مجید میرزایی که دارای ۲۲ سال سابقه تئاتری است در گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: من ۱۵ سال است که می نویسم و نمایش «یک عاشقانه آرام؛ کلاغها بقبقو میکنن» حاصل تجربه کارگاهی گروه نمایشی مانا است. به مدت سه ماه تمرین کردیم و تمام بازیگران این نمایش به جز دو نقش اصلی (مترسک و کلاغ) مابقی گروه فرم و همسُرا نوپا هستند و تازه به صحنه تئاتر پا گذاشته اند و در واقع تئاتر اولی محسوب می شوند.
کارگردان نمایش «یک عاشقانه آرام؛ کلاغها بقبقو میکنن» خلاصه قصه این نمایشنامه را اینگونه شرح می دهد: نمایش داستان مترسک عاشقی است که سالیان سال توسط بچه های آدم هایی که در مزرعه زندگی می کرده اند به سمت یک منجی هدایت میشده که یک روزی کبوتر سفیدی به این مزرعه آمده و تو را با خود از اینجا می برد. چون آرزوی تمام مترسک ها راه رفتن است به دلیل ثابت شدن در زمین و مشخص بودن کار مترسک در مزرعه، این برای مترسک تبدیل به یک رویا می شود. یک روز در هوای گرگ و میش صبح بال کلاغی به سیم برق گیر کرده و در کیسه های آرد مزرعه پرت می شود و مترسک او را با کبوتری که بچه ها از آن حرف می زدند اشتباه می گیرد و تماما به آن کلاغی که سفید شده عشق می ورزد. طی مرور زمان مترسک متوجه می شود که این کبوتر نیست و کلاغ است، اما از آنجایی که به آن کبوتر سفید ایمان داشته عاشق همین کلاغی می شود که سفید رنگ شده و در پایان که می داند این کلاغ است و اصلاً کبوتر نیست با یک جمله می گوید که "آدم های بدذات چرا کلاغ ها را پیش من خراب می کردند و کبوتر چه کلمه زشت و مسخره ای است و من عاشق تو شدم. تو خوب و مهربانی..." بابت همین جریان در قصه در انتها در ذهنیت خودش مترسک راه می رود و کلاغ از دیدن این اتفاق متعجب شده و قصه به پایان می رسد.
وی افزود: در تحلیل این نمایشنامه بحث روانی خیلی شدیدی وجود دارد. در مورد نوجوانانی که در عشق و روابط احساسی خود بی ثبات ورود کرده و بعد از اینکه آن رابطه از هم می پاشد و به شکست می رسند وارد یک جریان دیگر می شوند و خیلی ها آلوده مواد افیونی می شوند مثل گُل کشیدن یا سیگار و قلیان میوه ای و خیلی چیزهای بدتر.
میرزایی خاطرنشان کرد: یک زاویه دیگر اینکه پایداری عشق را در این فضای فانتزی بین مترسک و کلاغ نشان می دهد که می گوید وقتی به یک شخص یا حتی منجی عشق می ورزی عشقت را ثابت نگه دار و دنبال نتیجه مثبت آن باش. دنبال این نباش که تعویض کنی یا دنبال کسی دیگر راه بیفتی یا خیلی نافرجام و کوتاه مدت و خیلی تنوع طلب باشی.
این هنرمند اظهار کرد: نمایش یک عاشقانه آرام... پیام اجتماعی خیلی خوبی دارد و چون در قالب فانتزی ارائه شده فضا از یک روح روانشناسی خیلی بالایی برخوردار است. تماشاگرانی که طی چند شب اجرای عمومی در سالن ما حضور پیدا کردند همه از یک موضوع واحد صحبت می کردند که این کار از لحاظ فُرمیک و هماهنگی آنقدر لذت بخش بوده که به راحتی قصه و بحث روانی آن مترسک که عاشق کلاغ شده برای ما به وضوح مشخص است.
وی عنوان کرد: خوشبختانه مخاطبان پیام را دریافت کرده اند و از ریتم و شیوه اجرای نمایش کاملا رضایت داشتند و خیلی بچه های ما را تحسین کردند، اساتید و دوستانی که اهل فن تئاتر و هنرهای نمایشی هستند نیز صحبت های مفیدی در خصوص کار داشتند و ما نیز در مجموع از کار راضی بودیم.
تعهد نسبت به بازیگری بسیار ضعیف است
کارگردان و بازیگر بوشهری در پاسخ به اینکه با توجه به همزمانی کارگردانی و بازی در نمایش چه دشواری هایی داشته و این موضوع چه امتیازی برای کار دربرداشته است، توضیح داد: من تصمیم ندارم که زیاد در کارهای خودم بازی کنم چون وقتی کارگردانی شکل می گیرد و بحث مدیریت یک کار در میان است سخت می شود. زیرا بازیگری و هر کاراکتری که قرار است بازی کنیم یک تحلیل جدا دارد و کارگردانی کردن اصلا یک تحلیل کلی و ویژه در خصوص خلق و به وجود آمدن یک اثر بصری یا هنرهای نمایشی. ولی به ناچار و به دلیل اینکه در مورد برخی از بازیگران سطح استان -و فکر می کنم این بیماری کل ایران را فرا گرفته است- تعهد نسبت به عمل بازیگری بسیار ضعیف است و خیلی ها به راحتی به عرصه هنر ورود می کنند و به راحتی نیز آن را ترک می کنند و آن گروه هایی که سالیان سال است کار می کنند و یا ماه ها در حال تمرین هستند بابت این جریان پیش پا افتاده ضرر می کنند و به کارهایشان لطمه می خورد.
این هنرمند افزود: این موضوع شامل حال ما نیز شده و بازیگرانی بوده که ۳-۲ ماه تمرین کرده اند و بعد کار را به هر دلیلی رها کرده اند و مجبور شده ایم خودمان بازی کنیم. با توجه به اینکه خودمان نویسنده متن هستیم قطعا تحلیل آن نقش و کاراکتر برای خودمان راحت تر است چون به وجود آورنده آن کاراکتر هستیم و به حالت های درونی آن واقف هستیم اما امیدوارم که این اتفاق در کارهای بعدی رخ ندهد و بتوانیم از هنرمندان دیگری استفاده نماییم.
وی ادامه داد: در ۱۰ سال اخیر مرتبا این اتفاق می افتد، یعنی از سال ۹۱ به این سو که از لحاظ تولید تئاتر و نویسندگی مستقل شدیم هر دم از نمایش های خودمان به ناچار یکی از کاراکترها را برداشته و بازی کرده ایم ولی برای خودم رضایت بخش است. اول اینکه از یک زاویه ای خودم درک بیشتری از کاراکترها دارم و می توانم هم از داخل و هم از بیرون مدیریت ویژه ای داشته باشم و در بعضی کارها هم که خودم حضور نداشتم حس می کردم که کمبود آن تجربه و کمبود حرفه ای بودن آدم های داخل نمایش به وضوح دیده می شود. به نظر من داشتن تجربه کافی بسیار مهم است و در این سال ها که ما تئاتر کار کرده ایم تجربیاتش در اینجا و این ده سال برایم خیلی مشخص شده است.
مجید میرزایی خاطرنشان کرد: البته من قبلا کارگردانی و بازیگری انجام می دادم، اما نویسندگی یک مقوله پیچیده ای است و به راحتی نمیتوان گفت هر هنرمندی که وارد عرصه تئاتر می شود نویسنده است. وقتی خودمان دست به قلم شدیم و شروع به کار کارگاهی کردیم؛ یعنی یک سری طرحها و ایدهها و متن ساده از یک نمایشنامه را به وجود آورده و بعد سر تمرینها مرتب بازنویسی و به یک نمایشنامه کاملا خوب و تمام عیار تبدیل میشد.
تجربه پدر و مادر علم است
این هنرمند تاکید کرد: در مجموع بین ۸۰ تا ۹۰ درصد کارهایی که میسازیم کاملا برای خودمان و تماشاگر لذتبخش است به این خاطر که گروه تئاتر تجربی مانا در یک ژانر کار نمی کند. نمایش قبلی ما «راز سوگلی های حرمسرا» بود که یک کار کاملا کمدی قجری بود و اصلا به هیچ نوعی با فضای فعلی نمایش «یک عاشقانه آرام؛ کلاغها بقبقو میکنن» مشابهت نداشت. ما تجربه می کنیم و من همیشه در تئاتر حرفم این است که تجربه پدر و مادر علم است و وقتی تجربه کنی قطعا علم نیز از همان تجربه به دست آمده و نوشته می شود و به شکل تئوری به آینده انتقال داده می شود.
وی درباره اینکه برخی کارهای تولید شده در عرصه تئاتر بسیار سطحی به مسائل پرداخته و پیام خود را بدون هیچ ملاحظه و یا ظرافتی به مخاطب ارائه می کند در حالی که این کار نیاز به روانشناسی و هوشمندی بالایی در انتقال پیام دارد، به ایسنا گفت: اسم هر نمایش شناسنامه اصلی کار است، و ارتباط اولیه ای که مخاطب با نمایشی که هنوز ندیده برقرار می کند و وارد سالن نشده از طریق پوستر آن است. هنگامی که شما با یک نگاه نظاره گر آن پوستر هستید باید متوجه شوید که کجا میروید و می خواهید چه چیزی را ببینید و وقتی که اسم نمایش را می بینید از حالت آن و بار مفهومی کلماتی که در اسم هست باید به اتفاقات نمایش برسید.
باید تکنیک تفننی و تفریحی هر اثر هنری رعایت شود
میرزایی اضافه کرد: جدیدا رایج شده که اسم نمایشها را طولانی انتخاب می کنند و تقریبا یک جمله یا پاراگراف کامل می شود! نمایش ما هم تقریبا همان حالت برایش پیش آمده؛ «یک عاشقانه آرام؛ کلاغها بقبقو میکنن» از دو جمله متفاوت تشکیل شده که بیانگر خیلی چیزها است و آدم را به یک کنجکاوی می رساند که قرار است در سالن نمایش چه اتفاقی بیافتد. من دلیل آن را نمی گویم و باید نمایش را ببینید تا قضاوت کنید که آیا چنین اسمی به این نمایش می خورده یا نه؟
هنرمند جوان بوشهری یادآور شد: صحبت من در خصوص کسانی است که خیلی راحت یک کار سطحی می بندند و یا به قول شما پیام را به صورت تماشاگر تف می کنند و می روند. من احساس می کنم تماشاگر وقتش را از سر راه پیدا نکرده و ما باید در هر اثر هنری که می سازیم تکنیک تفننی و تفریحی آن رعایت شود؛ چون وقتی ما می آییم تئاتر نگاه می کنیم قطعا یک تایم و زمان خالی پیدا کرده ایم که به عنوان اوقات فراغت و یا تفریح مناسب برویم چیزی ببینیم و از آن پیآمدی دریافت کنیم.
وی تصریح کرد: خیلی بهتر از تئاترها هست که مثلاً میتوان از سینما یاد کرد. آدم با ۶-۵ هزار تومان می رود یک بلیط سینما گرفته و فیلمی را می بیند و خوب یا بد برمی گردد و از در سالن که بیرون می آید شروع می کند با خودش حرف زدن که "اَه، چه فیلم بدی بود" یا "اع, چه فیلم خوبی بود". تئاتر نیز به این صورت است و با توجه به اینکه تئاتر یک هنر زنده است و رنگ و لعاب و بوی دیگری نسبت به سینما دارد ارتباط بین تماشاگر و اثری که روی صحنه اجرا می شود خیلی تنگاتنگ می شود پس قطعا اگر کار خوب اجرا نشود به واسطه ریتم یا تصاویر بصری که به بازیگر داده می شود و یا موضوع قصه و بازی ها و هر چیزی که یک اثر نمایشی باید داشته باشد درست انجام نشود و خوب تحلیل نشود قطعا تماشاگر راضی از سالن بیرون نخواهد رفت و خیلی ها نیز آن جریان را تف و لعنت کنند که ما وقتمان را از سر راه پیدا نکردهایم که یک ساعت بیاییم و بنشینیم و هیچ...
می خواهیم میوه فروش هم بیاید و تئاتر ما را ببیند
مجید میرزایی افزود: کما اینکه در بوشهر این اتفاقات را چه در مرکز و سطح شهرستان ها شاهد هستیم. کارگردانانی که فقط یک حباب دور خود درست کرده اند.. من کاری به سطح علم ندارم بلکه میگویم وقتی شما به یک عرصهای ورود می کنید باید اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشید، تا نیایید و کارگردانی یا بازیگری نکنید، تا ادعای نویسنده بودن نکنید؛ زیرا این مقولهها همه نیاز به تجربه دارند و تماما باید تجربه کافی به دست بیاید تا ما به سطحی برسیم که الان وقتش است بتوانیم یک اثر نمایشی را تولید کنیم. در مجموع تمام این اتفاقات باعث میشود اگر ما این موارد را ارزشمند بدانیم کار سطحی و سبک تولید نکنیم.
این هنرمند درباره آسیب شناسی تولید کارهای سطح پایینی که موجب لطمه به کل جریان هنری میشوند، اظهار کرد: معمولاً می گویند مردم با تئاتر قهر هستند به دلیل آن که به واسطه اتفاقات و روابط گسترده ای که در جامعه و خانواده تئاتری وجود دارد همیشه در اذهان عمومی کمی مشکل ایجاد شده و مردم می گویند تئاتر فضای مناسبی ندارد. من کاری به حواشی ندارم، به هر حال در هر مکانی مانند دانشگاه یا هر جای دیگر که تجمعی از جنسیت ها و شخصیتهای مختلف وجود دارد یک سری حواشی ایجاد می شود. کاری به بودن یا نبودنش ندارم چون هدف هنر و اجرا، آن هم هنری که بسیار والا و انسانی است این نیست.
وی بیان کرد: شعاری با عنوان «تئاتر برای همه» رایج و حتی در فضای مجازی هشتگ (فراگیر یا ترند شدن) شده به این معنی که ما می خواهیم خیلی تلاش کنیم که مردم بتوانند با تئاتر آشتی کنند. ما می خواهیم مخاطبمان هنرمندان دیگری که خود دست اندرکار این جریان هستند نباشد بلکه می خواهیم میوه فروش، تاجر، کسی که نمایشگاه اتومبیل دارد یا کارمند است بیاید و تئاتر ما را ببیند و کل بدنه جامعه درگیر آن شوند و هنگامی که کسی برای اولین بار به عنوان همان بدنه جامعه که در عمرش تئاتر ندیده می آید تئاتر ببیند، به این می ماند که شما برای اولین بار به یک رستوران رفته و می خواهید مرغ بخورید. می گویند مرغ سرخ کرده فلان جا خوشمزه است و وقتی می روی می خوری میبینی اصلا خوشمزه نیست و این ذوق شما را کور می کند و در ذهن شما می ماند که من دیگر مرغ این شکلی را نمی خورم چون برای اولین بار که خوردم طعم خیلی بدی به من داده و این در ذهن من و پیش زمینه مغزی من ثبت شده است و دقیقا برعکس آن اگر بروی آنجا و این مرغ به شما بچسبد قطعا پیشنهادش را به بقیه میدهی که بروید فلان جا و چنین مرغ و رستورانی هست که خیلی خوشمزه است، من امتحان کرده ام و شما هم امتحان کنید.
هنر پول و حبابی که دور خودت می سازی حالی اش نیست
میرزایی خاطرنشان کرد: حکم تئاتر نیز همین است. کسی می آید تئاتری را می بیند که تماماً خفقان، ریتم پایین و زجر است، بدون اساس و تحلیل مناسب و فاقد خیلی از چیزهایی که می تواند یک نمایش خوب را ارائه دهد و قطعا زده می شود و با خود می گوید تئاتر این بود؟ اگر این است ما دیگر اصلا نمی آییم. و برعکسش خیلی هم بوده و آمده اند تئاترهای خوب دیده اند و الان دوست دارم بازخورد تماشاچیان را نشانتان بدهم که چقدر کامنت گذاشته اند که ما اولین بار است تئاتر دیده ایم و واقعا این تئاتر باعث شده که برای جستجوی تئاتر در شهرم یک آیتم روزانه اختصاص بدهم و ببینم چه کارهایی روی صحنه می رود که بروم و نگاه کنم.
کارگردان بوشهری عنوان کرد: بنابراین امیدوارم دوستانی که در این عرصه فعالیت می کنند بهتر به آن نگاه کنند و تئاتر را برای آخرش که تشویقمان کنند نسازیم، بگذاریم که آن تشویق به خاطر یک کار خوب باشد، نه اینکه چند تن از اساتید ما را تایید کنند و در پایان به آنها هدیه بدهیم و بگوییم به زور از من و کارم تعریف کنید و بروید مجازی را پر کنید و... من منظورم این است که روی روابط کار نکنید. چون هنر روابط حالی اش نیست، هنر پول و حبابی که دور خودت می سازی حالی اش نیست. هنر یک ذات ناب دارد که اگر آن را نداشته باشی به طور خودکار شما را از دور خارج کرده و اگر داشته باشید نگهتان داشته و به شما عشق میورزد و شما نیز متقابلا به آن عشق می ورزید و رشد می کنید.
امیدوارم روزی چراغ هنر بیمار تئاتر روشن شود
وی بیان کرد: این اتفاق بسیار در شهر ما افتاده است که خیلی ها تئاتر می سازند برای انتهای آن که یک حباب درست شود و خیلی از دوستانی که هنر را نمی شناسند در انتها به آنها رجوع کرده و آنها با نادانی ای که در این علم و این هنر دارند دیگران را پرورش داده و یک بارِ کج بسازند که اصلا به منزل نرسد. امیدوارم سطح سواد و تجربه و علم دوستانی که تئاتر کار می کنند روز به روز با خواندن کتاب و دیدن تئاترهای متفاوت بالا برود و بتواند رشد کند.
این نویسنده درباره منظور خود از حبابی که درباره آن صحبت می کند، توضیح داد: من سه آیتم را گفتم یکی اینکه هنر را نمی شود با پول خرید و نمی شود آن را حباب کرد و یا هنر را نمی شود با یک بستری که فکر کنم تئاتری بسازم و در نهایت از چند نفر تمجید کنم و آنها چون مسئول هستند برای من ارزش قائل شوند؛ به تصویر کشید. حباب یعنی اینکه شما نمی توانید آن چیزی که نیستید را جلوه بدهید با انتشار یک سری سرتیترها که مثلا من بزرگترین نویسنده هستم و یک سری خودستایی های دروغین که من فلان کار را کرده ام.
میرزایی اظهار کرد: امیدوارم روزی این هنر بیمار تئاتر که این روزها ایام بدی را سپری می کند چراغش روشن شود. به قول سعید خان گلچمن -از هنرمندان شهرستان تنگستان- که از دوستان خوب من است و بارها در جشنواره ها رقیب هم شده ایم که خطاب به من گفت مجید ۱۰ سال است قید جشنواره را زده و ۱۰ سال است از امتیازاتی که می تواند برجسته اش کند و به او سند و دیپلم افتخار و تندیس و خیلی چیزهای دیگر بدهد دور شده و فقط و فقط اجرای عموم می رود و سالی ۲ تا ۳ کار می سازد و آثاری را خلق می کند که تمام بچه های هنری را دور هم جمع کرده و چراغ گرم این هنر را در همه فصل ها روشن نگه داشته است تا این گردونه تئاتر هیچ وقت متوقف نشود.
هنر هر روز به ما درس می دهد
وی تاکید کرد: این گفته برای من بسیار باارزش است چون من با همین نیت کار می کنم چون که تئاتر حقیقتا پولی به آدم نمی دهد. من به دنبال بحث تجاری تئاتر نیستم و هنرش برای من مهم است و امیدوارم تمام دوستانی که تئاتر کار می کنند به خود مقوله هنر بیشتر نگاه کنند تا بحث تجاری یا... . هستند کسانی که سالی یک بار کاری را می بندند تا در جشنواره شرکت کنند که به نظر من اصلا منطقی نیست، و این یک بار در سال کار کردن مثل این است که یک شاهنامه را در خانه گذاشته و سالی یک بار آن را بیرون آورده و کهنه ای روی آن بکشیم و ۴ صفحه از آن را بخوانیم و باز برود تا سال دیگر. این خوب نیست، اگر قرار است ما شاهنامه بخوانیم باید همه اش را بخوانیم و تحلیلش کنیم و هر دم از آن شاهنامه درس بگیریم و این هنر هر روز به ما درس می دهد. اینگونه نیست که سالانه یک کار ببندیم و برود تا سال بعد. به عقیده من هنرمند باید مرتب درگیر کار و هنرش باشد و روزانه چند ساعتاز وقتش را به این هنر مقدس اختصاص دهد.
انتهای پیام