به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «بیش از ٩ ماه است که ویروس کرونا دمار از روزگار مردم درآورده است. حالا بیش از ٣٣میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا شده و بیش از یک میلیون نفر بر اثر آن جان باختهاند. اما ما کرخت شدهایم انگار، دیگر خیلی دردمان نمیگیرد از شنیدن عددها، از تعداد کشتههایی که هر روز، سر ساعت معینی اعلام میشوند و هر کدامشان عزیز یک خانواده بودهاند. دیگر خیلی فکر نمیکنیم به صد و خرده یا حتی دویست خانوادهای که هر روز سیاهپوش میشوند و در سکوت مرگبار قبرستان برای همیشه با جگرگوشههایشان وداع میکنند. بماند که حالا چند وقتی میشود هولوهراس روزهای تیرهوتارتری هم رسیده است. پاییز کبودی که امسال به جای زرد و نارنجی، سرخ است. آن قدر سرخ که شاید حتی به سیاهی پهلو بزند. به همین بهانه با دکتر مینو محرز، فوق تخصص بیماریهای عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا به گفتوگو نشستهایم. کسی که معتقد است بخشی از مشکلات فعلی ناشی از بیتوجهی سیاستگذاران به نظرات متخصصان و کارشناسان کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کروناست. او بیمحابا از این چالشها میگوید و معتقد است مردم باید بیشتر مراقب خودشان باشند، چون هزینه بستری روزانه یک بیمار مبتلا به کرونا خیلی بیشتر از رقمهایی است که از قول برخی از مسئولان در رسانهها مطرح میشود. کسی که میگوید در طول ٤٥سال کار تخصصیاش تا این اندازه مرگومیر ندیده است. مشروح گفتوگوی ما با مینو محرز پیشروی شماست.
چرا با وجود هشدار شما و سایر کارشناسان در مورد موج سوم و با توجه به این که بارها اعلام خطر کرده بودید، آن طور که باید و شاید سختگیری انجام نشد؟ به نظر میرسد سختگیریها همیشه نوشدارو بعد از مرگ سهراب بوده است!
یک مشکل بزرگ در تمام دنیا این است که مردم هنوز فکر نمیکنند کووید-١٩ واقعی است. اولش ترسیدند اما بعد برایشان عادی شد. همان ابتدا قرنطینه در بسیاری از کشورها انجام شد اما آثار اجتماعی، روانی و اقتصادی آن خیلی بدتر از کووید-١٩ بود، برای این که در این شرایط بیکاری، فقر و اضطراب روی هم تلنبار میشود. زمانی استفاده از ماسک به ٩٠درصد رسیده بود، الان چیزی حدود ٦٠درصد شده است. سه راه برای پیشگیری وجود دارد: یکی فاصلهگذاری فیزیکی است. من تعبیر فاصلهگذاری اجتماعی را دوست ندارم. دوم استفاده از ماسک است. ماسکزدن یک «باید» است. لازم نیست حتما از ماسکهای جراحی استفاده کنید. مردم میتوانند با پارچه نخی دو لایه، ماسک خانگی بدوزند و مرتب آن را شسته و اتو کنند. مسأله مهم دیگر هم شستوشوی دستهاست. تمام ویرسهای این فصل از سرماخوردگی و زکام گرفته تا آنفلوآنزا همه با شستوشوی دست کنترل میشود.
یعنی این مسأله را متوجه مردم میدانید؟ مردم به حاکمانشان نگاه میکنند؛ طبیعتا وقتی دورکاریها لغو و مدارس و دانشگاهها باز میشود، تبعاتی دارد و به مردم این فکر را القا میکند که وضع متناسب شده است. بازگشاییهای اخیر و لغو دورکاریها تا چه میزان در این مسأله موثر بود؟
در این مدت در خیلی از کشورها و همچنین در کشور ما تصمیمات اشتباه گرفته شد. بازگشایی مدارس از پانزدهم شهریور اشتباه بود. زمان موشکباران در جنگ عراق و ایران هم مدارس تعطیل شد. بچهها تمام مدت با رادیو و تلویزیون درس خواندند. حالا هم میشود همین کارها را ادامه داد. بچههای من در آن دوران همین طور درس خواندند. حالا تعداد مراجعهکنندگان از اسفند و فروردین هم بیشتر شده است. در یکی از بیمارستانهای بزرگ معین در یک روز ٦٠ نفر بستری شدند. ببینید چقدر بدحال بودند که بستری شدند. چون ما خیلیها را به صورت سرپایی درمان میکنیم. از مردم میخواهم تجمع نکنند، حتی اگر برایشان برنامهای تدارک دیدند، در آن شرکت نکنند و اعتراض کنند. دوران رزیدنتی من زمانی بود که دیفتری و کزاز بیداد میکرد اما این قدر مرگومیر نداشت.
به مرگومیر و مبتلایان بالا اشاره کردید. گاهی حرف و حدیثهایی مبنی بر واقعی نبودن آماری که هر روز وزارت بهداشت اعلام میکند، مطرح میشود. نظر شما چیست؟
سازمان جهانی بهداشت آمار شما را زمانی قبول میکند که پیسیآر مثبت داشته باشید. مثبت کاذب کم است اما ٣٠ تا ٤٠درصد در تستها منفی کاذب داریم، به همین دلیل ٣٠ تا ٤٠درصد از بیمارهایمان گزارش نمیشوند. پزشکان باید به بیماران بگویند که اگر تست کسی منفی بود و با این حال علایم داشت، به این معنی است که او به کرونا مبتلا شده است.
با توجه به این که بیمارستانها پر شده، این وضع چه تبعاتی دارد؟
با وجود این که بیمارستانها پر شده است، باز هم در صورت لزوم مردم مراجعه کنند. بسیاری از آنها میتوانند به صورت سر پایی درمان شوند و احتیاجی به بستری ندارند. اما بیمارستانهای معین که برای بستری بیماران مبتلا به کرونا در نظر گرفته شده، فعلا پر است. حتی در راهروهای بیمارستان و روی نیمکتهای سالن هم به بعضی از بیماران اکسیژن وصل کردهاند. پزشکان و کادر درمانمان هم دیگر خسته شدهاند. ما به صورت جسمی به کار سخت عادت داریم اما به لحاظ روانی واقعا تحت فشاریم. اپیدمی هیچ بیماری تا به حال این اندازه بیمار بدحال نداشته است. نشان میدهند که کلاسهای مدارس را با پمپها ضد عفونی میکنند، اما این کار که کافی نیست. ویروس از در و دیوار که منتقل نمیشود. بچهها در محیط بسته مینشینند، چند روز دیگر هوا سرد میشود و پنجرهها را هم میبندند؛ در حالی که که تهویه هوا یک اصل مهم است. اگر شما با ماسک مدت طولانی در یک جای بسته بنشینید هم باز احتمال ابتلا وجود دارد. وقتی آموزشوپرورش تصمیم به بازگشایی مدارس گرفت، اکثر نقاط ایران قرمز بود. گفتند رنگ مناطق مهم نیست! چرا مهم است، حالا بعد از این ماجرا تمام ایران قرمز شد.
با توجه به این که اعلام شده میزان ابتلاهای خانوادگی بیشتر از قبل شده، اگر فردی در یک خانواده علایم داشت، نیاز است که کل خانواده تست پیسیآر انجام دهند؟
با توجه به گران و محدود بودن آزمایش پیسیآر انجام این کار را به صورت معمول توصیه نمیکنم. در نقاط دیگر دنیا که امکانات بیشتری دارند، به محض این که یک نفر بیمار شود، کل افرادی که با او در تماس بودهاند، تست میدهند و اگر آزمایششان مثبتشود، قرنطینه میشوند. اما فعلا در ایران چنین امکانی وجود ندارد. تست پیسیآر گران است و حدود ٧٠٠، ٨٠٠ هزار تومان هزینه هر تست است. آزمایش سرولوژی هم فایدهای ندارد، چون بیماری حاد را مشخص نمیکند. از اواخر بهار، ویروس جهش پیدا کرد و قدرت سرایت بیماری دهها برابر شد. اگر قبلا در هر خانواده یک یا دو نفر مبتلا میشدند، الان تمام خانواده مبتلا میشوند و همین مسأله موجب شده تعداد مبتلایان زیاد شود.
با تاکیدی که روی مقوله آموزش دارید، به نظر شما نهادهایی مانند هلال احمر که بخشی از وظایفش آموزش و اطلاعرسانی است، چقدر میتوانند در این زمینه کمکحال سایر ارگانها ازجمله وزارت بهداشت باشد؟
هلال احمر و هر نهاد دیگری که بخشی از سلامت را به دست گرفته است، باید در این راه کمک کند. هر چه آموزشها و آگاهی مردم افزایش یابد، بیماری بیشتر کنترل میشود. اما مشکل این است که مردم دچار اینفودمی شدهاند که همان اپیدمی ناشی از فضاهای مجازی است. در حالی که خیلی از مطالبی که در فضاهای مجازی منتشر میشود، اکاذیب است و میتواند باعث نگرانیهای بیشتر شود. اینفودی بدتر از کروناست و در تمام دنیا مردم را بیشتر از کووید-١٩ دچار گرفتاری کرده است.
با توجه به وضع شبهانفجاری تهران که دو-سوم قربانیان و حدود ٦٠درصد از مبتلایان را به خود اختصاص داده است، چرا برنامه ویژهای برای پایتخت در نظر گرفته نمیشود؟
من عضو علمی ستاد مقابله با کرونا هستم و در آنجا تصمیمگیرنده نیستم. کمیته علمی با هر نوع تجمع در این شرایط فوق قرمز مخالف است. نظرات ما منعکس میشود، با این حال تصمیم نهایی به عهده ما نیست.
یعنی مسئولان تصمیمگیرنده در ستاد به نظرات شما و سایر اعضای کمیته علمی بیتوجهند؟ چون چیزی که از شما میشنویم، با چیزی که در عمل میبینیم کاملا متفاوت است.
بازخورد صحبتهای ما را وزیر بهداشت در ستاد مقابله با کرونا ارایه میدهد. قاعدتا باید پیش از تصمیمگیری به نظرات وزارت بهداشت و کمیتههای علمی توجه شود. منتهی نمیدانم هنگام تصمیمگیری چه اتفاقی میافتد! میدانم وزیر بهداشت هم از این وضع نگران است و مشاوران وزیر هم میگویند کاری بیش از این از دستشان برنمیآید.
بله، این طور به نظر میرسد که تصمیمات جای دیگری گرفته میشود.
متاسفانه این وضع در خیلی دیگر از نقاط دنیا هم رخ میدهد. مسئولان بهداشت که در این زمینه تخصص دارند، نظراتشان را بیان میکنند. اما موضع سیاستگذاران با آنها متفاوت است. این معضل را در آمریکا هم شاهد هستیم و حالا این کشور بدترین وضع را به لحاظ شیوع بیماری کووید-١٩ در دنیا دارد. ما هم نباید این راه را در پیش بگیریم. سیاستگذاران باید توصیههای وزارت بهداشت را جدی بگیرند، چون علم درمان بیماریهای عفونی در این بخش است، نه در سایر وزارتخانهها.
بیش از یک ماه است که وزیر بهداشت گفته سبد خودمان را در صف خرید واکسن کرونا گذاشتیم اما هنوز معلوم نیست که قرار است واکسن کووید-١٩ از کدام کشور خریداری شود. خبر تازهای در اینباره دارید؟
فعلا قرار نیست واکسنی از کشورهای خارجی بخریم. در کشور خودمان داریم روی این موضوع کار میکنیم. مطالعات انسانی واکسن ایرانی دارد شروع میشود و امیدواریم بتوانیم واکسن خودمان را تولید کنیم. هنوز هیچ واکسنی در دنیا تأییدیه نگرفته است. واکسنهایی هم که کارشان را شروع کردهاند، هنوز چند ماهی تا تأیید نهاییشان مانده است. در مورد کشورهایی هم که سریع واکسنشان را بیرون دادند، اطلاعات درستی نداریم. من بهشخصه به عنوان یکی از کسانی که باید در این زمینه نظر بدهم، خرید هیچ واکسنی را که تاکنون تولیدشده است، توصیه نمیکنم.
خیلیها تخمین میزنند که ممکن است تا ٦ ماه آینده واکسن کووید-١٩ در دنیا آماده شود. چشمانداز شما چیست؟
تا ٦ ماه آینده که حتما تولید میشود اما ما هنوز نمیدانیم که این واکسن تا چه اندازه تأثیرگذار است. خود بیماری را که فکر میکردیم با «مصونیت گلهای» کنترل میشود، دیدیم دوباره عود کرد. واکسن را هم اگر بخواهیم هر سه ماه یکدفعه تزریق کنیم، عملی نیست.
با این حساب هنوز دانش ما در اینباره بیشتر از چیزی که فکر میکنیم، ناکافی است.
بله، هنوز نمیدانیم آینده واکسن چه خواهد بود. امیدواریم اگر قرار باشد کووید همیشه با ما بماند، حداقل مثل آنفلوآنزا هر یک سال یا هر ٦ ماه یکدفعه نیاز به تزریق واکسن داشته باشیم. بنابراین چون چیز بیشتری نمیدانیم، در مورد این که واکسن باید صد درصد توصیه شود، هم قضاوتی نمیکنیم. اما گاهی بیماری مثلا در کشور ما یکدفعه اوج میگیرد و همه را گرفتار میکند. در شرایطی که امکانات رسیدگی کم است، اگر واکسنی باشد که حتی تا سه ماه مصونیت دهد، باز هم خوب است؛ مرگومیرها کمتر میشود و بیمارستانها خودشان را بازیابی میکنند. اما از نظر علمی اصلا مشخص نیست که آینده واکسن موفقیتآمیز باشد.
ممکن است تغییر جهشهای این ویروس جوری شود که بهتدریج ضعیف شود و خودبهخود از بین برود؟
امیدوارم، چون باقی ویروسهای خانواده سارس و مرس در عرض شش، هفت ماه خودشان ناپدید شدند ولی متاسفانه الان ٩ ماه است که این ویروس روزبهروز تغییر شکل داده و کوچکترین علامتی از عقبگرد نداشته است. ما باید خودمان را عادت دهیم که زندگی نوینی با کووید داشته باشیم، البته بدون این که بخواهیم مبتلا شویم، چون هزینه بستری و درمان بهویژه تخت در آیسییو بسیار گران است.»
انتهای پیام