به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم نوشت: «شخصیتهای سریالهای بیژن بیرنگ جزئینگر بوده و بهدنبال آن هستند که به درک بهتری از آدمهای زندگیشان برسند. شاید بتوان ارتباط موثر را مهمترین دغدغه آثار او در تلویزیون دانست و شاهدهایش را در قصههای سریال خانه سبز و پیشتر از آن، همسران دید. بیرنگ به همراه رفیق شفیقش، زندهیاد مسعود رسام، زوج موفقی در سریالسازی بودند و آثارشان حال و هوای متفاوتی داشت؛ حال و هوایی که همچنان با گذشت بیست و چند سال میتوان با تماشای دوباره مجموعه همسران درک کرد. این سریال در عین داشتن فضای نسبتا فانتزی و سرگرمکنندهاش و از دل قصههای یک زوج میانسال و یک زوج جوان، آموزشهایی برای فهم هرچه بهتر زندگی مشترک ارائه میدهد. همسران این روزها از آیفیلم پخش میشود و ما به بررسی ویژگیهای آن پرداختهایم و با کارگردان و مهرانه مهینترابی، یکی از بازیگران آن گفتوگو کردیم.
گزیده این گفتوگوها را با هم میخوانیم:
بیژن بیرنگ:
- برای موفقیت یک اثر بین مخاطبان، وجود جهانبینی در سازنده بسیار مهم است و جهانبینی سازنده اثر نسبت به هستی، جامعه و نیازهای بشری یک اصل مهم در ماندگاری اثر هنری است.
- شاید در دوران ساخت این سریال چنین نگاه فلسفی به ماجرا نداشتم اما حالا متوجه میشوم وجود چنین نگاهی در ساختار همسران دیده میشود؛ به گونهای که در ساخت هر قسمت از سریال به مسائل مختلفی اعم از سبک زندگی، ارتباط اعضای خانواده و حتی در نظر گرفتن اخلاقیات ریشه یافته در زندگی ایرانیان توجه و دقت شدهاست.
- به جز فردوس کاویانی، هسته اصلی بازیگران این کار با همین سریال چهره شدند. فرهاد جم و الهام پاوهنژاد بازیگران جوانی بودند که کارشان با این سریال شروع جدی پیدا کرد و از مهرانه مهینترابی هم یک فیلم نیمهبلند دیده بودم که نقش پرستار را بازی میکرد ولی به او اعتماد کرده و در «همسران» از او استفاده کردم.
- راستش را بخواهید برای نقش کمال با غلامحسیــن لطفـی کارمان را شروع کردیم ولی بعد از تصویربرداری قسمت نخست متوجه شدم آن چیزی که میخواستم در بازیگری اتفاق نیفتادهاست و در نهایت به سراغ فردوس کاویانی رفتم.
- حضور فردوس کاویانی باعث شد که کار به بهترین نحو به پایان برسد. کاویانی را از سال ۶۱ و زمان ساخت «محله بروبیا» میشناختم و میدانستم با توجه به بکگراند تئاتریاش چه بازیگر توانمندی است، کمااینکه بعد از «همسران» هم در آثار ماندگار فراوانی بازی کرد.
- اتفاقا نسخه سینمایی سریال را هم با عنوان «همسران در آفریقا» نوشتیم و داستانی مهیج داشتیم با محوریت سقوط هواپیمای کمال و زنش و خواهرزاده و شوهرش در آفریقا! کار خوبی شده بود. داستان با سقوط هواپیما در آفریقا شروع میشد و در ادامه با حضور کمال و همراهان در قبیلهای بدوی، اتفاقات متعدد و غریبی برای آنها رخ میداد؛ اتفاقاتی پر از طنازی و شیرینی که میتوانست کلی هم مخاطب جلب کند.
- چند نکته مهم باعث ساخته نشدن این فیلم شد. در وهله اول فردوس کاویانی تمایلی نداشت دوباره در نقش کمال بازی کند و بین مردم با این نقش شناخته شود؛ هر چند که مخاطبان او را با این نقش میشناختند ولی خودش از نقش خسته شده و بهدنبال نوآوری بود.
- جدای از بحث بازیگران، نکته مهم دیگر رایت سریال بود که مدیران آن زمان تلویزیون اجازه چنین کاری یعنی ساخت نسخه سینمایی را نمیدادند ولی همچنان هم معتقدم اگر مدیران موافقت کنند میشود آن طرح را با قدری پالایش به جریان انداخت.
- به دلیل همان مشکل قدیمی کپیرایت با ورود نسخه ویدئویی سریال به شبکه نمایش خانگی حتی یک ریال به ما به عنوان خالق اثر پرداخت نشد و حتی در بازنشرهای متعدد هم ریالی به گروه داده نشد؛ در حالی که میشد سود برگشته از شبکه خانگی را صرف تولید ادامه سریال کرد.
- سریالسازی آدمی متبحر، کاربلد و دارای جهانبینی میخواهد و این که فردی چون سالها دستیاری کرده و دوربین و لنز و تدوین را میشناسد، گمان کند میتواند سریال بسازد، تصوری باطل است. سریالساز باید جهانبینی و بصیرت داشته باشد و بداند در آستانه سال ۱۴۰۰ با تکیه بر چه نوع متنی باید جلب توجه کند. سریالسازی بصیرت و روشنگری میخواهد و سریالساز حداقل باید همپای جامعه رشد کرده باشد.
مهرانه مهینترابی:
- بیشتر کارهایی را که در آنها حضور داشتم، دوست دارم و شاید کمتر کاری بوده که از حضور در آن راضی نبودهام ولی به هر حال در کارنامه هر بازیگر نقشهایی هست که بیش از بقیه گل میکند و مورد توجه قرار میگیرد. البته در میان مخاطبان، سریالهایی مثل همسران و خانه سبز خیلی مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم است مخاطبانی که از خاطرات خود با این سریالها میگویند. اینها سریالهایی هستند که پشتشان نیروی فکری عمیق بوده و همان تفکر متفاوت و روشن بود که منجر به شکلگیری تیمی منسجم برای تولید شد.
- البته من زیاد با گذشتهگرایی و نوستالژیبازی موافق نیستم چون حسم این است که آدمی در همین لحظه که در آن قرار گرفته باید بهترین و مفیدترین کار را انجام دهد ولی اینکه دلایل قدرت یک سریال ماندگار را هم مرور کنیم شاید برای جوانترها الگویی شود، بد نیست.
- سریال همسران مرهون یک کار تیمی منسجم بود. البته تیمی که نهیکباره بلکه بهتدریج شکل گرفت. یادم میآید بیژن بیرنگ کارگردان سریال بعد از آن که بازی مرا در «مش خیرا..: صندوقچه اسرار» دیده بود از من به بازی در همسران دعوت کرد ولی من درگیر کاری دیگر بودم و نتوانستم بروم و آنها با گروه دیگری وارد تولید شدند؛ از جمله با غلامحسین لطفی به عنوان بازیگر نقش کمال سکانسهایی را هم ضبط کردند ولی در نهایت آن چه میخواستند رخ نداد تا تغییر بازیگران و شروع مجدد فیلمبرداری که این بار من چون آزاد بودم، پذیرفتم.
- «همسران» با زوجهای بازیگر، داستانهای متفاوت، هنرپیشگان مهمان و اجرای خوب سازندگان رفتهرفته به اوج رسید و وقتی تمام شد خیلیها دوست داشتند فصل دوم هم تولید شود ولی فردوس کاویانی علاقه نداشت و این شد که «همسران» ماند در دل آرشیو تصویری تلویزیون و در عین حال جایی ویژه باز کرد در دل بینندگانی در ردههای مختلف سنی که آن زمان سریال را دیدهبودند.
- «همسران» از جمله سریالهایی بود که ولو به طنز از نقش برابر زن و مرد در پیشبرد زندگی مشترک حرف زد. هدف سازندگان این بود که برخی آفات مردسالاری را ولو به زبان طنز مطرح کنند و از همینروست که در این سریال مردانی را میبینیم که هم ظرف میشویند و هم آشپزی میکنند.
- «همسران» حتی اگر بازیگر مهمان به کار میگرفت کاراکتری تمام و کمال و پرداخت شده برایش تعریف میکرد که حس باری به هر جهت بودن به مخاطب دست ندهد و بارها همین بازیگران مهمان بودند که مورد توجه بینندگان قرار گرفتند. خوشحالم این سریال توانسته جایی ویژه در دفتر خاطرات مخاطبان داشته باشد و امیدوارم باز هم سریالهایی ماندگار مانند آن تولید شود.
چند نکته از «همسران»
همسران سال ۷۳ به نویسندگی بیژن بیرنگ و شادمهر راستین و کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام روی آنتن شبکه دوی سیما رفت. این را که چرا این سریال محبوب شد و همچنان نامش در خاطر بسیاری مانده است، میتوان در چند عامل جستوجو کرد که آن را از دیگر سریالهای زمان خود متفاوت میکرد:
یک سریال آپارتمانی: یکی از ویژگیهای همسران که در زمان خود تازه بود و بعد از آن به تکرار افتاد، فضای آپارتمانی قصه بود. این سریال بیشتر در فضای خانه میگذشت اما در همین مختصات با تلفیق دیالوگهای طنز و حسی و خلق لحظههایی متفاوت توانست مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.
زنان و مردان، دوشادوش هم: در این سریال تصویر تازهای از ارتباط زوجین دیده میشد و نشان میداد مشکلات زوج جوان قصه معمولا با گفتوگو و پادرمیانی زوج همسایه که تجربه بیشتری داشتند، حل میشد. در کنار این موضوع زنان در سریال نقش پررنگتری نسبت به گذشته داشتند و حتی در افزودن به بار کمدی کار هم دخیل بودند. برای مثال اگر بیننده این سریال باشید تکیه کلام «اِوا» از زبان شخصیت مهین با بازی مهین ترابی خاطرتان هست که حسابی میان مردم گل کرد و همچنان هم استفاده میشود.
موسیقی خاطرهانگیز: موسیقی متن بهرام دهقانیار برای همسران، هنوز هم در حافظه شنیداری بسیاری از بینندگان و طرفداران این سریال مانده است. همچنین تیتراژ خاص آن که پاهای در رفتوآمد مردهای قصه را نشان میداد و موسیقی خوش ریتم آن همچنان خاطرهانگیز است.
باتشکر از خانواده رجبی: در تیتراژ پایانی «همسران» عبارت خاطرهانگیز «با تشکر از خانواده محترم رجبی» درج شده بود و این تشکر در بسیاری از سریالهای تلویزیونی بعد از آن هم آمد. ماجرا از این قرار بود که خانواده رجبی خانه خود را در اختیار چند سریال از جمله همسران، خانه سبز، دنیای شیرین و... قرار داده بودند. اخیرا مستندی هم با عنوان «و با تشکر از خانواده رجبی» ساخته شده است که با بازیگران این مجموعه سری به خانه خاطرهانگیز این خانواده زده است.
از آقا کمال چه خبر؟
فردوس کاویانی، بازیگر نقش کمال از قدیمیهای تئاتر است که در سینما و تلویزیون نقشهای ماندگاری را ثبت کرده است. اجارهنشینها، سایه خیال، بانو، سفر پرماجرا و سگکشی از آثار ماندگار او در سینما و سریالهای محله بهداشت و آژانس دوستی از سریالهایی است که کاویانی در آنها نقشهای بهیادماندنی را به یادگار گذاشتهاست. این بازیگر چند سالی است با بیماری دست و پنجه نرم میکند و از عرصه تصویر و صحنه نمایش دور است. سال گذشته هم نتوانست در مراسم بزرگداشتی که خانه سینما برای او برگزار کرد، شرکت کند.
انتهای پیام