در اصفهان برگزار شد که ما هم در آن حضور داشتیم. در همان مراسم و در حضور مدیران استان، گفتم که ما کاشانیها در فرهنگسازی موفقتر بودیم؛ دلیل آن هم این است که حدود ۲۵۰ خانه را مرمت کردیم و یک نفر از ما شکایت نکرد اما در اصفهان، وقتی قصد داشتیم خانۀ کلاهدوزان را مرمت کنیم، چهار همسایۀ این خانه از ما شکایت کردند! کارفرما هم فرانسه ساکن بود و مدام باید این دادگاه و آن دادگاه شرکت میکرد. یک روز او برای بازدید از ساختمانهایی که مرمت میکردیم به کاشان آمد و با سرمایهگذار تهرانی سر صحبت را باز کرد. از او پرسید که همسایهها از شما شکایت نکردهاند؟ گفت نه، تازه برایم آش هم میپزند! آن فرد هم پروژۀ مرمت را در اصفهان تعطیل کرد! این ماجرا را تعریف کردم که بدانید فرهنگ مرمت و احیا هنوز در اصفهان جا نیفتاده است و باید برای آن فکری کرد.
انتهای پیام
نظرات