به گزارش ایسنا، برای آنهایی که سالهاست در حوزه مستند کار میکنند یا به سینمای مستند علاقهمندند حتما مهوش شیخالاسلامی برایشان نامی آشناست؛ کسی که پیش از انقلاب کارش را آغاز کرد و علاوه بر تجربه دستیاری و برنامهریزی برای کارگردانهایی بنام، مستندهای متنوع و زیادی هم ساخته است.
او که متولد سال 1325 و فارغالتحصیل سینما از مدرسه سینمایی لندن است، بارها به صراحت بر علاقه بیشتر خود به سینمای مستند در مقابل سینمای داستانی تاکید کرده ولی با این وجود سابقه همکاری با ناصر تقوایی در سریال «دایی جان ناپلئون» را به عنوان برنامهریز هم داشته است. مشابه چنین تجربهای در «هزار دستان»، «کوچک جنگلی» و «گزارش» هم ادامه یافته اما او برای نه برای این همکاریهای مشترک که برای مستندهایش شهره است.
شیخالاسلامی که به گفته خودش همه نوع مستندی را ساخته، این روزها مشعول ساخت یک مستند تحقیقی تاریخی درباره «نیکلای مارکف» معمار سرشناس روس و خالق بسیاری از بناهای معروف تهران از جمله ساختمان اداره پست ایران، مدرسه البرز، عمارت مشیرالدوله، مدرسه ژاندارک و کارخانه قند ورامین است.
او در گفتوگویی با ایسنا درباره این مستند میگوید: این معمار اهل روسیه به ایران آمده بود و زمان جنگ جهانی اول در کشور ما ماندگار شد. وقتی رضا شاه به حکومت میرسد او که پیش تر حتی به عنوان قزاق جنگیده بود، به حرفه اصلی خود برمیگردد و از آنجا که عاشق ایران بوده در اینجا میماند و هیمن جا هم از دنیا میرود.
این مستند ساز که شاید فیلم جدیدش را سال آینده در جشنواره حقیقت نمایش دهد، در پاسخ به اینکه اگر میخواست از دوران کرونا مستندی بسازد با چه رویکردی آن را میساخت و اصلا چه وجهی از این پاندمی برایش ویژهتر بوده است؟ میگوید: واقعیت این است که من خیلی با کادر درمان همدلی میکردم، چون از مصاحبههایی که با آنها شده و دوستانی که خودم در بین کادر درمان دارم میبینم چه عذابی از دست ما مردم میکشند. در کنارش به نظرم یکی از جالبترین قسمتهای کرونا خود مردم هستند که هیچ توجهی به بیماری و هشدارها نداشتند، عادت کردهاند گوش نکنند و این موضوع برای من خیلی جالب بود. اگر قرار بود مستندی در اینباره بسازم حتما روی «مردم» کار میکردم.
شیخالاسلامی که در یک مصاحبهای گفته بود سینمای مستند را هر چه باشد بر سینمای داستانی ترجیح میدهد، در این باره با خنده ادامه میدهد: کار سینمایی و تفکر پشت آن ارزشمند است ولی من همچنان مقاوم هستم و نظرم همان است که گفته بودم. واقعا عاشق مستند هستم و این، هم از علاقه ناشی میشود هم از باور، یعنی من زندگی را آنطور میبینم. نگاهم به هر چیزی مستندوار است. شاید عادت کردهام، شاید هم این طور تربیت شدهام.
او درباره اینکه زندگی از نظر او چگونه است که آن را به مستند نزدیک میبیند؟ میگوید: من حقیقت را لمس میکنم، سعی میکنم با صداقت زندگی کنم. احساس میکنم در این زمان جور خاصی شدهام. خیلی چیزها دیگر برایم اهمیت ندارد در حالی که شاید وقتی جوانتر بودم بعضی حرفها مرا بسیار آزرده میکرد، آنقدر که ماهها به آن فکر میکردم، ولی الان این طور چیزها دیگر برایم مهم نیست. انسانیت مهم است. ای کاش وقتی جوان هستیم، بتوانیم چنین روحیهای داشته باشیم نه اینکه پس از گذر زمان به آن برسیم، بخصوص برای ما که تربیت شرقی داریم. البته بچههای نسل جدید زندگی راحتتری دارند ولی برای کسانی که هم سن و سال من بودند یا حتی نسل بعد از من بودند، همیشه بابت حرف دیگران و بیرون از خانه نگرانی وجود داشت. اینها همه ذهنیت شما را میگیرد و نمیگذارد کار خود را درست انجام دهید و الان فکر میکنم هیچ وقت نباید اینطور زندگی کرد.
کارگردان مستندهای «توپ»، «ماده 61»، «پیر حرا» و «خانه تاریک» در بخشی دیگر از این گفتوگو در پاسخ به اینکه تفاوت ساخت و جایگاه مستند را قبل از انقلاب و امروز چطور میبیند، به ویژه آنکه گستره پخش فیلمهای مستند تغییر کرده بیان میکند: وقتی کار را شروع کردم تنها زنی بودم که در آن مقطع مستند میساختم. کلا چند نفر بیشتر در این حوزه مشغول نبودند و برای کارهای ما هم فرصت نمایشی چندانی وجود نداشت، ولی هرچه گذشت شرایط و فضا تغییر کرد، آثار بیشتر دیده شدند و الان که دیگر خیلی از کارهای مستند به جایی رسیدهاند که ممکن است جای یک اثر سینمایی (داستانی) را هم بگیرند. این روزها سینمای مستند انشعابات بیشتری پیدا کرده و خوشبختانه توجه به آن هم خیلی بیشتر شده است. جشنوارههایی که در این سالها تدارک دیده شدند، بسیار تاثیرگذار بودند در حالی که سالهای اولی که من کار میکردم چنین جشنوارههایی نبود یا شاید در ایران شناخت ما نسبت به آنها خیلی کم بود اما الان خیلی گسترده شده است.
شیخالاسلامی البته به توسعه فنی سینمای دیجیتال هم اشاره دارد و تاکید میکند: تجهیزات دیجیتال کمک زیادی به جوانهایی که در این حوزه کار میکنند، کرده است؛ به طوری که الان هر کسی با موبایل خود میتواند فیلم بسازد. البته اینکه آیا دوام میآورند یا خیر خودش بحثی جداگانه است چون به هر حال ساخت فیلم ساده شده در حالی که تجهیزات فنیای که ما در اختیار داشتیم بسیار متفاوت از امروز بود. یک حلقه فیلم فقط چهار دقیقه بود و ما باید با اینها کار میکردیم و فکر میکنم اگر «پیر حرا» را قرار بود با ۳۵، یا ۱۶ میلیمتری بسازم به این آسانی که امروز میشود ساخت نبود. ما تا زانو در گِل بودیم و هر باری که پا را بالا میآوردیم تا قدیم برداریم ممکن بود یک حلقه را از دست بدهیم. به هر حال این معجزه دیجیتال است که کار را راحتتر میکند.
کارگردان مستندهای «شیر سنگی»، «یوفک» و «به کجا تعلق دارم» در پاسخ به اینکه با راحت شدن کار آیا مستندسازها و آثارشان میتوانند به اندازه گذشته ماندگار شوند؟ میگوید: چرا که نه؟ اگر کسانی مثل ما عاشق این کار باشند مطمئنا میتوانند بمانند. مستند سازی کاری است که هم علاقه میخواهد و هم علاقهمندت میکند. وقتی عمیق وارد این حرفه شوی، ارتباطاتی که میگیری یا سفرهایی که میروی اینقدر لذت بخش است که آدم نمیتواند آن را رها کند. حداقل برای من که اینطور بود.
این مستندساز که تجربه داوری در جشنواره "تامپره" را دارد و در جشنواره سینما حقیقت امسال هم جزو سه هنرمندی بود که برایش مراسم بزرگداشت تدارک دیده شده بود، در پایان این گفتوگو درباره تجربه آنلاین جشنواره حقیقت بیان میکند: من فکر میکنم این شیوه هم میتواند منفعت داشته باشد و هم ضرر. منفعتش در این است که به احتمال خیلی زیاد مستند را به داخل خانهها ها میبرد و برای این کسانی که ارتباطی با سینمای مستند ندارند، میتواند اتفاق خوبی باشد و آنها را کمی علاقهمند کند تا بیشتر این سینما را دنبال کنند یا حداقل سعی کند مستند را بشناسد، ولی از طرف دیگر برگزاری آنلاین با فیزیکی شرایط متفاوتی دارد، گرچه چارهای نبوده که آنلاین برگزار شود و امیدوارم اینطور باقی نماند و دستکم سالهای بعد به صورت فیزیکی و آنلاین با هم برگزار شوند، چون برگزاری جشنواره و نمایش فیلم در سینما عشق و شور دیگری دارد و من دوست ندارم آن حال و هوا را از دست بدهم. دیدن فیلم در سالن، لحظات دیدار و گپ و گفت بعد از آن هیجانی دارد که من آن هیجان را خیلی دوست دارم.
انتهای پیام