به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «میگفت: «مردانی که نگران حفظ مقاماند هرگز به روشنی کسانی که بیرون ایستادهاند حقیقت عدالت را نمیبینند.» و باور داشت واژههایی مثل «اشتباه» در ذهن مردان سیاست معنی متفاوتی پیدا میکنند.
اولین کتابی که نوشت انجیل و شمشیر بود و از آن پس خودش را وقف پژوهش درباره گذشته و تاریخنویسی کرد. با کتاب «توپهای ماه اوت» که روایت او از ماه منتهی به جنگ اول جهانی است به شهرت رسید و میلیونها خواننده را نه فقط در کشور امریکا که در گوشه و کنار دنیا مجذوب خودش کرد. این کتاب که به فارسی هم ترجمه شده است (ترجمه محمد قائد، نشر ماهی) برایش جایزه پولیتزر به همراه داشت و اعتباری در حد مورخان بزرگ و سطح اول زمانه به او داد.
چند سال بعد برای کتابی که درباره زندگی ژنرال امریکایی، جوزف استیلول نوشته بود دومین جایزه پولیتزر را هم بُرد و آن - به زعم برخیها - «اتفاق» سال ۱۹۶۲ را در سال ۱۹۷۱ دوباره تکرار کرد.
پدرش بانکداری سرشناس و مدتی مالک مجله دِ نیشن (ملت) بود و خود او نیز پیش از تمرکز کامل روی تاریخنویسی، تجربه چند سال کار خبرنگاری داشت. به پشتوانه امتیازات خانوادگی و نیز فرصتهایی که در شغل خبرنگاری برایش فراهم میشد به آسیا و اروپا سفر کرد و تجربه زندگی در چند کشور، از ژاپن و چین گرفته تا اسپانیا (آنهم زمان جنگهای داخلی در این کشور) را به تجربیات خود افزود. اما میگفت این مسیری که تا اینجا آمدم، این که خودم را در این حرفه به عنوان یک مورخ اثبات کردم اصلا برایم آسان نبود «چون زن بودم» و کسی - آن زمان - مورخان زن را جدی نمیگرفت؛ آن هم زنی که نه از مسائل و محدودیتهای زنان که از جنگ و از مردان قدرت و سیاست مینوشت و روی اشتباهات و بلاهتهای آنان انگشت میگذاشت. میخواست با مردان در همان زمین بازی آنان رقابت کند و این رقابت سخت و نابرابری بود. همچنین تاکمن هیچوقت یک چهره دانشگاهی، به آن معنی مصطلح نبود و کوششی هم برای ورود به محافل آکادمیک نمیکرد.
از این رو برخی مدرسان دانشگاه به او برچسب «عامی» بودن میزدند و - با تکبر خاص آنهایی که کسی را قبول ندارند اما خودشان نیز کار مهمی نمیکنند - آثارش را در فهرست کارهای شاخص «علمی» جای نمیدادند. اما کمتر کسی چیرهدستی او در نوشتن و جذابیت نوشتههایش را انکار میکرد و نقش او را در افزایش شمار علاقهمندان به تاریخ نادیده میگرفت. باربارا تاکمن در زندگی حرفهایاش مجموعهای از عناوین و افتخارات را کسب کرد و از اندک چهرههای غیر دانشگاهی بود که خودش را تا بالاترین سطح مطالعات علوم انسانی بالا کشید. ششم فوریه ۱۹۸۹ در یکی از بیمارستانهای گرینویچ بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. تاکمن زمان مرگ ۷۷ سال داشت. معمولا در ایران او را با کتاب «تاریخ بیخردی» (ترجمه حسن کامشاد، نشر کارنامه) میشناسند اما به نظرم «برجفرازان» (ترجمه عزتالله فولادوند، نشر سخن) برای علاقهمندان جدیتر تاریخ، کتاب مناسبتری باشد.
ناگفته نماند که کتاب «سلام اول» او هم به فارسی ترجمه شده و در بازار کتاب کشور ما موجود است (ترجمه حسن افشار، نشر ماهی) .
انتهای پیام