در زاد روز زنی عاشق که به فردیت رسید و شعرش عمومیت یافت

نشستی با محوریت فروغ فرخزاد و بررسی اشعارش به مناسبت زادروز این شاعر ایرانی در اصفهان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان،  در این نشست که سخنرانان آن مسعود شیربچه و منیر سلطان‌پور، ادیبان و فعالان حوزه نویسندگی بودند شعر فروغ از زوایای زندگی خصوصی و فردیت او مورد بررسی قرار گرفت.

مسعود شیربچه با نقل خاطرات ثبت شده از فروغ و دیگر اطلاعات گردآوری شده توسط مستندات، نوشته اشخاص و آنچه که در فیلم‌ها و مصاحبه‌ها یی که از این شاعر باقی مانده به بررسی اخلاقیات این شاعر در طول زندگی هنری اش پرداخت و تاثیرات زندگی او را در اشعارش بررسی و بیان کرد.

به اعتقاد این نویسنده و تحلیلگر ادبی، شعر فروغ برگرفته از احساسات درونی و کاملا متغییر در دوران زندگی او است، به شکلی که تفاوت در اشعار فروغ به خصوص در کتب آخر محرز و نشانه رشد و تغییرات خلقی این شاعر است.

وی با یادآوری خاطرات خصوصی فاش شده فروغ، شعر هر زمان را متاثر از خاطرات همان زمان مورد تحلیل قرار می‌داد که البته ادامه این فرآیند به دلیل اعتراض چند مخاطب، ناقص ماند و بررسی‌های شیربچه تا شروع همکاری او با ابراهیم گلستان و ورود به دفتر کاری گلستان پیشروی کرد.

در بخش بعد، منیر سلطان‌پور-نویسنده کتاب "فردیت در شعر معاصر" با تعریف اصطلاح فردیت از منظر ادبی و هنری، شعر فروغ را مورد واکاوی و تحلیل قرار داد.

به بیان این نویسنده و سردبیر هفته‌نامه صبح‌اندیشه، از دوره رنسانس توجه به فرد اهمیت پیدا کرد و امروزه شعر رها شدن از تقلید تعریف می‌شود و اگر در شعر و داستان مقلد تفکر دیگران باشیم و صاحب فکر خود یا توان استفاده از تفکر خود نباشیم، هویت انسانی خود را از دست می‌دهیم.

وی در ادبیات ایران دوره، مشروطه را مهمترین و اصلی‌ترین دوره گذار ایرانی‌ها از سنت به دوران مدرن می‌داند و معتقد است شاعران دوره مشروطه به این درک می‌رسند که شعر فارسی به انجماد و رکود رسیده و احتیاج به تغییر اساسی را الزامی حس می‌کنند. در این دوره، شعر مشروطه در تلاش است تا با بدنه جامعه برخورد کند و شاعران شعر مشروطه می‌کوشند تا زبان خود را به زبان گفتار جامعه نزدیک کنند.

سلطان‌پور تائید این ادعا را در شعر ناکام مانده ملک الشعراء از نوین شدن بیان می‌کند: بهار اعتقاد و اصرار به تجدد را ضروری عنوان می‌کند و در شعر خود می‌گوید "  یا مرگ یا تجدد و اصلاح, راهی جز این دو، پیشِ وطن نیست. ایران کهن شده‌ست سراپای, درمانْش جزبه تازه‌شدن نیست" اما با ضرورت وزن در کلمه درمانش، در میابیم که شاعر اعتقاد به نو شدن دارد ولی به دلیل کهنگی زبانش نمی‌تواند از این مهم برآید.

وی در ادامه نیما را شاعری دانست که ضرورت تغییر در شعر فارسی را به خوبی درک کرد و این مسئله را بصورت تئوری در اختیار شعرای پس از خود گذاشت و در کتاب"نامه‌های به همسایه" شعر مدرن، شعر امروز و شعری که کاملا فردیت دارد را تعریف کرد و فروغ هم معتقد است که شاگرد خوب نیما است و  تمام آموزه‌های نیما را در شعرش پیاده کرده است.

به گفته سلطان‌پور، شاعران گذشته در توصیف معشوق، موجودی در ذهن شاعر، از آرایه های تشبیه واستعاره های طبیعت برای زیباتر جلوه دادن این مفهوم ذهنی بهره می‌جسته و شعر قدمای ما با زندگی روزمره بشر تناسبی ندارد، حال آنکه شاعران نواندیش همچون نیما و شاگردانش، موضوع شعر را در طبیعت موجود درنظر می‌گرفته. 

به اعتقاد نویسنده کتاب فردیت در شعر معاصر، شاعران معاصر در توصیف معشوق از واقعیات انسانی بهره می‌جسته اند و به ویژه فروغ از واقعیات زندگی‌اش می‌گوید، معشوقی که اورا می‌دیده و با او می‌زیسته است و حتی در سه کتاب اول که همچنان به فردیت در شاعری نرسیده، اما معشوقه حقیقی است و از خیال و تصور جدا است.

وی با اشاره به استفاده‌ فروغ از ارکان طبیعت حاضر، در اشعارش اضافه می‌کند: در ادبیات گذشته محدودیت استفاده از واژگان شعری وجود دارد و هر کلمه‌ای اجازه ورود به شعر را ندارد، در حالی که در شعر امروز هرکلمه‌ای می‌تواند به شعر راه پیدا کند و به‌خصوص هر شاعری که به فردیت رسیده باشد محدودیتی در این مورد ندارد.

سلطان‌پور، معتقد است در سه کتاب اول فروغ، "من" در شعر کاملا شخصی است، اما به مرور و بخصوص از کتاب "تولدی دیگر" نگاه‌های شاعر عوض می‌شود و فروغ، فروغ می‌شود بخاطر "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد".

نویسنده و دبیر نشریه بیان می‌کند که در تولدی دیگر، من شخصی او عمومیت پیدا می‌کند و دغدغه‌‌های فروغ تبدیل می‌شود به دغدغه های کل جامعه.

وی معشوق فروغ را متفاوت از معشوق باقی شعرا می‌داند: معشوق فروغ هم‌نوع خود او است، اتفاقی که در ادبیات ما کمتر افتاده است و به عنوان یک زن عاشق شعر می‌گوید، کار بزرگی در دورانی که هنوز زنان محدودیت‌های بزرگی را حس می‌کنو تمام این اتفاقات در شعر فروغ، نشات گرفته از فردیت او در شعرش است.

سلطان‌پور دغدغده‌های فروغ را پیوند خورده با دغدغه‌های انسان معاصر می‌داند و ویژگی دیگر شعر او را بیان آزاد تقابل سنت و مدرنیته و ابراز آزادانه انزجارش از دیکتاتوری همواره حاکم می‌داند و اضافه می‌کند: فروغ موقعیت زن را بعنوان یک دغدغه می‌بیند و معتقد است تنهایی‌های زن یک امر تاریخی بوده و چشم‌انداز روشنی هم در مقابل نمی‌بیند و تلخی این سرنوشت را خوب درک کرده.

تحلیل‌گر اشعار فروغ می‌گوید: فروغ شاعری است که خیلی خوب به فردیت رسیده و با همین فردیت، بیان مسائل عمومی زنان را به عهده گرفته. "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" اوج این ماموریت است و در بندبند این شعر، تلخی، سیاهی، بوی مرگ و ناامیدی شعر را خوانا کرده است.

  • یکشنبه/ ۹ دی ۱۳۹۷ / ۱۹:۳۹
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: isfahan-78487
  • خبرنگار :