به گزارش ایسنا، این ادعاها در حالی مطرح می شود که دونالد ترامپ در روزهای پایانی دولتش در انزوا و خشم سیاسی اجتماعی به سر می برد و از سوی هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تحت تاثیر اتفاقات بی سابقه ششم ژانویه و حمله هواداران وی به کنگره مورد سرزنش و اعتراض قرار داد و فراتر از آن به طور جدی از سوی تعدادی از مقامات این کشور تهدید به استعفا شده است. بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی در آمریکا و اروپا تحولات آمریکا در یکی دو هفته گذشته را بحرانی سیاسی و نیز بحران عمیق لیبرال دموکراسی می دانند که توسط رییس جمهور و در بالاترین سطح سیاسی به آن دامن زده شده است.
دونالد ترامپ با روی کار آمدن برخی اقدامات و تصمیمات سیاست و حقوق بین الملل را به چالش کشید و اعتراض های زیادی را در سطح بین الملل و در میان هم پیمانانش رقم زد اما کمتر کسی یا گروهی تصور می کرد که دامنه این اقدامات عجیب و بی سابقه از جمله خروج از قراردادها و توافق نامه های بین المللی و بعضا اتخاذ تصمیماتی بر خلاف قطعنامه های شورای امنیت به تحولات و روندهای سیاسی اجتماعی در آمریکا برسد.
اکنون ترامپ و دولتش با توجه به استعفاهای پیاپی و کاهش شدید اقبال سیاسی سیاستمداران به وی، در آستانه ورشکستگی سیاسی قرار گرفته است تا جایی که صفحات رسمی رییس جمهوری آمریکا در شبکه های مجازی که تمامی آنها در داخل آمریکا مدیریت می شوند، دسترسی های ترامپ را لغو کرده اند و بسیاری نیز نگران اختیارات سیاسی، امنیتی و هسته ای رییس جمهوری این کشور هستند.
جو بایدن، رییسجمهور منتخب آمریکا در سخنانی مسئولیت ترامپ در حمله هواداران وی به کنگره را نوعی اقدام تروریستی داخلی خواند. به عبارتی می توان گفت که از نظر بایدن و طرفدارانش رییس جمهور فعلی آمریکا سردسته تروریستها و اوباش است. این اطلاقها از سوی مقامات پیشین، فعلی و آینده آمریکا در حالی مطرح می شود که این کشور برای سال های طولانی همواره برچسب زدن به افراد و کشورها را تحت عنوان تروریست، استانداردهای دوگانه به کار گرفته است و کشورها را با تعاریفی خودخوانده در این چارچوب تهدید و تحریم و بعضا به آنها حمله کرده یا به اشغال درآورده است.
طرح ادعاهایی از این دست درباره ایران موضوعی جدید نیست، به علاوه که بدون ارایه هرگونه سند و مدرک مطرح می شود. این ادعاها در حالی مطرح می شود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت باراک اوباما اظهاراتی صریح درباره نقش آمریکا در مسلح کردن بن لادن، طالبان و القاعده در کارنامه خود دارد. آمریکا اساسا خالق القاعده، طالبان و داعش با هدف اسلامستیزی بوده است و این اقدامات نیز زمینه ساز استراتژی های اسرائیلی و آمریکایی در منطقه بوده است تا هم در این منطقه اعمال نفوذ سیاسی داشته باشند و کشورها را بر اساس سیاست و منافعشان شکل دهند و حتی در این میان تلاش شده تا جغرافیای منطقه را تغییر دهند، همچنین این سیاست در ادامه سیاست فروش تسلیحات و کسب دلارهای نفتی بوده است.
در عین حال انتخاب جو بایدن از سوی مردم آمریکا به شکل ناباورانهای شاکله تیم ترامپ را به هم ریخت و در این میان دستگاه سیاست خارجی وی که در چهار سال گذشته دست به تخریب گسترده تعاملات منطقه و بینالمللی آمریکا در سطوح دو جانبه، چندجانبه و بینالمللی زده بود و شاید بر این تصور بود که چهار سال دیگر هم برای ادامه سیاستهایش وقت دارد بیش از هر بخش دیگر در دولت ترامپ غافلگیر شد. در بخشهای مختلف سیاست خارجی دولت ترامپ اما کشورهای حوزه خلیج فارس و اسراییل بیش از دیگر کشورها و همپیمانان ترامپ خود را در معرض خطر دیدند و از دولت ترامپ و نیز مایک پمپئو درخواست کمک کردند و بیش از هر کشور دیگری در دنیا خیلی سریع نسبت به تغییر سیاستهای منطقهای خود با همسایگانشان اقدام کردند تا در نبود حامی سیاستهایشان در کاخ سفید، جبههبندی را در سطح منطقه به اصطلاح شکل دهند.
عربستان سعودی که تا یک ماه پیش شمشیرش را برای قطر از رو بسته بود به یکباره در توافقی غیرمنتظره با این کشور توافق کرد و نشست شورای همکاری خلیج فارس را با حضور این کشور برگزار کرد. با این حال عربستان به عنوان یکی از حامیان سیاست های ترامپ در چهار سال گذشته در مخالفت با ایران و کشورهای حامی روسیه در مبارزه علیه داعش در منطقه از جمله قطر و نیز حامی صلح با اسراییل در منطقه، حتما در اولویت سیاست خارجی جو بایدن برای تغییر رویکرد و رفتارش در منطقه و فرامنطقه است. به علاوه پرونده جمال خاشقجی و اتهاماتی که متوجه محمد بن سلمان است و نیز نگرانیها از به جریان افتادن قانون "جاستا" که به طور مستقیم شهروندان و مقامات وقت عربستان را در ارتباط با حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر خطاب قرار میدهد و نیز اقدامات ضد بشری عربستان در یمن از جمله مسایلی است که دولت بایدن حتما از آنها برای تغییر رفتار عربستان در سیاستهایش استفاده خواهد کرد.
به نظر می آید اقدامات دستگاه سیاست خارجی ترامپ با هدایت مایک پمپئو از جمله توافق عربستان با قطر، توافق رژیم اسراییل با برخی کشورها از جمله امارات متحده عربی و بحرین و ادعاهای اخیر پمپئو درباره ارتباط ایران با القاعده را باید صرفا برای خالی نگذاشتن دستهای عربستان در برابر دستهای پر جو بایدن علیه عربستان دانست. این سطح دستپاچگی عربستان از روی کار آمدن جو بایدن در تغییر سیاستهایش در منطقه قابل تصور و انتظار است. سران این رژیم در چهار سال گذشته برای روزهایی از سوی ترامپ و دولتش و برای تحقق امیدها و آرزوهایی "دوشیده" شدند که احتمالا این روزها هیچ وقت نخواهند آمد.
مایک پمپئو به طور آشکار در حالی که اسناد بسیاری در اثبات دخالت شهروندان عربستانی در حادثه ۱۱ سپتامبر وجود دارد و همه چیز برای محاکمه آنها روی میز است، دروغ می گوید، او اکنون به جایی رسیده است که سعی دارد بر روی یکی از بزرگترین حوادث تروریستی تاریخ آمریکا و عاملان آن سرپوش بگذارد اما برای چه؟ به ایران فشار بیاورد یا عربستان را از مهلکه اتهامات و پرونده روی میز برهاند؟
همان طور که تصمیمات و رفتار ترامپ از خسارت رساندن به جامعه بین الملل به خسارت رساندن و آسیب زدن به اعتماد عمومی و نهاد دموکراسی در داخل آمریکا منجر شد، وزیر خارجه این دولت نیز در جایگاه دروغ پردازی ارتقا پیدا کرده است و این اصلا جای تعجب ندارد.
عربستان علاوه بر پرونده ۱۱ سپتامبر به طور جدی از سوی افکار عمومی آمریکا در قتل و مثله کردن جمال خاشقجی توسط مقامات این دولت مورد اتهام از سوی جامعه جهانی است. این در حالی است که دولت ترامپ با وجود انزجار جامعه بین الملل و محکومیت این اقدام از سوی نهادهای مدنی و رسانه ای، در مقابل اتهامات وارد شده به مقامات دولتی عربستان سکوت کرد.
همان طور که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در واکنش به ادعای اخیر پمپئو گفته است، پمپئو سعی دارد با دروغ هایش به شکل رقت باری، شکست های خود در سیاست خارجی آمریکا در چهار سال گذشته را توجیه کند و این کار را هر بار با یک دروغ بزرگ تر پیش می برد. او در حالی ایران را به همکاری با القاعده و تروریسم متهم می کند که ایران سال هاست چه در جنگ تحمیلی چه با هدایت سیاسی، فکری و مالی رهبران آمریکا در مرزهایش و نیز در داخل نسبت به دانشمندان و متخصصانش قربانی تروریسم است. اما هیچ کس فریب این صحنه آرایی را نمیخورد. تمامی تروریستهای حادثه ۱۱ سپتامبر از کشورهای محبوب مایک پمپئو در خاورمیانه بودند؛ هیچ کدام از ایران نبودند.
جدای از تمامی اسامی که به عنوان حامیان القاعده و دیگر گروه های تروریستی در سطح منطقه و دنیا از آنها نام برده می شود، مهترین حامی این گروه تروریستی و دیگر گروه ها که دستشان به خون مردم بی گناه در دنیا آغشته است، حکومت آمریکاست و این واقعیت در ورای تمام صحنه سازی ها و دوران ها غیرقابل کتمان است. واقعیتی که دولت های مختلف آمریکا تلاش دارند بنا بر منافع سیاسی و گروهی خود هر از گاهی آن را دست کاری کنند تا جایی که حتی امنیت و منافع ملی خودشان را زیر سوال ببرند. "دروغ گو" کم حافظه است؛ باید به مقامات آمریکایی گفت که حداقل سخنان و اظهارات مقامات پیشین کشور خود درباره عقبه القاعده و چگونگی ایجاد آن را حداقل مطالعه کنید. با این حال کافی است در آینه نگاهی بیندازید، حامی واقعی القاعده و طالبان و دیگر گروه های تروریستی را خواهید دید.
انتهای پیام