امروز سالگرد درگذشت بانو بی بی فاطمه مادر سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس است که به همین مناسبت متنی که در سال قبل در این ایام در ایسنا کار شد مجددا در خروجی ایسنا فرار داده می شود.
درست یک روز قبل از وفات مادر عزیز، صبور و دریادل حاج قاسم با تعجب وی را همسفر خود در سفر به تهران دیدم . دیدن عزیزی که احساسم به وی چیزی کمتر از حسین آقا برادر بزرگم نیست وجودم را مالامال از شوق و شعف و تعجب کرد، انتظار داشتم در شرایط بحرانی منطقه وی را در ستاد فرماندهی ببینم نه کرمان !؟ غافل از اینکه خدا به بنده مومن و مخلص خود فرصت آخرین دیدار با مادر و وداع با وی را آن هم درست یک روز قبل از سفر ابدیش فراهم کرده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه کویر، در ادامه این دل نوشته آمده است: حاج قاسم را مظلوم تر از همیشه یافتم غمی غریب در چهره داشت، تو گویی می دانست مادر آماده سفر است، از هر دری صحبت کردیم و وقتی به تحلیل شرایط منطقه و احتمال جنگ رسیدیم با لبخند گفت: دیشب وقتی در کنار مادر ( و لابد در جمع دوستان ) از آمریکا می گفتم مادرم گفت گور پدر آمریکا، بیا حرف خودمان را بزنیم مادر!! بیشک مادر نیز می دانست آخرین دیدار با فرزند رشید و قهرمانش فرارسیده و می خواست از فرصت ها و لحظه ها برای گفته ها و ناگفته های مادر فرزندیش استفاده کند.
وقتی سالها پیش ستون سرداران سپیده را در تجلیل از شهیدان گرانقدر و سرداران گمنام استان کرمان در یکی از هفته نامه های محلی کرمان راه انداختیم بارها و بارها این ایده به ذهنم آمد که از مادرانی نیز یاد کنیم که قطعا اجرشان از فرماندهان و بسیجیان دلاور انقلاب و حماسه دفاع مقدس کمتر نیست، مادران صبور نگران و چشم براهی که بارها و بارها در غم فرزندان قهرمانشان سوختند و آب شدند اما چون کوه استوار ماندند و درس مردانگی و استقامت دادند و بی شک شیرزن طایفه سلیمانی از این قاعده مستثنی نیست روحش شاد.
دل نوشته ای از مظفر اسکندری زاده
درست یک روز قبل از وفات مادر عزیز، صبور و دریادل حاج قاسم با تعجب وی را همسفر خود در سفر به تهران دیدم . دیدن عزیزی که احساسم به وی چیزی کمتر از حسین آقا برادر بزرگم نیست وجودم را مالامال از شوق و شعف و تعجب کرد، انتظار داشتم در شرایط بحرانی منطقه وی را در ستاد فرماندهی ببینم نه کرمان !؟ غافل از اینکه خدا به بنده مومن و مخلص خود فرصت آخرین دیدار با مادر و وداع با وی را آن هم درست یک روز قبل از سفر ابدیش فراهم کرده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه کویر، در ادامه این دل نوشته آمده است: حاج قاسم را مظلوم تر از همیشه یافتم غمی غریب در چهره داشت، تو گویی می دانست مادر آماده سفر است، از هر دری صحبت کردیم و وقتی به تحلیل شرایط منطقه و احتمال جنگ رسیدیم با لبخند گفت: دیشب وقتی در کنار مادر ( و لابد در جمع دوستان ) از آمریکا می گفتم مادرم گفت گور پدر آمریکا، بیا حرف خودمان را بزنیم مادر!! بیشک مادر نیز می دانست آخرین دیدار با فرزند رشید و قهرمانش فرارسیده و می خواست از فرصت ها و لحظه ها برای گفته ها و ناگفته های مادر فرزندیش استفاده کند.
وقتی سالها پیش ستون سرداران سپیده را در تجلیل از شهیدان گرانقدر و سرداران گمنام استان کرمان در یکی از هفته نامه های محلی کرمان راه انداختیم بارها و بارها این ایده به ذهنم آمد که از مادرانی نیز یاد کنیم که قطعا اجرشان از فرماندهان و بسیجیان دلاور انقلاب و حماسه دفاع مقدس کمتر نیست، مادران صبور نگران و چشم براهی که بارها و بارها در غم فرزندان قهرمانشان سوختند و آب شدند اما چون کوه استوار ماندند و درس مردانگی و استقامت دادند و بی شک شیرزن طایفه سلیمانی از این قاعده مستثنی نیست روحش شاد.
دل نوشته ای از مظفر اسکندری زاده