به گزارش ایسنا، در این پژوهش که در فصلنامهی علمی پژوهشهای مشاوره منتشر شده، آمده است: تبیین یافتههای جمعیتی، از جمله عوامل مرگومیر، سابقهای طولانی دارد. ابن خلدون از اندیشمندان پیشتازی است که به مسئله مرگومیر و تبیین علل و عوامل مؤثر بر آن پرداختهاست. مرگ و فقدان در دوره تغییرات فرهنگی که انتظار میرود در آن افکار و رفتارهایی جدید اتخاذ یا در برابر آن مقاومت شود، موضوعات ارزشمندی برای مطالعه هستند. برهمین اساس مطالعه بازنمایی موضوعات مرگ در اخبار شبکههای مجازی میتواند نمایانگر تغییرات فرهنگی و جلوههای زندگی باشد.
به نظر میرسد اخبار مرگبار به دلیل ایجاد هیجان برای افراد جذابیت ویژهای داشته باشد. این واقعیت را میتوان بر اساس نظریات روانشناسان در مورد مرگ تبیین کرد. فروید اعتقاد داشت انسان هم غریزه زندگی دارد و هم غریزه مرگ. از نظر فروید پرخاشگری جزء مهمی از غریزه مرگ است. سایق پرخاشگری افراد را به تخریب، تسخیر و کشتن وامیدارد. فروید به این نتیجه رسید که پرخاشگری بخشی از سرشت انسان است. از نظر وی گرایش به پرخاشگری توجیهی است برای جنگ، قتل، غیبتکردن، کنایهزدن و تحقیر. از نظر فروم نیز آگاهی انسان از مرگ از یک طرف قدرت نامحدودی به او میدهد، از طرف دیگر وی را دچار احساس جدایی از بقیه طبیعت میکند. انسان به دلیل این تمایز خود با حیوانات، در جهان احساس تنها بودن، انزوا و ناتوانی میکند و دچار اضطرابی بنیادین میشود.
یکی از مکانیسمهای گریز از این اضطراب، ویرانگری است که هم فرد و هم ملتها از آن استفاده میکنند. هدف این احساس از میان برداشتن دیگران است. همچنین راس بهعنوان متخصص پیشتاز در کار با بیماریهای مرگبار اظهار میکند با مطالعه اقوام و فرهنگهای کهن بهاین نتیجه میرسیم که بشر همیشه از مرگ فراری بوده است. اما با توجه به دانش بنیادین در مورد پدیده طبیعی و گریزناپذیر مرگ، واکنش بشر به آن این است که ناخودآگاه، آن را برای خود غیرممکن میبیند. بنابراین اگر قرار باشد که زندگی روزی به پایان برسد، از طریق قتل یا مداخله بدخواهانه دیگران است و مرگ هم همیشه مال دیگران است.
یالوم نیز که با دیدگاهی وجودی با بیماران سرطانی در مراحل پایانی بیماری کار میکرد، بر این باور است که اگرچه واقعیت مرگ ممکن است بشر را نابود کند، تفکر درباره آن میتواند او را نجات دهد. تفکر به مرگ به افراد این درک را میدهد که چون فرصت زیستن در این دنیا یک بار دست میدهد، لازم است کامل زندگی کرد و با کمترین حسرت از این فرصت بهره برد. به نظر میرسد گرایش به اخبار مرگبار، چنانچه افراد با بیمعنایی زندگی محدود روبه رو شده باشند، گرایشی وجودی برای مواجهه تمام عیار با زندگی است و چنانچه افراد از آگاهی به بیمعنایی زندگی بگریزند، نقشی اجتنابی از نوع مورد نظر راس دارد که افراد با مشاهده مرگ دیگران، میفهمند آنان زنده هستند. بنابراین مواجهه با مرگ میتواند اثری دوپهلو داشته باشد.
مرگ تهدیدی برای زندگی است که بشر را با احساس ناامنی مواجه میکند. احساس امنیت یکی از نیازهای بنیادین بشر است. در حالیکه زندگی روزمره در برنامههای تلویزیونی، متن آهنگها، اخبار، یا حتی یک قدم زدن معمولی، سرشار از صحنههایی است که یادآوری میکند زندگی بدون شک پایان خواهدیافت. در واقع رسانههایخبری از مهمترین منابع آگاهیدادن به مردم در زمینه جنایت و خشونت هستند و تیترهای خبری هر روز هشدارهایی در مورد رویدادهای غمانگیز میدهند. به نظر میرسد زمانی که مرگی رخ میدهد، زمینه لازم برای یک داستان، فراهم شدهاست و صنعت خبری از سرشماریهای مربوط به این داستانها استقبال میکند.
مرگ، در چهار دهه گذشته یکی از خبرسازترین موضوعات بوده است. مطالبی در مورد قتل و تصادفات که در گذشته صفحات حوادث را به خود اختصاص میداد، اکنون غالباً کل صفحه اول روزنامهها را اشغال کرده است. اخبار مرگ جدای از حوادث و رویدادهای ناشی از بلایا و تصادفات روزمره، که منجر به تهدید به مرگ یا مرگ قریبالوقوع میشود، شامل حوزه وسیعی از موضوعات است. نمونهای از این موارد شامل پوشش رسانهای اخبار مربوط به مشکلات زیستمحیطی و مرگ حیوانات، بیماریهای مرگبار، مرگ سیاستمداران یا فعالان سیاسی، مرگ هنرمندان یا ورزشکاران میشود. بنابراین بشر در محاصره داستانهای رنج دیگران قرار گرفتهاست و مرگ، خواه در اثر یک تصادف رانندگی، قتل یا حتی حمله یک کوسه باشد، به یک منبع آماده برای اخبار تبدیل شده است و دسترسی خبرنگاران به این اخبار بسیار آسان و مستلزم حداقل هزینه است.
ارزشمندی اخبار به میزان جذابیت آن بستگی دارد و یکی از جذابترین حوزههای خبری، حوزه حوادث و به ویژه موضوع مرگ است. ایجاد جذابیت برای مخاطب منجر به نبردی میان گزارش اخبار جالب توجه و حفاظت از شهروندان در برابر آسیبهای روانشناختی در نتیجه این اخبار هیجانبرانگیز میشود و ممکن است به بیاعتنایی به اصول اخلاقی و حتی قوانین بیانجامد. برای مثال پژوهشها نشان میدهد یکی از شیوههای خبرنگاران برای ایجاد هیجان، برچسب قضاوت خطا زدن به دعوی دادگاههای مربوط به قتل، آنهم بدون سند است. این ایجاد هیجان به قیمت خروج از رویه عینیت داشتن منجر میشود. چرا که آنان برای اثبات ادعای خود به فلانی گفت و شنیده شدهاست، متوسل میشوند تا به این ادعا مشروعیت ببخشند.
یافتههای پژوهشی نشانگر آن است که رقابت بر سر تظاهر به این نحوه عینیت بخشی به اخبار، موجب میشود عموم مردم نتوانند واقعیت را از غیر واقعیت تشخیص دهند. این اقدامات به شدت بهامنیت و اعتماد مردم که یک سرمایه روانشناختی و اجتماعی است لطمه میزند و این در حالی است که مسئولیت مهم رسانهها این است که حقوق اساسی شهروندان را مورد توجه قرار دهند. حفظ تعادل بین گزارش واقعیت عینی و در نظر گرفتن حقوق شهروندی از یک طرف و تعادل بین جذابیت خبر و رعایت رفاه روانشناختی و مراقبت در برابر ایجاد ناامنی، رعب و وحشت در اخبار مربوط مرگ و قتل کار سادهای نیست و معضلاتی به وجود میآورد.
رسالت بیطرفی و عینینگری و در عین حال اجتناب از آسیب، اقتضا میکند خبرنگاران تصمیم بگیرند که کدام جنبه واقعیت را پنهان و کدامیک را آشکار سازند تا در عین جلب توجه خوانندگان خبر، از حقوق اساسی آنان به عنوان شهروند تخطی نکنند. با توجه به رویارویی مداوم مردم با اخبار مرگ و وجود خلا تحقیقاتی، به نظر میرسد پژوهش در این زمینه برای ترسیم الگوی اخلاقی و حافظ تعادل میان مرگآگاهی از یک طرف و احساس ناامنی یا بیتفاوت شدن نسبت به مرگ از طرف دیگر ضروری باشد. به همین دلیل در مقاله حاضر از طرفی مضامین بازنمایی شده اخبار مرگ در شبکههای خبری مجازی و از طرف دیگر نمادهای به کار رفته در گزارش خبری به منظور برانگیختن هیجانات و جلب توجه مخاطب بررسی شدهاست.
تحلیل مضامین اخبار مرگ در کانالهای خبری مجازی نشان داد بازنمایی اخبار مرگ در 10 مضمون اصلی عوارض جسمانی و بیماری (عدم دریافت عضو، فشار خون، سکته قلبی، سرطان، استرس و کم خوابی)، حوادث غیرعمد (حوادث رانندگی، حوادث شغلی، ریزش و انفجار معدن، سقوط، عدم رعایت نکات ایمنی، ازدحام جمعیت، بلایای طبیعی)، مرگ مغزی (در اثر حوادث و بیماری) ، سوء مصرف الکل و مواد (ایست قلبی در اثر مصرف مواد، مسمومیت از الکل)، خودکشی (خودکشی نافرجام، خودکشی منجر به فوت، عملیات انتحاری،)، کشتار جمعی (کشتار مردم معترض، نسلکشی)، قتل (قتل غیر عمد، قتل عمد، قتل مشکوک، قتل خانوادگی)، قصاص، سهل انگاری منجر به مرگ (سهل انگاری در مراجعه به متخصص، سهل انگاری والدین) و مرگ و کشتار حیوانات صورت گرفتهاست.
همچنین بازنمایی شیوههای جلبتوجه و افزایش هیجان در پنج مضمون صحنهپردازی دراماتیک و برجستهسازی، نمادهای محرک تصور و خیال، نمادهای کمی مبالغهآمیز، به کاربردن نمادهای اهمیت (شهرت و قدرت) و اشاره به تابوها طبقهبندی شد. مقایسه پژوهشها و اخبار در مورد مرگ نشان داد میان بازنمایی عوامل مرگومیر در پژوهشها و اخبار، در بررسی و ارائه شیوههای پیشگیری در پژوهشهاست. در حالیکه در اخبار مرگومیر، آگاهیبخشی و ارائه راهکارهای مفید پیشگیرانه تقریبا در حد صفر بودهاست. این مسأله موجب نشخوار مداوم رویدادهای منفی میشود که هیجانات اندوه، ترس و خشم را افزایش و موجب احساس ناامنی مردم میشود.
یکی از مهمترین مسئولیتهای روزنامه نگاران، به تصویر کشیدن واقعیت صحیح و بدون جانبداری، تجزیه و تحلیل و رمزگشایی رویدادهای رخ داده در جامعه است که انجام این مأموریت چندان آسان نیست. اقدامات خبرنگاران همیشه عواقبی در بردارد. متخصصان اظهار میکنند که رسانههای اصلی در گزارش هرگونه وضعیت تعارضآمیز، نقش بسیار با اهمیتی دارند. آنها تأکید میکنند که خبرنگاران در شرایط تعارضآمیز باید حوادث را به طور مستقل و بیطرفانه به همان صورتی که میببینند، گزارش کنند. مرگ و آگاهی از آن یکی از این شرایط تعارض آمیز است. برخی پژوهشها نشان میدهد آگاهی از مرگ اگرچه میتواند نتایج منفی ایجاد کند، باعث حرکت افراد به سمت مسیرهای مثبتتر و کمک به زندگی خوب هم شود. رسانههای جدید موجب شده است مرگ برای افرادی که با آن مستقیما یا غیرمستقیم درگیرند و البته برای عموم مردم نیز امری شایع تلقی شود. نشر پیدرپی اخبار بیماری، مرگ و فقدان در رسانههای مجازی در سطح فیزیکی و روانشناختی هاله رمزآلود پایان زندگی را از بین بردهاست. بر همین اساس این میزان مواجهه با اخبار میتواند مرگآگاهی را کاهش دهد.
تاثیر دوگانه مواجهه با مرگ در دوره شیوع کرونا کاملا مشهود بود. از طرفی در آغاز بحران، اخبار مرگ ناشی از کرونا، توجه مردم را به خطر قریبالوقوع جلب کرد و از طرف دیگر برای افراد دارای تابآوری ضعیف در برابر استرس، به اضطراب غیرقابل تحمل و فلج شدن زندگی روزمره انجامید. اما پس از تداوم شرایط و رویارویی پیوسته با اخبار مرگ، بهنظر میرسد هاله رمزآلود پایان زندگی قدرت برانگیختن توجه خود را از دست داده باشد؛ بهگونه ای که مردم به این اخبار بیتوجه شدهاند.
انتهای پیام