احمد ملکنژاد در گفتوگو با ایسنا در خصوص شرکت در «اولین جشنواره ملی نمایشنامهنویسی اقتباسی گام دوم» اظهار کرد: اقتباس از متون ادبی به ویژه متون کهن ایران مانند تاریخ بیهقی و تذکره الاولیاء همواره جزو دغدغههای من بوده است. به نظر من تاریخ و ادبیات ایران سرشار از چهرههای برجسته و وقایع منحصربهفرد است که آن را از نظر بار دراماتیک بسیار غنی میسازد. اما متأسفانه بر خلاف تاریخ کشورهایی چون انگلستان و فرانسه تا حد زیادی از دید نمایشنامهنویسان کشورمان مورد غفلت واقع شده است. با توجه به نگاه خاص این جشنواره به تولید آثار اقتباسی و البته حضور چهرههای شاخص ادبیات نمایشی کشور مانند سعید تشکری، نادر برهانی مرند و نصرالله قادری در هیأت داوران جشنواره تصمیم به شرکت در این جشنواره گرفتم.
وی همچنین در خصوص ارزیابی خود از جریان نمایشنامهنویسی حال حاضر کشور گفت: به نظر من جریان نمایشنامهنویسی در کشور ما بسیار پراکنده و تا حد زیادی تقلیدی است. شکاف بزرگی که بین نسل اول نمایشنامهنویسان مطرح کشور مانند مرحوم اکبر رادی، مرحوم غلامحسین ساعدی، آقای بهرام بیضایی و نسل نمایشنامهنویسان پس از انقلاب به وجود آمد و همچنین ترجمه متون ادبیات مدرن غرب مانند آثار آرتور میلر، مارتین مک دونا و فلوریان زلر باعث شده است که نمایشنامهنویسان ایران اکثرا در دام تقلید از نمایشنامهنویسان مطرح نسل اول نمایشنامهنویسی یا تقلید از آثار مدرن غربی گرفتار شوند. برگزاری و البته استمرار جشنوارههایی مانند جشنواره گام دوم میتواند با ارائه افقی جدید پیش پای نمایشنامهنویسان کشور موجبات تزریق خون تازهای به کالبد نیمهجان ادبیات نمایشی کشورمان را فراهم کند.
معضل اصلی در اقتباس، توجه بیش از حد به فرم و اولویت بخشیدن آن بر محتواست
این نویسنده درباره جریان آثار اقتباسی در کشور عنوان کرد: جریان اقتباسی در کشور ما نیز مانند جریان نمایشنامهنویسی پراکنده و البته بسیار ضعیفتر است. نمونه مناسب اینگونه آثار را شاید بتوان در آثار آقای محمد چرمشیر و خانم نغمه ثمینی و اقتباسهای ایشان از داستانهای شاهنامه و یرما اثر لورکا یافت. معضل اصلی در اقتباس در کشور ما توجه بیش از حد به فرم و اولویت دادن آن بر محتوا است. به گونهای که اکثر این آثار بیشتر توجه خود را معطوف به بازسازی زبان و تاریخ متون اصلی میکنند. به عبارت دیگر متونی که با این رویکرد ایجاد میشوند، مناسب تماشاگران عصر متن اصلی است تا تماشاگر امروز که حافظه تصویری او سرشار از فیلمها، سریالها و داستانهای مدرن است.
ملکنژاد در خصوص راهبرد خود برای انجام یک اقتباس موفق اظهار کرد: رویکردی که سعی کردهام در اقتباس از متون ادبی در پیش بگیرم، معطوف به نگاهی مجدد به مخاطب امروز کشور است. به عنوان مثال در اقتباس از متون تاریخی در وهله اول این نکته را در نظر میگیرم که متن برای تماشاگری قرار است تولید شود که متن را تماشا میکند؛ نه این که با خود لغتنامهای آورده و در صورت عدم درک معانی لغات کهن به آن رجوع میکند. به عبارت دیگر؛ ابتدا دغدغههای مخاطب خود را شناسایی کرده و بر اساس آن، با نگاهی به تاریخ به دنبال بازسازی این دغدغه در بافتی تاریخی و دراماتیک هستم.
وی ادامه داد: نکته دیگر استفاده از نمادهای ایرانی نظیر کاشی، اسطرلاب، کوزه، پوششهای تاریخی و حتی جغرافیای بومی ایران نظیر شهرها و سکونتگاههای باستانی در ساخت اثر است. به عبارت دیگر به جای صرف بازسازی زبان تاریخی تلاش میکنم که دورهای از تاریخ و فرهنگ را برای تماشاگر بازسازی کنم تا او در همان ابتدای داستان خود را داخل یکی از تماشاخانههای کشور و البته دورهای از تاریخ آن احساس کند.
این نمایشنامهنویس خاطرنشان کرد: چالش اصلی در اقتباس از سایر متون مانند متون دفاع مقدس و متون دینی حرکت بر روی لبهای است که متن را به راحتی میتواند اسیر کلیشههای مرسوم در این دو ژانر کند. برای گذر از این مشکل، به نظر من باید قاعده بازی را تا حد زیادی تغییر داد. به عبارت دیگر به جای پررنگ کردن نقش شخصیتهای قهرمان و راستکردار در داخل متن، باید به شخصیتهایی پرداخت که با پشت کردن به ارزشهای والای انسانی در ورطه سقوط قرار گرفته و دین و ارزشهای والای بشری به عنوان ابزاری برای نجات آنها مطرح است.
ملکنژاد تصریح کرد: این نوع نگاه باعث میشود نقش دین به عنوان یک گوهر ارزشمند مطرح شود که رجوع به آن میتواند حیاتبخش و البته نجاتبخش انسان از مشکلات عصر حاضر باشد. به عبارت دیگر به جای فریاد زدن ارزشهای دینی در دهان تکتک شخصیتهای نمایش و گرفتار شدن در معضل شعارزدگی، میتوان تنها به لحظه یا موقعیتی خاص پرداخت که در آن دین زیبایی و درخشندگی خودش را برای تماشاگر نشان داده و اینگونه تا عمق جان او نفوذ میکند.+
انتهای پیام