با وجود توصیههای کارشناسان بهداشتی مبنی بر رعایت فاصله اجتماعی و کاهش مراودات، تعطیلی مهد کودکها و بازگشت مادران شاغل به محل کار نشان داد که این توصیهها چندان هم قابل اجرا نیستند.
تعطیلی مهد کودکها و بازگشایی ادارات با تمام ظرفیت، کودکان را بلاتکلیف گذاشت، بسیاری از مادران شاغل مجبور شدهاند تا فرزندانشان را در خانه تنها گذاشته و یا آنها را به پدربزرگ و مادربزرگ و یا سایر اقوام و آشنایان بسپارند.
در ابتدا نظریههایی مبنی بر مبتلا نشدن کودکان به کرونا مطرح بود که به تدریج مشخص شد، کودکان هم هرچند بدون علامت ولی به کووید19 مبتلا شده و میتوانند به عنوان ناقل عمل کنند، سپری کردن وقت با اقوام از جمله پدر بزرگها و مادر بزرگها تا هنگام بازگشتن مادران از محل کار، احتمال آلودگی این افراد را از طریق کودک ناقل افزایش میدهد.
به گزارش ایسنا، پدر بزرگها و مادر بزرگها جزو گروههای پر خطر بوده و همواره توصیه میشود تا حتی فرزندان هم از سر زدن به آنها خودداری کنند و حال اینکه بسیاری از مادران شاغل مجبور هستند تا فرزندانشان را به آنها بسپارند.
در چند روز گذشته، اعلام شد که مهد کودکها از بیست و چهارم خرداد ماه بازگشایی میشوند، اما رعایت پروتکلهای بهداشتی و تضمین صد در صدی برای تامین ملزومات لازم برای تامین سلامتی کودکان هم، پدر و مادرها را نسبت به فرستادن کودکانشان به مهدهای کودک راضی نمیکند، آنها همچنان معتقد هستند که دور کاری برای مادران شاغلی که فرزند خردسال دارند، بهترین نسخه است.
ایسنا در این گزارش، چالشهای تعدادی از مادران شاغل را پس از شیوع کرونا بررسی میکند:
خانمی که کارمند یک ارگان نیمه دولتی بوده و با همسرش همکار است، میگوید: در ابتدا که شیفت کاری تعیین شده بود، برنامهمان را طوری تنظیم کرده بودیم که اوقاتی که من در محل کار هستم، همسرم در خانه باشد و از فرزندم مراقبت کند، اما با بازگشت تمامی کارمندان به محل کار کسی حاضر به مراقبت از فرزند سه سالهمان نیست.
او میافزاید: بر خلاف میل باطنیام، مجبور شدم بچه را به مدت یک هفته به اداره ببرم و با استرس وصف نشدنی هم کار کنم و هم حواسم باشد تا بچه دستهایش را به در و دیوار و صورتش نزند چرا که هر لحظه احتمال این وجود دارد که دستهایش را به جایی بزند و آلوده شود، اما چارهای ندارم.
کارمند یک شرکت خصوصی نیز در مورد چالشهایی که کرونا برایش ایجاد کرده است، میگوید: بخش دولتی از همان ابتدا ملاحظاتی را برای کارمندانش در نظر گرفت، اما من به عنوان یک خانم شاغل در بخش خصوصی بیش از 100 روز است که با مشکل حل نشدهای به نام نگهداری از کودک مواجه هستم.
او بیان میکند: در بدترین روزهای پیک کرونا که همه در خانههایشان ماندند، کارکنانی مانند من، مجبور شدند تا در محل کارشان حضور داشته باشند و به دنبال تعطیلی مهد کودکها، فرزندم را تا بازگشت از محل کار به خواهرم سپردم و میدانم که آنها از این موضوع ناراضی هستند و حتی دچار اختلاف خانوادگی هم شدهاند، این امکان را هم ندارم که بچه را همراه خودم به کارخانه ببرم و با توجه به بضاعت مالی کم، قادر به گرفتن پرستار خصوصی برای بچه نیستم.
خانم دیگری که کارمند یک نهاد دولتی است، از چالشهایش به ایسنا میگوید: تا هفته قبل، دولت قانون دور کاری و شیفت کاری را وضع کرده بود و من هم از دخترم نگهداری میکردم و هم وظایفم را انجام میدادم، اما با اتمام دور کاری هیچ یک از اعضای خانوادهام راضی نیستند تا از فرزند من مراقبت کنند.
او ادامه میدهد: پرستار بچه هم پیدا نکردهام و مجبورم با اصرار، دخترم را به مادرم بسپارم، حال اینکه او هم مسن بوده و ممکن است ما ناقل باشیم و بیماری را به او هم منتقل کنیم.
خانم شاغل دیگری هم بیان میکند: مجبور شدم دخترم را به مادر شوهرم و مادرم بسپارم و پس از مدتی یکی از اعضای خانواده همسرم به کرونا مبتلا شد و انگشت اتهام به سمت ما است.
او میگوید: خانواده همسرم معتقد هستند، فرزند من به عنوان ناقل بیماری، کرونا را به آنها منتقل کرده است و فکر میکنم ما تا ابد متهم باشیم، دولت باید پس از اعلام پایان دور کاری فکری به حال زنان شاغل چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی میکرد.
خانم دیگری که در یک نهاد نیمه دولتی مشغول به کار است، میگوید: مادر و پدرم مسن بوده و بیماری زمینهای دارند، از این رو نمیتوانم دختر سه ساله و پسر هفت سالهام را به آنها بسپارم، تصور کنید وقتهایی که من در اداره هستم، دخترم را به پسرم که تنها چهار سال فاصله سنی دارند، میسپارم.
او میافزاید: در طول این مدت مدام نگران هستم تا مبادا بچهها دست به کار خطرناکی مانند روشن کردن اجاق گاز بزنند که منجر به آتش سوزی شود.
به گزارش ایسنا، کرونا فرصتی بود برای تمرین دور کاری و افزایش بهرهوری، اما همه چیز جنبه تشریفاتی داشت و حضور کارمندان در ادارات جزو بایدهای حذف ناشدنی بود، این تصمیم زنان شاغل را با چالشهای زیادی روبهرو کرد. تصمیم گیرندگان برای بازگشت تمامی کارمندان به محیط کار و پایان دور کاری، آیا فکری به حال مادران شاغل و فرزندانشان هم کردهاند؟
یک روانشناس در گفتوگو با ایسنا از استرسهایی که بحران کرونا به زنان شاغل تحمیل کرده، میگوید.
فائزه پورشهلا اظهار میکند: شیوع کرونا باعث بروز استرس در بسیاری از افراد شد که زنان شاغل نیز جزوی از آنها بودند، نگرانی از سلامتی خود و کودکان از جمله استرسهایی بود که زنان را در این مدت درگیر کرد.
وی با اشاره به فشارهای وارده به زنان شاغل به دنبال شیوع کرونا بیان میکند: قبل از شیوع کرونا بخشی از سلامتی و وظیفه نگهداری کودکان در دست بخشهای بیرونی دیگری مانند مهد کودکها و یا مدارس بود، اما با شیوع کووید19 و تعطیلی مهد کودکها و مدارس و کاهش حمایتهای اجتماعی و بیرونی، فشار وارده به مادران شاغل چند برابر شد.
او میافزاید: برخی از مادران شاغل نیز دورکاری میکردند که این شرایط نیز با وجود مدیریت فضا استرسهایی نیز به همراه داشت، تعدای از مادران شاغل در بخش بهداشت و درمان نیز درگیری مستقیمی با کرونا داشته و از انتقال بیماری به فرزندانشان نگران بودند.
این روانشناس خاطرنشان میکند: باید بپذیریم که استرس جزو جدا نشدنی و حذف ناپذیر زندگی بوده و نکته مهم، نحوه برخورد با استرسهای زندگی است.
مهارتهای زندگی مانند جعبه ابزار مورد نیاز برای راندن ماشین در جاده زندگی است
وی مجهز شدن به مهارتهای زندگی را از راههای مقابله با استرس عنوان کرده و میگوید: مهارتهای زندگی مانند جعبه ابزار مورد نیاز برای راندن ماشین در جاده زندگی بوده که برای رویارویی با حوادثی که در این جاده اتفاق میافتد، لازم بوده و تعطیلی مدارس و مهد کودکها و مشکلات ناشی از کرونا هم میتواند بخشی از این اتفاقات باشد.
وی با اشاره به مهارت حل مسئله برای مدیریت شرایط و کنترل استرس بیان کرد: مهارت حل مسئله میتواند به مادران شاغل کمک کند تا با استرس مضاعف کنار آمده و آن را مدیریت کنند.
پورشهلا ادامه میدهد: استفاده از حمایتهای اجتماعی دیگری نیز در مهارت حل مسئله مهم بوده و ارتباطات اجتماعی خوب به ویژه با خانوادهها میتواند راهکاری برای سپردن کودکان به آنها در شرایطی باشد که هم پدر و هم مادر شاغل هستند.
وی میافزاید: مادران شاغل میتوانند شرایط کاری خودشان و همسرشان را بررسی و راه حلهای پیش رو را ترسیم کرده و یکی از آنها را برای حل مسئله انتخاب کنند.
وی در ادامه با اشاره به نقش همسران در کمک به کاهش استرسهای وارده بر زنان شاغل میگوید: حل تعارض و مذاکره کردن از دیگر ابزارهای موجود در جعبه ابزار مهارتهای زندگی است که در این حالت بر اساس شرایط و برای برخورداری از حمایت اطرافیان از رویکرد مذاکره استفاده میکنیم و سهم آقایان در این مورد میتواند بسیار معنادار باشد.
پورشهلا بیان میکند: وظایف و نقش همسران شاید قبل از بحران کرونا کاملا مشخص بود، اما این بحران شرایط زندگی همه افراد را و به تبع آن نقشهای زن و شوهرها را نیز تغییر داد، از این رو بهتر است از مهارت زندگی انعطاف پذیری برای تغییر نقشها استفاده کنیم.
وی اضافه میکند: آقایان در چنین شرایطی شاید بهتر بتوانند مسئولیت جدیدی را قبول کرده و از فشار روانی خانمها بکاهند. کرونا میتواند راهکار جدیدی برای باز تعریف نقشهای همسران باشد.
وی با اشاره به برخی راهکارهای مدیریت استرس بیان میکند: یاد بگیریم که استرس همیشه هست و ما باید مهارت مدیریت آن را بلد باشیم، باید دیدگاه اعضای خانواده را هم به سمتی ببریم که نحوه مواجهه با بحران جدید را بدانند.
این روانشناس با تاکید بر اینکه حذف کامل استرس از زندگی غیرممکن بوده و در درجه اول باید وجود آن را بپذیریم، اظهار میکند: در صورت نپذیرفتن استرس، خود فرد، شکست خورده این جنگ خواهد بود.
وی میافزاید: هر چند با بحران کرونا میزان ساعاتی که یک خانم میتوانست به تفریح پرداخته و یا مثلا به باشگاه برود، کمتر و یا حذف شده است، اما خانمها حق دارند تا ساعاتی از روز را به خودشان اختصاص دهند و این به معنای حذف ساعات تفریح نیست.
وی بیان میکند: با وجود تغییر مسئولیتها و نقشها، ورزش کردن در منزل و پرداختن به کارهای مورد علاقه در ساعات تنهایی، انجام تنفسهای شکمی و ریلکسیشن نیز میتواند استرس زنان را کمتر کند.
کمال گرایی و ایثارگری افراطی مادران و افزایش استرس
پورشهلا، کمک گرفتن از دیگران و دادن مسئولیت به آنها را از دیگر راهکارهای کاهش استرس عنوان کرد و گفت: متاسفانه مادران شاغل در برخی موارد به قدری کمال گرا هستند که میخواهند تمامی کارها را خودشان انجام دهند و یا ایثارگریهای افراطی دارند و حاضر هستند تا خودشان آسیب ببیند، اما آدمهای اطرافشان نه.
وی متذکر میشود: ایثارگری افراطی باعث میشود تا نقشها و مسئولیتهای مادران تغییر پیدا نکرده و مسئولیتی به دیگر اعضای خانواده داده نشود و استرس مادران بیشتر شود.
وی خاطرنشان میکند: استرسهای ما به تبع شرایط زندگی، پیچیدهتر و بیشتر از مشکلات و استرسهای سالهای گذشته است، از این رو باید مهارتهای زندگی را یاد بگیریم.
پورشهلا در بخش پایانی اظهاراتش میگوید: مهارتهای زندگی چیزی نیست که در یک لحظه ایجاد شود، بلکه با تمرین و آموزش میتوان به آن دست یافت، باید از افراد متخصص در این حوزه کمک بگیریم تا به ما یاد دهند که این مهارتها را در جعبه ابزار ماشین زندگیمان قرار داده و در مسیر جاده زندگی بتوانیم از این جهبه ابزار استفاده کنیم.
انتهای پیام