بنابراین پژوهش، مهمترین ارگانهای تولیدکننده سلولهای بنیادین شامل مغز استخوان، بندناف و جفت هستند. از میان این منابع مزیت اصلی سلولهای بنیادین بندناف این است که بسیار اولیه بوده و توان تمایز بالایی دارند. محققان در پژوهشی با عنوان «سلولهای بنیادین، پیشرفتها و کاربردها در پزشکی بالینی» آوردهاند: «سلولهای بنیادین برگرفته از مغز استخوان نیز از توان تمایز بالایی برخوردار است».
در این پژوهش که توسط علی حسینی برشنه گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانش سلطانی گروه نورولوژی مرکز تحقیقات بیماریهای مغز و اعصاب، رضا رودبارانی مرکز پژوهشهای علمی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و محمد حسین مدرسی گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده، نشان میدهد سلولهای بنیادین شامل دو ویژگی نوسازی و پرتوانی است.
قابلیت نوسازی، سلولهای بنیادین، سلولهای نامیرایی هستند که توانایی تکثیر نامحدود خود را دارند و تمایز نیافته باقی میمانند و همچنین طی تقسیم میتوز میتوانند به سلولهای بنیادین دیگر یا ردههای مختلف سلولی تمایز یافته تبدیل شوند. همچنین پرتوانی، سلولهای بنیادین توانایی ایجاد هر نوع سلولی در بدن را دارند. آنها میتوانند تحت تأثیر فاکتورهای رشد مختلف در محیط کشت به سلولهایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلولهای ماهیچهای قلب، سلولهای عصبی، سلولهای استخوانی، سلولهای خونی یا سلولهای تولیدکننده انسولین در پانکراس تبدیل شوند.
محققان معتقدند: سلولهای بنیادین دارای انواع مختلفی هستند که سه دسته اصلی آنها شامل سلولهای بنیادین جنینی، سلولهای بنیادین بالغین و سلولهای بنیادین خون بندناف نیز است. سلولهای بنیادین جنینی، این سلولها از جنینهای چهار یا پنج روزه که از تخمهای آزمایشگاهی بارور میشوند به دست میآیند و در محیط آزمایشگاهی در محیط کشتهای اختصاصی رشد داده میشوند.
سلولهای بنیادین بالغین، سلولهای تمایز نیافتهای هستند که در لابه لای سلولهای تمایز یافته بافتها و اندامهای بدن یافت میشوند و توانایی نوسازی و تمایز به انواع سلولهای اختصاصی اصلی بافتها یا اندامها را دارند. نقشهای اولیه این سلولها در یک جاندار حمایت کردن و تعمیر بافتهایی است که از آن مشتق میشوند. برای نمونه در صورت آسیب سلولهای قلبی، سلولهای بنیادینی که در بافت قلب هستند وظیفه جایگزینی و بازسازی سلولهای آسیب دیده را دارند.
سلولهای بنیادین خون بندناف، خونی است که پس از تولد در بندناف و جفت باقی میماند و همراه آن دور انداخته میشود. این خون علاوه بر سلولهای خونی منبعی غنی از سلولهای بنیادین خونساز است. سلولهای بنیادین خونساز میتوانند با جایگزین شدن در مغز استخوان فرد بیمار، تامین کننده سلولهای خونی جدید باشند.
براساس این پژوهش، ویژگی مهم سلولهای خونی بندناف عدم تکامل سلولهای خونی از جمله لنفوسیتهای آن است که در نتیجه احتمال رد پیوندهای انجام شده با این سلولها در مقایسه با پیوندهای مغز استخوان بسیار کمتر خواهد بود. مطالعات آزمایشگاهی نشان دادهاند که سلولهای بنیادین خونساز توانایی تمایز به سایر ردههای سلولی را نیز دارند که میتوانند افق جدیدی را برای درمان بیماریها در آیندهای نه چندان دور ترسیم کنند.
آلزایمر یکی از شایعترین بیماریهای نورودژنراتیو سیستم عصبی است
آلزایمر یکی از شایعترین بیماریهای نورودژنراتیو سیستم عصبی است که مشخصه پاتولوژیک آن رسوب پلاککهای آمیلویید و کلافهای نوروفیبریلاری در بافت مغز و سلولهای عصبی است. در نتیجه سلولهای کولینرژیک مغزی تحلیل میروند و تظاهرات بالینی آشکار میشوند. در حال حاضر درمان موثری برای این بیماری وجود ندارد و استفاده از مهارکنندههای کولین استراز فقط در بهبود بعضی از نشانههای این بیماری موثر بودهاند. بنابراین تلاشهایی برای گسترش درمان با سلولهای بنیادین صورت گرفته است.
بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد، چندین نوع سلول مانند سلولهای بنیادین عصبی بالغین، سلولهای بنیادین مزانشیمی و آستروسیتها در مدلهای حیوانی مبتلا به آلزایمر در بهبود استفاده از سلولهای عصبی کولینرژیک برگرفته از سلولهای بنیادین نیز میتوانند سبب بهبود این بیماران شوند، اما نیاز به بررسیهای بیشتری دارد.
پارکینسون یک بیماری نورودژنراتیو پیشرونده است که مشخصه آن تحلیل نورونهای دوپامینرژیک است. استفاده از سلولهای عصبی دوپامینرژیک حاصل از سلولهای بنیادین جنینی در مدلهای حیوانی، بسیاری از تظاهرات حرکتی را بهبود بخشیده است. براساس بررسیهای صورت گرفته، کاشت سلولهای جسم سیاه جنینی و تزریق فاکتورهای نوروتروفیک برگرفته از سلولهای گلیال در بهبود این بیماران مفید واقع شده است.
مالتیپل اسکلروزیس (MS) نیز از جمله بیماریهای نورودژنراتیو و خودایمنی است. پژوهشهای صورت گرفته بر روی مدلهای حیوانی مبتلا به MS نشان دادهاند که سلولهای بنیادین مزانشیمی و سلولهای بنیادین چند ظرفیتی القایی سبب تعدیل پاسخهای ایمنی در سیستم عصبی و بهبود روند بازسازی غلاف میلین شدهاند. در روش معمول برای ترمیم قسمتهای صدمه دیده، از پوست بخشهای سالم بدن استفاده میشود که مشکلاتی را برای بیمار به وجود میآورد.
با استفاده از سلولهای بنیادین میتوان سلولهای پوستی را در محیط آزمایشگاه تولید کرد و در ترمیم بافتهای صدمه دیده از آنها استفاده کرد. تبدیل و تمایز سلولهای بنیادین جنین انسان به سلولهای تولید کننده انسولین، دیابت در موشها را درمان میکند. تحقیقات نشان میدهد که میتوان در افرادی که دارای سلولهای تولیدکننده انسولین معیوب هستند از این روش استفاده کرد.
ژن درمانی یک روش درمانی در علم پزشکی نوین است
در این روش با اعمال تغییراتی مانند حذف ژنهای معیوب یا اضافه کردن ژنهای مورد نیاز برای اصلاح بیماری، گامی بلند در جهت اصلاح این بیماریها برداشته میشود. ژن درمانی از دو راه مختلف میتواند انجام شود، انتقال مستقیم ژن به داخل بدن بیمار یا استفاده از سلولهای زنده به عنوان ابزاری برای انتقال ژنهای مورد نظر در روش اول که به نسبت ساده است و در آن ژنهای مورد نظر در داخل لیپوزوم قرار داده میشوند و مستقیما به داخل بافتهای بدن یا گردش خون محیطی تزریق میشوند.
روش دوم روش پیچیدهتری نسبت به روش انتقال مستقیم است و شامل سه مرحله است، در مرحله اول سلولها را از بدن بیمار یا منبعی دیگر گرفته و در آزمایشگاه نگهداری میکنند. سپس ژنهای درمانی مورد نظر به داخل سلولهای گرفته شده انتقال داده میشوند. در نهایت سلول تغییر یافته از نظر ژنتیکی به داخل بدن بیمار بازگردانده میشود. از مزیتهای این روش بر روش دوم این است که دستکاری سلولها در محیط آزمایشگاه و جهتدهی آنها به سمت سلولهای تمایز یافته مورد نظر آسانتر است.
سلولهای بنیادین خونساز که از مغز استخوان یا خون محیطی گرفته میشوند، از جمله سلولهای مورد استفاده در ژن درمانی هستند که پس از دستکاریهای ژنتیکی به داخل جریان خون تزریق میشوند و راه خود را به سمت مغز استخوان در پیش میگیرند. سلولهای بنیادین جنینی نیز میتوانند به عنوان ابزاری برای انتقال ژن مورد استفاده قرار گیرند.
در این پژوهش آمده است، دسترسی آسان به این سلولها برای اعمال تغییرات ژنتیکی در کنار توانایی آنها برای تکثیر و تمایز به انواع مختلف سلولها، از جمله نکاتی است که سبب جذابیت این سلولها برای استفاده از آنها در ژن درمانی شده است. گرچه استفاده از تکنولوژی سلولهای بنیادین در دنیا قدمت زیادی ندارد و جزء علوم نوین محسوب میشود، اما پژوهشگران با به کارگیری آن در درمان بیماریهای انسانی دستاوردهای مناسبی داشتهاند و با سرعت مطلوب به سمت ارتقاء کیفیت خدمات درمانی آن به پیش میروند.
کاربرد این روش درمانی در درمان بیماریهای قلبی، ضایعات استخوانی، بیماران سرطانی، ضایعات عصبی مانند قطع نخاع و بیماریهای نورودژنراتیو مانند MS ، پارکینسون و آلزایمر، سوختگی، ضایعات پوستی، دیابت و همچنین در ناباروری مردان و اختلالات اسپرماتوژنز با پیشرفت همراه بوده است. گفتنی است با ارتقا شناخت دانش مولکولی این بیماریها، استفاده از درمانهای وابسته به سلولهای بنیادین گسترش خواهد یافت. در نتیجـه انتظار میرود در آینده نزدیک نقش این روش درمانی در پزشکی بالینی پررنگتر شود. یکی دیگر از کاربردهای نوین سلولهای بنیادین، استفاده از آنها به عنوان ابزاری برای انتقال ژن در حیطه ژن درمانی است.
این پژوهش در مجله دانشکده پزشکی، در سال 1395 منتشر شده است.
انتهای پیام