آنچه این روزها در فضاهای تاریخی و موزهها دیده میشود، حضور بازدیدکنندگانی است که پول بلیت بازدید از این فضاها را پرداخت میکنند اما به جای بازدید از اشیا و جاذبههای آن فضای تاریخی، بیشتر برای عکاسی از خودشان و در نهایت انتشار عکسهایشان در شبکههای اجتماعی حضور پیدا میکنند.
با وجود همهگیری ویروس کرونا در نوروز ۱۴۰۰ و محدودیتهای کرونایی، برخی موزهها با استقبال بازدیدکنندگان روبهرو شدند. بازدیدکنندگانی که اغلب با دوربین حرفهای و لباسهای پلوخوری وارد میشدند و بیشتر در تقلای عکسانداختن برای انتشار در شبکههای اجتماعیشان بودند. عطش عکاسی از خود تا جایی طرفدار پیدا کرده که در برخی از بناهای تاریخی، جوانانی با دوربین حرفهای حاضر میشدند و در ازای پول، پیشنهاد عکاسی از افراد را مطرح میکردند. مشتریهایشان هم اغلب دختران و پسران جوان بودند.
راهنمای موزه از خستگی روی صندلیای گوشه اتاق نشسته است اما چشمانش روی دور تند میچرخند و مجبور است به بازدیدکنندگان بیملاحظه مرتب تذکر بدهد که یکی از آنان تا از راه نرسیده چراغ سالن را خاموش میکند! افراد بسیاری وارد سالن می شوند و تلاش میکنند قبل از آنکه اطرافشان شلوغ شود، چند عکس رو به دیوارهای تزئینشده با کاشیهای لعابدار آبی بگیرند و بدون آنکه تماشای اشیا چیده شده در ویترین موزه برایشان جذاب باشد، سالن را ترک کنند و بعد از خستهشدن از ژستهای بسیار در کافهای که گوشهای از موزه ساخته شده بنشینند و خوراکی یا نوشیدنی میل کنند.
راهنمایان موزهها و محوطههای تاریخی و باستانشناسان دل پر دردی از رفتار بازدیدکنندگان دارند. فریبا فروز - کارشناس ارشد باستانشناسی و راهنمای محوطه تاریخی تخت جمشید - در اینباره به ایسنا میگوید: «به نظر میآید بیشتر افرادی که برای بازدید از محوطه تاریخی تخت جمشید میآیند، هدفشان عکاسی و فیلمبرداری از خودشان یا گرفتن لایو برای اینستاگرام است تا بازدید و دانستن درباره محوطه تاریخی که برای دیدن انتخاب کردهاند. حتی بارها مجبور بودیم به افرادی که ماسکهایشان را برمیداشتند تذکر دهیم که متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت. من فکر میکردم نوروز ۱۴۰۰ به دلیل شیوع ویروس کرونا و محدودیتهای اعمالشده، استقبال کمی از محوطه تاریخی تخت جمشید شود اما متاسفانه تعداد بازدیدکنندگان بیشتر از سالهای گذشته بود و مجبور بودیم بارها و بارها به بازدیدکنندگان تذکر دهیم که به آثار دست نزنند یا وارد محدودههای ممنوعه یا نشانهگذاری شده نشوند اما متاسفانه افراد کمی رعایت میکردند و به عبارتی کنترل از دست راهنمایان خارج شده بود و کاری هم از دست ما برنمیآمد.»
او ادامه میدهد: «گاهی اوقات مراجعهکنندگان به تذکرهایی که به آنان داده میشد میخندیدند و توصیههای ما را به مسخره میگرفتند و میگفتند حالا اگه به آثاردست بزنیم چی میشه؟ نکته جالب توجه اینکه این صحبتها یا رفتارها را بیشتر از قشر جوان میدیدیم که به نظر تحصیلکرده میآمدند! برای مثال یک بار به آقایی که حدوداَ ۴۰ ساله بود و روی یکی از سردیسها نشسته بود تا عکس بگیرد، تذکر دادم. اما او جواب داد مگه ارثِ پدریته که نمیذاری یه عکس بگیرم؟ از این موارد زیاد داریم اما سعی میکنیم با افراد مدارا کنیم تا کار به خشونت کشیده نشود چون هر اتفاقی که بیفتد مردم شروع به فیلمبرداری میکنند و در نهایت ویدئویی نامفهوم در شبکههای اجتماعی پخش میکنند و ممکن است این شائبه پیش بیاید که در تخت جمشید با مردم درگیر میشوند. امسال تعداد کودکانی که همراه خانوادههایشان برای بازدید از محوطه تاریخی تخت جمشید آمده بودند هم زیاد بود و جالب اینکه هیچکدام هم ماسک نداشتند. در طول ۱۲ روزی که در محوطه تخت جمشید به عنوان راهنما فعالیت کردم فقط برای دو پسربچه سوال پیش آمد که شما اینجا چه کار میکنید؟»
به اعتقاد این باستانشناس «هر کسی باید به نوبه خود در این زمینه فرهنگسازی کند اما متاسفانه رسانه ملی به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی هم تا کنون برنامه منسجمی در این زمینه نساخته است. به عقیده من باید برنامه مستندی در این زمینه ساخته و به صورت مرتب از صداوسیما پخش شود تا زمانی که مردم برای بازدید از فضاهای تاریخی میروند پیشزمینه لازم را داشته باشند. بارها دیدهام جوانانی که در این محوطه تاریخی لایو میگیرند میگویند «زندهباد کوروش، زندهباد شاه هخامنشی» و حتی نمیدانند کوروش در پاسارگاد است، نه تخت جمشید! شاید اگر در قالب بروشورهایی هم فرهنگسازی شود و در اختیار بازدیدکنندگان قرار بگیرد، شاهد کاهش این رفتارها باشیم و دید افراد نسبت به بسیاری از مسائل تغییر کند. شاید اگر مراجعهکنندگان متوجه باشند که خشایارشاه دروازه ملل را ساخته که ۷۲ ملت از سراسر جهان به تخت جمشید بیایند و هدایای خودشان را تقدیم پادشاه ایران کنند، بیشتر مراقب رفتارهایشان باشند. به عقیده من باید حس ناسیونالیستی افراد تقویت شود تا وقتی برای بازدید از یک بنای تاریخی میروند، بدانند کجا رفتهاند.»
فروز پیشنهاد میدهد: «حاصل فعالیت و زحمات مرمتکارانی که در طول سال در محوطههای تاریخی از جمله تخت جمشید کار میکنند به صورت عکس و ویدئو مستند شود و برای عموم به نمایش گذاشته شود تا افراد متوجه اهمیت آثار تاریخی شوند و بدانند فضایی که میبینند تنها چند تخته سنگ بیارزش نیست بلکه اهمیت بسیاری دارد که عدهای به خودشان زحمت میدهند تا آن را حفظ کنند. من فکر میکنم باید به این مسائل به صورت ریشهای نگاه کرد چون ما با قشری روبهرو هستیم که تحصیلات بیشتری نسبت به نسلهای گذشته دارند اما دانستههایشان کمتر است و دانش خود را به اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی محدود کردهاند در حالی که در این فضاها لزوما اطلاعات درستی در اختیار افراد قرار نمیگیرد. حتی بسیاری از بازدیدکنندگان وقتی وارد محوطه تخت جمشید میشوند میگویند نیاز به توضیحات راهنما ندارند و وقتی از آنها بپرسید اصلا میدانید وارد چه محدودهای تاریخی شدهاید، اطلاعات چندانی ندارند و معتقدند با یک جستوجوی ساده میتوانند اطلاعاتی که میخواهند به دست بیاورند.»
او به موضوع مهمی هم اشاره میکند: «پرسنل زحمتکش محوطه تاریخی تخت جمشید چند ماهی میشود که حقوق دریافت نکردهاند و بسیاری از آنان به دلیل همین بیتوجهی انگیزهای برای کارکردن ندارند و نسبت به رفتار خارج از عُرف مردم با آثار تاریخی واکنش نشان نمیدهند. هر بار که میپرسیم پس درآمد حاصل از بلیتفروشی کجا میرود، میگویند به خزانه دولت واریز میشود. امسال حتی دانشجویان دکترای باستانشناسی هم به صورت افتخاری در محدوده تخت جمشید فعالیت و همکاری میکردند تا شلوغی تعطیلات نوروز را پشت سر بگذاریم.»
این باستانشناس درباره کافهسازی در فضاهای تاریخی هم توضیح میدهد: «طبق قانون نباید اجازه ساخت و ساز در حریم بناهای تاریخی داده شود اما نکته جالب اینجاست که این قوانین بیشتر زیر پا گذاشته میشوند. برای مثال در تخت جمشید و پاسارگاد اجازه ساخت کافه داده نمیشود. شاید یکی از اهدافی که این کار را انجام میدهند کشاندن مردم به فضاهای تاریخی باشد. بارها شاهد بودم که بازدیدکننده به محض ورود به محدود تاریخی نقش رستم در کافه این محوطه نشسته و به خودش زحمت بازدید از این اثر را نداده است.»
انتهای پیام
نظرات