این هنرمند تئاتر که قرار بود نمایش «فردریک» را اوایل فروردین امسال در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرد، بعد از همهگیری کرونا دریافت که فعلا امکان اجرای نمایشهای بزرگ وجود ندارد بنابراین دست به کار نوشتن نمایشنامه جمع و جوری شد تا به گفته خودش، عمر به بطالت نگذرد.
او درباره این نمایشنامه به ایسنا گفت: نمایشنامه کمپرسوناژی است برای اجرا در یک سالن بلکباکس و بسیار علاقهمندم همین امسال آن را روی صحنه ببرم البته هنوز با هیچ سالنی صحبت نکردهام.
این کارگردان اضافه کرد: در حال حاضر وضعیت مناسبی برای اجرای نمایشهای بزرگ وجود ندارد و باید بر اجراهای کم پرسوناژ در سالنهای کوچک متمرکز شویم تا این وضعیت قدری بهتر شود.
نعیمی که نام موقت «نامها» را برای این نمایشنامه در نظر گرفته است، درباره محتوای آن توضیح داد: این نمایشنامه برخاسته از یکی از دغدغههای سالیان من است. همواره این پرسش را داشتهام که چرا در کشور ما فرهنگ کتابخوانی هر روز رو به افول میرود و مدام شاهد تعطیلی کتابفروشیهایی هستیم که برخی از آنها قدمت پنجاه شصت ساله دارند.
این کارگردان تئاتر افزود: ما مطالعه روزانه داریم ولی این مطالعه در گوشیهای موبایل اتفاق میافتد و هدفمند نیست و آگاهی ما را ارتقا نمیدهد به همین دلیل اطلاعات ما درباره بسیاری از موضوعات، خیلی ناچیز است.
نعیمی با اشاره به شرایط دوران کرونا در کشورهای مختلف افزود: بعد از این بحران در بسیاری از کشورهای پیشرفته، آمار کتابخوانی بالا رفت و مردم به حمایت از کتابفروشیهای محلی پرداختند تا چراغ آنها روشن بماند. بسیاری از آنان در فضای مجازی، خواندن یکسری از کتابها را به یکدیگر پیشنهاد میکردند ولی متاسفانه در همین بحران، ضربههای اساسی به فرهنگ ما وارد شد و کتابفروشیهای ما مدام متضرر شدند.
این نمایشنامهنویس خاطرنشان کرد: مسئولان ما در شعار، از کتاب و کتابخوانی حمایت میکنند ولی در عمل، گامهای اساسی بر نمیدارند.
او با ابراز تاسف از شمارگان کتاب در ایران ادامه داد: فاجعه بزرگی است که در کشور 80 میلیونی ما شمارگان کتاب به هزار و حتی 500 برسد در صورتی که ترکیه که همسایه پهلو به پهلوی ماست، چاپ اول بسیاری از کتابهایش با شمارگان یک میلیون انجام میشود و جالب است که همین کتابها در یک سال به نوبت چاپ سوم هم میرسد! این تفاوت دردناک است.
این مدرس تئاتر ابراز تاسف کرد: با این وضعیت، فرهنگ ما هر روز رو به افول میرود و باید بگویم به زندگی نباتی وارد میشویم که همان مرگ فرهنگی یک ملت است.
او اضافه کرد: مترجمان ما آثار بسیار خوبی ترجمه میکنند و نویسندگانمان نیز آثار خوبی مینویسند ولی باعث تاسف است که ما خود را از این کتابها بیبهره میکنیم. در همین کشور ما کتاب درخشانی به نام «دختر استالین» منتشر میشود که خاطرات این دختر درباره اتفاقاتی است که پدرش رقم زده است ولی ما با نخواندن این کتابها، خود را از این تجربهها محروم میکنیم.
نعیمی افزود: ملتی که کتاب نخواند، صاحب رویاهای مشترک هم نمیشود و بتدریج روحیه سلحشوری خود را از دست میدهد و درباره هر فاجعهای به یک بیتفاوتی وحشتناک میرسد.
او با ابراز تاسف از کمرنگ شدن فرهنگ شفاهی در ایران اضافه کرد: روزگاری همه ما با متلها و قصههای مشترکی گره میخوردیم. «اتل متل توتوله» برای همه ما حس مشترکی ایجاد میکرد ولی از زمانی که فرهنگ قصهگویی رخت بربست، این حسها و رویاهای مشترک هم نابود شد. حالا دیگر کسی حوصله ندارد برای کودکان قصه بگوید. همه سر خود را با یک گوشی موبایل گرم کردهاند.
نعیمی متذکر شد: وقتی مردمی از فرهنگ تهی شوند، آن زمان است که مفاهیمی مانند دلاوری، گذشت، خانواده و ... از بین میرود و همه اینها در نبود فرهنگ کتابخوانی و بیتوجهی به ادبیات رخ میدهد.
او، آگاهیبخشی را تنها راه نجات از این وضعیت دانست و تاکید کرد: ملتی که تاریخ نخواند و گذشته خود را نداند، مدام ناچار به تکرار شکستها و ناکامیهای گذشته است.
حمید رضا نعیمی در پایان گفت: امیدوارم با اجرای این نمایشنامه بتوانم زنگ خطری برای همه اعم از مسئولان و مردم به صدا دربیاورم چون اگر به حل این معضلات نپردازیم، نظارهگر مرگ مغزی جامعه خود خواهیم بود.