به گزارش ایسنا، منطقه کردستان، رمان سیذارتا به طور کلی یک سفر است، سفر عرفانی سیذارتا برای رسیدن به معنویت، کمال و روشننگری است.
سروش حبیبی، مترجم کتاب که ترجمهای عالی از کتاب به مخاطب ارائه کرده است، در مقدمه خود به زیبایی درباره کتاب مینویسد:
این کتاب خوب و خوشخوان، با تصمیمی جسورانه و بسیار سخت آغاز میشود. تصمیمی که به راحتی میتوان تصور کرد هرکسی قادر به گرفتن آن نیست. تصمیمِ رها کردن یک زندگی راحت با همه نعمتهایی که در اختیار داری و بلافاصله رفتن سراغ شمنانی که برای نان گدایی میکنند و به شکل آگاهانه به خود رنج میدهند کار سادهای نیست. گرفتن این تصمیم نیازمند قدرت روحی بالا و نیرویی است که سیدارتها از خود نشان میدهد. اما سیدارتها از گرفتن این تصمیم چه هدفی داشت؟ به دنبال چه چیز بود؟ چه چیزی را میخواست که این زندگی سراسر زیبا نمیتوانست به او هدیه دهد؟
سیذارتا خسته از زندگیای که داشت، عصیان میکند و با رنج و سختی دوست میشود. با درد دوست میشود. دیگر برای او مهم نیست اگر گدایی کند یا هر کار به ظاهر حقیر دیگری انجام دهد. سیدارتها میخواهد از درون غنی شود و پس از شناخت خود از «خویشتن» رهایی یابد. حتی با اشتیاق آموزههای بودا را هم میشنود اما بازهم طغیان میکند. بازهم احساس میکند نمیتواند از «من» رهایی یابد و به خرد و روشننگری برسد. به آن صلحی که خواستارش است برسد. سیذارتا همهچیز را رنج میدید و به معنای واقعی دنبال رهایی بود و به همین خاطر هم نزد شمنان و بودا رفته بود. به همین خاطر بسیار اصرار داشت که معلمی داشته باشد و از او یاد بگیرد.
کتاب سیذارتا در دو بخش اصلی نوشته شده است و سرفصلهای این کتاب عبارت است از پسر برهمن، در سلک شمنان، گوتاما، بیداری، کمالا، در میان جاهلان، سانسارا، در کنار رود، رودبان، پسر، اُم و گویندا.
سیذارتا را هرمان هسه نویسنده آلمانی نوشته و سروش حبیبی آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است و چاپ اول آن در تابستان 97 توسط انتشارات ماهی به چاپ رسیده است.
لازم به ذکر است؛ این کتاب پیشتر نیز توسط افراد دیگری به فارسی ترجمه شده بود.