محمدعلی تازه مرد که فردی خوش ذوق، شوخ طبع و اهل شعر و طنز بود با شیوههای گوناگونی توانسته بود همه اقشار مختلف مردمی را در این قهوهخانه کوچک دورهم جمع کند تا در کنار نوشیدن چای و کشیدن قلیان و صرف صبحانه از احوال یکدیگر نیز مطلع شوند.
قهوهخانههای سنتی به صورت مردمی و عمومیاش در ایران در دوره صفوی شکل گرفت و به دلیل اینکه مردم ایران مردمی خونگرم و اهل دید و بازدید هستند به شکل چشمگیری از آن استقبال کردند.
قهوهخانه در روزگاران قدیم یکی از نهادهای سنتی بود که در پی احساس نیاز از سوی مردم شکل گرفت. پیش از اینکه قهوهخانه به صورت یک نهاد عمومی- اجتماعی در جامعه شکل بگیرد در دربارهای صفوی و قاجار اتاقهایی به نام آبدارخانه و قهوهخانه وجود داشت که در آنها انواع شربتها و عرقیجات و نوشیدنیها را تهیه و به درباریان و میهمانان داخلی و خارجی عرضه میکردند.
یکی از این نوشیدنیهای دربار، قهوه بود، در ابتدا قهوه پزی و قهوه نوشی در ایران عمومیت نداشت و مخصوص درباریان و رجال مملکتی بود٬ پادشاهان صفوی و قاجاری، قهوهچی و قهوهچی باشی داشتند که از منصبهای درباری به شمار میآمد. کمکم قهوهخانه به محیط بیرون از دربار و به خانوادههای اشرافی و اعیانی راه یافت و قهوه نوشی در جامعه و میان مردم شکل گستردهتری یافت.
اولئاریوس، سیاح آلمانی که در 1047 قمری مطابق 1637 میلادی به ایران سفر کرده بود از چایخانه ختایی و قهوهخانه سخن به میان آورده است. به گفته او، در اولی چای از نوع چای وارداتی از چین و در دومی قهوه درست میکردند و به مشتریان میدادند.
قبل از اینکه قهوهخانه و چایخانه به عنوان یک مکان عمومی در محیط بیرون از خانه و در بازار و کوی و برزن شکل بگیرد و مردان خانواده را از هر گروه و قشر به خود جذب کند، مردان در جامعه کشاورزی و کارگری آن زمان، جایی برای جمع شدن نداشتند.
مردم حرفههای مختلف از تاجر و کارگر معمولی تا بزرگان صنف از بازرگان گرفته تا صنعت پیشه در خانهها جمع میشدند و امور خود را حل و فصل میکردند، ولی با شکل گرفتن قهوهخانه، این نهاد توانست محفل مناسبی برای جمع شدن افراد هر صنف جامعه شود.
اولین قهوهخانههای ایران در شهر قزوین و در زمان شاه طهماسب صفوی پدید آمد و در اصفهان در زمان شاهعباس توسعه یافت. نخستین قهوهخانهها در اصفهان بیشتر در ضلع شمالی میدان نقشجهان، در سردر و در بازار قیصریه و زیر طاق نماهای آن بود.
پیش از اینکه چای در ایران شناخته شود، قهوه شناخته شده بود. قهوه در جهان اسلام مصرف داشت و ایرانیانی که برای زیارت به مکه و اماکن مقدسه به کشورهای اسلامی و ترکیه عثمانی مسافرت میکردند با قهوه آشنا شدند و آن را به ایران آوردند، به همین سبب مکانهایی که قهوه درست میکردند به قهوهخانه معروف شدند و در ترکیه عثمانی این مکانها به قهوهخانه معروف شد.
بعدها که چای نوشیدن در قهوهخانهها عمومیت پیدا کرد و ذائقه مردم با چای آشنا شد، کمکم چای جای قهوه را در قهوهخانهها گرفت اما نام قهوهخانه همچنان بر روی این مکانها باقی ماند.
قهوهخانهها از آغاز شکلگیریشان تا امروز نقش و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و هنری گوناگونی در جامعه سنتی ایران داشتهاند و محل جمع شدن شعرا، ادبا و نویسندگان به شکل یک محفل ادبی بود.
اگر کسی شعری یا نوشتهای داشت به این محفل شاعرانه میآمد و شعر خود را در جمع آنها میخواند و ساعاتی را در آنجا میگذراند. بسیاری از قهوهخانه چی ها نیز شاعر، هنرمند و موسیقیشناس بودند و ساز مینواختند.
مردم بیشتر به جهت شعرا، شعرخوانی و صاحبذوق بودن قهوهخانه داران جذب قهوهخانههای آنها میشدند. از این رو، یکی از نقشها و کارکردهای اولیه قهوهخانه را میتوان توسعه و اشاعه شعر دانست.
قهوهخانه بعداً جایی شد برای پاتوق گرفتن هنرمندان کوچه و بازار، ادب و موسیقی، محفل نقالان، قصهگویان، تقلیدچی ها، نوازندگان دورهگرد، نقاشان، خیمه شب بازان و بازیگران روحوضی که پیش از برپایی قهوهخانه جای خاصی برای ارائه هنر خود نداشتند.
به تدریج قهوهخانه را که محل تجمع اقشار مختلف از هر صنف بود، مکانی مناسب برای هنرنمایی هایشان یافتند. این چنین بود که رفته رفته قهوهخانه شد پاتوق صنوف مختلف از اهل صنعت و پیشه تا اهل طرب.
قهوهخانه محلی بود که به همه تعلق داشت، چه اشخاصی از گروه صنعتگران و پیشه وران ماهر و هنرمند و چه کارگران بیکار و در پی کار. قهوهخانه مرکزی بود برای معرفی صاحبان هر حرفه و پیشه و صنعت. مردمی که اگر کار ساختمانی داشتند و به معمار، بنا، نقاش، نجار، گچ کار و مانند آنها نیاز داشتند میدانستند برای تأمین نیازهای خود به کدام قهوهخانههای شهر و محله مراجعه کنند.
قهوهخانهها نقش سیاسی و اجتماعی هم داشتند. زمانی كه رادیو نبود در قهوهخانه نقالها میآمدند و خبرهای سیاسی و اجتماعی روز را با صدای بلند اعلام میکردند.
یکی از اهالی اجتماعی قهوهخانه رو، ورزشکاران زورخانهکار بودند حتی در قهوهخانه بابا تازه مرد یک زنگوله بزرگ به سبک زورخانهها آویزان شده بود که به شیوه زورخانهها هنگام ورود بزرگان شهر و یا میهمانان خاص به صدا در میآمد.
ناگفته نماند که در گذشته زورخانه، حمام، قهوهخانه و تکیه چهار نهادی بودند که با هم ارتباطی نزدیک داشتند. این نهادهای چهارگانه حرمت و قداست خاصی میان همه مردم مسلمان ایران، به ویژه ورزشکاران و پهلوانان داشتند. قهوهخانه روها از هر قشر که بودند حمام را محل تطهیر، زورخانه را محل پرورش تن و اندام و تقویت مرام و اخلاق پهلوانی، و قهوهخانه را محل به خود اندیشی و ارتباط با دیگران و پرورش روح ملی و پهلوانی با داستانهای شاهنامه میدانستند.
اصولاً در گذشته تمام خبرهای روز جامعه در قهوهخانهها پخش میشد و موقعی كه هنوز رسانههای عمومی مثل امروز توسعه نیافته بود، مردم به قهوهخانه میرفتند و از زبان نقال و مردمی که در قهوهخانه جمع میشدند خبر و اطلاعات و رویدادهای روز را میگرفتند.
تاریخ حماسی و اسطورهای خودمان در همان قهوهخانه نشر پیدا میکرد. مردمان قدیم که از سواد کافی بهرهای نداشتند و از تاریخ ملی و قومی و مذهبی خود چیز زیادی نمیدانستند، تمام اطلاعات در زمینه ایران، ایرانی و پهلوانان باستانی، داستانهای حماسی و اسطورهای و حماسهآفرینان كربلا، وقایع مذهبی را در قهوهخانهها و از زبان نقالان و شاهنامه خوانان میآموختند.
تازه مرد نیز در قهوهخانه سنتی و پررونق خود که میهمانانی از شهرهای دیگر را که برای مسافرت به شهر آران میآمدند را نیز در خود جای داده بود و با شعرخوانی، قصهگویی، نقل خاطرات سودمند و بیان تجربیات خود برای دیگران، سهم بسزایی در انتقال و تبادل اطلاعات مفید به دیگران داشت به طوری که خیلی از افراد و حتی جوانان برای حظ بردن از این سخنان و تجربیات در این قهوهخانه گرد هم میآمدند.
قهوهخانه مکانی برای استراحت و تبادل اطلاعات
گزارش از، کامران شاهزاده- ایسنا منطقه اصفهان