پشتکارو ممارست بی وقفه کلارا زتکین در مسیر احقاق حقوق زنان و کارگران او را به شخصیتی بی نظیر در تاریخ جنبش زنان تبدیل کرده است.
به گزارش ایسنا-منطقه خراسان، تاریخ همواره بیانگر وجود افرادی است که بسیاری از دستاوردهای جنبش زنان مرهون فعالیتها و مبارزات آنهاست. کسانی که تلاش کردند تا ریشههای ستمدیدگی زنان را مشخص نموده و راه رهایی از فرودستی را فرا روی آنها قرار دهند. به بهانه 8 مارس برآنیم که در این یادداشت نگاهی اجمالی به زندگی کلارا زتکین، واضع روز جهانی زن بیاندازیم؛ زنی که پشتکارو ممارست بی وقفهاش در مسیر احقاق حقوق زنان و کارگران او را به شخصیتی بی نظیر در تاریخ جنبش زنان تبدیل کرده است.
کلارا آیزنر سال ۱۸۵۷ در روستایی در آلمان به دنیا آمد. پدرش آموزگاری بود که در روستا درس میداد و مادرش زن روشنفکری بود که در جریانات مدافع حقوق زنان و کارگران فعالیت میکرد. در این شرایط رشد اجتماعی بود که کلارا از همان دوران کودکی با شرایط نابهنجار زندگی بی چیزان آشنا شد.
کلارا تمام زندگی اش را وقف احقاق حقوق زنان وکارگران کرد. زندگی متفاوت و شخصیت استثناییاش او را به یکی از بانفوذترین چهرههای سیاسی آلمان در دفاع از حقوق زنان، دفاع از مبارزه طبقاتی کارگران علیه نظام سرمایهداری، مبارزه علیه جنگ و فاشیسم تبدیل کرد. 21 ساله بود که به عضویت حزب سوسیال دموکرات آلمان درآمد، آنجا بود که با معلمش که جوانی به نام اٌسیپ زتکین بود، آشنا شد.
بعد از تصویب قانون منع فعالیتهای گروههای سوسیالیستی و به دنبال توقیف صدها روزنامه و نشریه ، در یکی از گردهماییهای کارگری، اُسیپ زتکین دستگیر و از کشور اخراج گردید.
بعد از تبعید اُسیپ زتکین، کلارا تصمیم گرفت کشور و خانوادهاش را ترک کند و به ادامه فعالیتهایش در کنار اٌسیپ ادامه دهد. او مدتی به اتریش رفت و از راه پرستاری از بچهها در منزل یک کارخانهدار متمول ، امرار معاش کرد. بعد از مدتی خود را به پاریس رساند و با اُسیپ همخانه شد و نام فامیلی او را بر خودگذاشت و از او صاحب دو فرزند شد.
کلارا و اُسیپ در این دوران با وجود اینکه شرایط اقتصادی بسیار بدی داشتند ولی همچنان به فعالیتهایشان ادامه میدادند و در مجامع سوسیالیستی شرکت میکردند. درآمد انها از طریق خبرنگاری به دست میآمد. در همین اوضاع بود که اُسیپ به بیماری سل مبتلا شد و کلارا در کنار پرستاری از شریک زندگی و مراقبت از فرزندان به تامین معاش خانواده نیز میپرداخت. در یکی از همین روزها، در حالی که آنها پول کافی برای تهیه غذای مناسب و ملزومات خانه نداشتند و به علت اینکه قادر به پرداخت کرایه آپارتمانشان نیز نبودند، آنها را به خیابان انداختند و به استثنای لباسی که به تنشان بود، بقیه آنچه را که داشتند مصادره کردند.
علی رغم تمامی این سختیها و مشقتها، کلارا در زندگی سیاسی خود بسیار فعال بود. او در این شرایط در تظاهراتها شرکت میکرد، نشریات سوسیالیستی را توزیع میکرد و به کار متحد کردن زنان( کارگر پاریسی) جهت مبارزه برای امر سوسیالیسم مشغول بود.
چندی بیشتر نگذشت که اُسیپ فوت کرد و کلارا به علت فقر شدید و در نتیجه کار طاقت فرسا و عدم دسترسی به غذای کافی و مناسب به بیماری سل مبتلا شد و دوباره به آلمان و پیش خانوادهاش برگشت و مادرش وظیفه نگهداری دو پسرش را به عهده گرفت.
کلارا زتکین اولین فردی که برای به رسمیت شناختن حق رأی زنان مبارزه کرد
او بعد از بازگشت به آلمان فعالیتهایش را به صورت جدی تر پی گرفت و بیش از 20 سال به اداره کردن مجله "برابری" مشغول شد و در نشریات انقلابی و انتقادی هم در زمینه آزادی زنان و آزادی جامعه از نظام سرمایهداری مطلب مینوشت. مبارزه برای کسب حقوق زنان، یکی از مهمترین زمینههای فعالیتهای سیاسی- اجتماعی کلارا زتکین بود. او اولین فردی بود که برای به رسمیت شناختن حق رأی برای زنان مبارزه کرد و به نتیجه نیز رسید.
زمانی که زنانِ کمونیست بچهآوردن را یک وظیفه اجتماعی میدانستند و به دنبالِ کمک به زنانِ فقیری بودند که مایلاند مادر شدن را به عنوانِ بالاترین لذت تجربه کنند، کلارا زتکین از مدافعان سرسخت حق اشتغال زنان بود و این مطالبه یکی از دغدغههای اساسی او در طول فعالیتهایش بوده است. شیلا روباتم در این باره می نویسد: درآلمان، کلارا {زتکین} به حق اشتغال زنان اعتقادی راسخ داشت. اشتغال برای زنان نه تنها وسیلهای بود تا به استقلال اقتصادی دست پیدا کنند، بلکه از طریق سازماندهی میتوانستند شرایط خود را بهبود بخشند و بر اعتماد به نفس خویش بیافزایند.(روباتم1387: 218)
در همان سال کلارا سخنرانیای ایراد کرد که با استقبال کم نظیری مواجه شد. او در اعتراض به افرادی که معتقد بودند ورود زنان به بازار کار موجب افزایش تعداد کارگران گشته و از اینرو منجر به کاهش درآمد کارگران شده و از این امر نتیجه میگرفتند که زنان باید در خانه مانده و به امور خانه بپردازند، خطابهای اعتراضی ایراد کرد و در دفاع از کار زنان در کارخانهها و دیگر اماکن کار برآمد. در خلال این سخنان کلارا چنین گفت: "آنان که آزادی انسانیت را بر پرچم خود حک کردهاند نمیبایست نیمی از بشریت را به بردگی اجتماعی و سیاسی محکوم نمایند. همانگونه که مرد تحت فشار سرمایهدار قرار دارد، زن تحت فشار مرد است و او اگر وابسته اقتصادی باقی بماند، در آینده نیز تحت فشار خواهد بود. کار، پایه اساسی استقلال اقتصادی زن است."
یکی دیگر از فعالیتهای کلارا در اعتراض به سیستم حاکم بر نظام آموزش آلمان بود. او خواهان برقراری سیستم آموزش رایگان برای همه، از سطح کودکستان تا دانشکده گردید. او همچنین بر اهمیت ارتقاء احترام به مقام و مرتبه کارگر، در سیستم تعلیم و تربیت تأکید نمود و به عنوان خواست نهایی در این زمینه به منظور چیره شدن بر روابط ناسالم بین جنسهای مختلف نسبت به هم،که مصنوعا تهییج کننده و بیش از حد هیجان برانگیز است ،خواهان این شد که مدارس دولتی به صورت تک جنسیتی نباشند.
زنان، آغازگر انقلاب بلشويکی روسيه
شاید همه ندانند که آغازگر انقلاب بلشويکی در روسيه، زنان بودند که در آن شرايط سخت زمانيکه سازمانهای مهم سياسی جرات نمیکردند در روز ٨ مارس سال ١٩١٧به خيابانها بيایند، زنان کارخانهها با جرات و شهامت در اين روز به خیابانها آمدند و پایههای امپراطوری عظيم روسيه رابهگونهای لرزاندند که در ظرف مدت کوتاهی اين امپراطوری فروريخت و فصل جديدی در جهان گشوده شد.
در سال 1908 میلادی حدود 15000 زن در شهر نیویورک برای ساعات کار کوتاهتر، افزایش دستمزدها، پایان یافتن کار کودکان و نیز کسب حق رأی، دست به تظاهرات زدند. ایشان با پلاکاردهایی که بر آنها نوشته شده بودند "نان و گل سُرخ" به خیابانها رفتند.
پس از مدتی در همان سال زنان کارخانههای نساجی اعتصاب عمومی 13 هفتهای را برای شرایط کاری بهتر و دستمزدهای بالاتر برقرار کردند. این حركت به درگیری قهر آمیز با پلیس آمريکا انجامید و پلیس بهطور وحشیانه به تظاهرات حمله کرد و آن را سركوب نمود. عدهای از زنان تظاهر كننده زخمی و دستگیر شدند.
بهجز این اعتصابات، از اعتصاب "برخاستن 20000 نفر" نیز میتوان یاد کرد که در همان سال به وسیله مهاجرین زن در صنایع پوشاک شهر نیویورک آمریکا برگزار شد. این اعتصاب کنندگان که بسیاری از آنها نوجوان بودند، در شرایط اسفناک کاری با دستمزدهای بسیار پائین قرار داشتند. رؤسای آنها اغلب از آنان میخواستند که بهای نخ و سوزن را نیز خودشان تهیه کنند و بدین نحو آنها را تا حد ممکن استثمار میکردند. پس از پایان این اعتصاب، کارگران به حقوق محدودی دست یافتند، از جمله ساعات کار کوتاهتر، حق داشتن چهار روز تعطیلات با مزد در سال، و مسئولیت تهیه ابزار نیز بهعهده کارفرماها قرارگرفت، اما حق به رسمیت شناختن اتحادیههای کارگری به آنها هنوز داده نشده بود.
8 مارس، روز جهانی زنان کارگر
تحت تاثیر چنین حرکتهای شجاعانه زنان کارگر در آمریکا بود که کلارا زتکین در کنفرانس جهانی زنان کارگر 1910 از حاضران دعوت کرد تا یک روز برای برگزار کردن جشنی جهانی برای زنان، و نیز جهت دفاع از خواستههای اقتصادی و سیاسی زنان کارگر اختصاص دهند و بعد از آن 8 مارس به عنوان روز جهانی زنان کارگر لقب گرفت.
کلارازتکین در آگست ۱۹۳۲ میلادی در حالی که بینایی خود را از دست داده و سخت بیمار بود و هم چنان از سوی حزب نازی به مرگ تهدید شده بود، اجلاس پارلمان آلمان را افتتاح کرد. او با وجود وضعیت جسمانی ضعیف، بیش از یک ساعت درحال ایستاده سخنرانی تاریخی خود را ایراد کرد. او ضمن این که فاشیسم را به عنوان «درندهخوترین شکل حکومت سرمایهداری انحصاری » محکوم کرد، در جریان این سخنرانی بیانیهای را منتشر کرد که در آن شدیدا جنگ را محکوم میکرد، بیانیهای خطاب به زنان طبقه کارگر که با این سوالات آغاز میشد؛ «شوهران تان کجا هستند؟ پسران تان کجا هستند؟» و بعد جواب میداد:هشت ماه است که آن ها در جبهههای جنگ بودهاند، از کارشان و از خانههایشان کنده شدهاند.... هم اکنون میلیونها درگورستانهای جمعی به خاک سپرده شدهاند، صدها صدها هزار در بیمارستانهای نظامی با بدن های پاره پاره شده، اندام های خورد شده، چشمان کور شده، مغزهای داغان شده، مبتلا به امراض مُسری و از رمق افتاده، بهسر می برند .
و باز می پرسید: «چه کس یا کسانی از این جنگ سود می برند؟». تنها اقلیت کوچکی از درون هر ملت، سازندگان تفنگ وتوپ، زره پوش و موشکاند.از صاحبان کارخانجات کشتی سازی و تهیه کنندگان نیازهای جنگی نیروهای نظامیاند. آنها، به خاطر منافعشان، کینه و نفرت را در میان مردم دامن زدند و ازاین طریق به شروع جنگ کمک کردند. این جنگ تماماً به نفع سرمایهداریست.اصلاً و ابداً از این جنگ، سودی نصیب کارگران نخواهد شد، امّا هرچه را که برایشان عزیز است، از دست خواهند داد.
پس از انتشار بیانیه، روزنامه نیویورک تایمز در آن زمان کلارا زتکین را به عنوان جسورترین عضو فعال مخالف ادامه جنگ دانست. به دنبال این سخنرانی در حالی که کلارا در بستر بیماری بود دستگیر شد و مدتی را در زندان گذراند.
کلارا زتکین سرانجام در سن 76 سالگی در مسکو درگذشت.
یادداشت از بهناز شوشتری ،کارشناس ارشد مطالعات زنان.