شایسته آیفت عصر سه شنبه در سمینار حال خوب، زندگی بهتر صحبت خود را با یک سوال آغاز کرد: "کیا میخوان حالشون خوب بشه؟" و سپس از جمع خواست پاسخ خود را اعلام کنند، تعدادی از مخاطبان دست خود بالا آورده و تعدادی واکنشی نداشتند.
او اینگونه ادامه داد: تکلیف دست بالاها که مشخص است، اما آنهایی که واکنشی نداشتند مانند قصه زندگی این مسافر است؛ شخصی به ترمینال رفته تاکسی گرفته و راننده از او پرسید مقصد کجاست؟ مسافر گفت حرکت کن وقتی به مقصد رسیدیم خبر می دهم که اینجاست، اما راننده راضی نبود و میگفت باید به من آدرس بدهی تا حرکت کنم و مسافر اصرار داشت که حرکت کن و به مقصد که رسیدیم شما را مطلع می کنم، راننده ناچاراً حرکت کرد. هر خیابانی می رفتند مسافر میگفت اشتباه است و برگرد، چندین بار این اتفاق افتاد تا اینکه بنزین ماشین تمام شد! حالا مسافر خسته است، زمان از دست رفته، پمپ بنزین این اطراف نیست، پول زیادی خرج کرایه ماشین شده، سرمایه ی مالی و زمانی از دست رفته، انرژی از دست رفته، چرا؟ چون مسافر بدون نقشه راه سفر را شروع کرده...
وی اظهار کرد: روی کاغذ آدرس، مسیر و جایی که می خواهید برسید (مقصد) را یادداشت کنید بعد شروع به حرکت کنید، شما تا ندانید به کجا می خواهید برسید و مسیر را مشخص نکنید به هیچ جایی نمی رسید.
در ادامه از مخاطبین خواسته شد ۳ تا از آرزوهایی که با رسیدن به آنها حالشان خوب می شود را لیست کنند تا در ادامه به آنها پرداخته شود.
این روانشناس عنوان کرد: حالا که آدرس را انتخاب کردید آیا مسیر را هم انتخاب کرده اید؟ ما در زندگی همیشه در حال سفر و در فکر رسیدن به مقصدی هستیم به این دلیل، من قصد دارم با اینچنین داستان هایی به شما آموزش دهم که چطور مقصد را انتخاب و از چه مسیری عبور کنیم.
داستان مسافر شانگهای و پکن
آیفت افزود: دو نفر در فرودگاه بودند که یکی قصد سفر به شانگهای و دیگری قصد پکن را داشت، مردمی که آنجا بودند به قصد راهنمایی آن دو گفتند که شانگهای شهری است که زندگی کردن در آن سخت و حتی برای پرسیدن یک آدرس باید هزینه پرداخت کنید، اما زندگی در پکن بسیار آسوده و راحت است و شما می توانید از غذای رایگان نمایشگاه ها شکم خود را سیر کنید، مسافر شانگهای فکر کرد و گفت زندگی کردن در شانگهای بسیار سخت است پس به پکن می روم اما مسافر پکن فکر کرد و گفت زندگی کردن در شانگهای بسیار عالی است، آنجا می توانم حتی با آدرس دادن به غریبه ها از آنها پول دریافت کنم. پس به شانگهای می روم و هر دو تصمیم گرفتند بلیط های خود را با هم عوض کنند، سالها گذشت و شخصی که به شانگهای رفته بود توانست کسب و کارهای متعددی را تأسیس و آن خدمات را به خارج از کشور هم ارائه دهد. در یکی از سفر های خود، زمانی که در فرودگاه بود مردی از او درخواست کرد تا بطری خالی نوشابه اش را به او بدهد، وقتی به چهره او نگاه کرد چهره شخصی را به یاد آورد که چند سال پیش بلیط سفر خود را با او معاوضه کرده بود.
طرز تفکر خیلی راحت می تواند یک زندگی را آباد یا ویران کند!
مدیر موسسه روانشناسی اندیشمندان بیان کرد: در این داستان دو گروه انسان داریم؛ سرنوشت سازها، که به فرصت ها فکر می کنند و سرنوشت پذیرها که به موانع فکر می کنند. سرنوشت سازها می دانند که باید رنج و سختی متحمل بشوند تا به خواسته ی خود برسند اما سرنوشت پذیرها عافیت طلب و سست عنصر هستند. سرنوشت سازها می دانند باید راه های زیادی را امتحان و شکست های زیادی را تجربه کنند اما سرنوشت پذیرها با برخورد با اولین مانع به نقطه امن خود بازگشته، و خسته و تنبل هستند و حتی زمانی که به آنها راهکار می دهید مانعی برای آن پیدا می کنند تا آن را انجام ندهند. سرنوشت سازها آدم های عاشق و اهل جنگی هستند، شعرشان «جگر شیر نداری سفر عشق مرو» اما سرنوشت پذیرها راحت طلب هستند، خواب و خوراک مهیا باشد، فعالیت دیگری ندارند.
وی عنوان کرد: برای ساختن یک حال خوب و داشتن چیزهایی که حال ما را خوب می کند باید از منطقه امن خود بیرون آمده و سختی بکشیم، زیرا چیزهای با ارزش راحت به دست نمی آیند، آدم ها قدردان چیزهایی خواهند بود که آن را به سختی به دست آورده اند اگر راحت به دست آیند قدر آن را نخواهیم دانست و به راحتی از دست خواهیم داد.
این روانشناس در ادامه مجددا از مخاطبان خود پرسید؛ شما با چی حالتون خوب میشه؟ با رسیدن به خواسته ها؟ با داشتن n تومان پول؟ با داشتن دوستهای خوب؟ خانواده خوب ؟ خانه؟ماشین؟ کار؟ آیا حال خوب وابسته به مادیات است یا معنویات؟ پاسخ هر دو است زیرا انسان ها هم به مادیات و هم معنویات نیازمندند و بدون یکی از این دو مورد زندگی دشوار می شود.
منتظر دعوتنامه نباشید
مدرس سمینار طرح نوین زندگی گفت: برای رسیدن به مادیات باید از سه راه استفاده کنیم؛ اول اینکه تا به حال چه اقدامی برای آن خواسته معنوی انجام داده اید؟ دوم اینکه از چند نفر کمک گرفته اید؟ و سوم چقدر زمان صرف رسیدن به آن کرده اید؟ آیا ما برای اقدام به انجام کاری می ترسیم که اشتباه کنیم؟ باید بدانیم حق اشتباه کردن را داریم اما حق نداریم از اشتباهات خود سد بسازیم، حق نداریم موانع را برای خود بزرگ کنیم، انسان جایزالخطا نیست بلکه ممکن الخطاست. به خاطر اتفاقات از راه رسیده خود را سرزنش نکنیم و نگذاریم دیگران نیز ما را سرزنش کنند و یا مورد قضاوت قرار دهند زیرا خطا از هر شخصی سر میزند و من نیز یکی از آنهایم. اگر روزی با هیچ مشکلی روبرو نشدید مطمئن باشید که مسیر را به اشتباه رفته اید.
شایسته آیفت ادامه داد: و اما ترس ها؛ زمانی که اقدام به انجام کاری میکنید از چه می ترسید؟ خداوند ما را با دو نیرو خلق کرده، ترس و عشق. یا می ترسیم و انجامش نمی دهیم که آنگاه فاتحه ما خوانده ست، یا عاشقیم و برایش می جنگیم و تا لحظه به دست آوردنش به خواب نمی رویم.
وی با بیان اینکه منتظر دعوتنامه نباشید فرصت ها را دریابید، تاکید کرد: آدم های شاد و موفق، هدف دارند. هدف و رسالت شما در زندگی چیست؟ آیا خداوند فقط به خاطر بقا و اصل آفرینش انسانها را آفریده؟ هر کسی در دنیا رسالت خاص خود را دارد. برای هیچ انسان موفقی دعوتنامه فرستاده نشده بلکه آنها خود به دنبال فرصت ها بوده اند.
عزت نفس خود را تقویت کنید
مدیر موسسه روانشناسی اندیشمندان عنوان کرد: آدم های بازنده افرادی هستند که در زندگی خود هیچ اقدامی نمی کنند. شخصی از کشاورزی پرسید: امسال گندم کاشته ای؟ پاسخ داد: خیر، ترسیدم باران نیاید. شخص پرسید پس ذرت کاشته ای؟ گفت خیر ترسیدم آفت بزند. شخص دوباره پرسید پس چه کاشته ای؟ کشاورز جواب داد؛ هیچ، خیالم راحت و آسوده است. افرادی که هدفی در زندگی ندارند و بذری نکاشته اند حاصلی هم برداشت نخواهند کرد.
این روانشناس اظهار کرد: حالا به مبحث معنویات برای رسیدن به خواسته ها و حال خوب می پردازیم؛ برای داشتن حال خوب باید عزت نفسمان را تقویت کنیم. مفهوم عزت نفس با اعتماد به نفس متفاوت است. اعتماد به نفس یعنی من توانایی انجام یک کار را دارم و آن را انجام می دهم اما عزت نفس یعنی من شایستگی و لیاقت دارم باور به خود و رضایت از خود دارم، مسئولیت پذیر و از ارزش های خود نگذشته و زمان برایم ارزش دارد، تعادل بین این عنصرها موجب عزت نفس سالم می شود.
آیفت با بیان ۶ مورد از گزینه های عزت نفس خاطرنشان کرد: در مورد خودمان مثبت فکر کنیم، بدانیم چه احساساتی داریم، ارزش های خود را حفظ کنیم، هر پیشنهادی را نپذیریم، مراقب بهداشت جسمی مان باشیم و به یاد داشته باشیم که ما انسان کاملی نیستیم. در واقع به دنبال راضی کردن همه نباشید.
انتهای پیام