به گزارش ایسنا، سبک زندگی از مفاهیم علوم اجتماعی است که به بیان نوع و حیات بشر میپردازد. مؤلفههای آن نیز در حوزههای مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی و امنیتی است که در دو بعد فرهنگی و اجتماعی طبقهبندی میشوند.
سبک زندگی، جنبه عینی حیات بشر است که بر اساس جنبههای ذهنی که خود مبتنی بر جهانبینی و باورهای مذهبی جامعه است شکل میگیرد. درواقع سبک زیستی، نوعی الگو برای جامعه و نشانه بارز فرهنگ و تمدن است که بر اساس قوانین مشروع، آن را از سایر جوامع جدا میکند. پایبندی به این ضوابط، ضامن یک نظام مبتنی بر نظم عمومی، انسجام اجتماعی و وظایف افراد جامعه نسبت به یکدیگر است.
بنا بر نظر متخصصان دانشگاهی، سلسلههای شاهنشاهی فلات ایران از ماد تا ساسانی با سابقه تاریخی و فرهنگی چند هزار ساله یکی از همین جوامع هستند که سبک زندگی در آنها متأثر از دین و اعتقادات بود و آموزههای دین زرتشت و جهانبینی حاکم بر جامعه بر کنش حکومت و شهروندان تأثیر فراوان داشت.
در این دوره، شیوه حیات، تابع باورهای مذهبی و ساختار اجتماعی بود و تحولات زندگی، متأثر از شرایط و نیازهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود که ریشه در گذشته داشت. جامعه نیز محصول تعامل و حضور بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود و موجودیت آنها انعکاسی از موارد فوق بود.
گروهی از محققان کشور از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در رابطه با این موضوع، به انجام پژوهشی پرداختهاند که در آن سبک زندگی شهری در ایران پیش از اسلام مورد بررسی قرار گرفته است.
در این پژوهش تحلیلی که با بهرهمندی از دادهها و اطلاعات اسنادی انجام شده است، سبک زندگی جوامع ایران باستان (پادشاهی ماد، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان) از جنبههای عینی و ذهنی، مطالعه و واکاوی شده است.
طبق یافتههای این پژوهش، به اقتضای شرایط زیستبوم، نوعی همطرازی در سبک زندگی ایرانیان مطابق با مؤلفههای زیستمحیطی پدید آمده است که میتوان از این تجارب در شرایط کنونی نیز بهره برد.
طبق گفته مهرناز بهروزی، استادیار گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و همکارانش، «سبک زندگی در جوامع شهری ایران باستان، ریشه در جهانبینی آنان داشته و باوجود آنکه تعالیم دینی مبتنی بر موازین اخلاقی و کرامت انسانی بود و پایبندی به آیینها بخشی از زندگی مردمان آن روزگار را در بر میگرفت، اما قوانین مدنی وضعشده و شیوه اجرای آن با کاستیها و نابرابریهای اجتماعی همراه بوده است. درواقع، با وجود توسعه سبک زندگی در جوامع ایران باستان، فرصتهای برابر برای همه اقشار جامعه در زمینه بهرهمندی از ظرفیتهای جامعه وجود نداشت. در این دوره باور بر این بود که نعمتها متعلق به شاهان است و اشراف به لحاظ روحی و عقلی برتر هستند و مردم موظفاند تا در برابر آنان سر تعظیم فرود آورند».
این محققان میافزایند: «در آن ایام بهویژه در دوره ساسانی، پادشاهان قدرت خود را برگرفته از فره ایزدی میدانستند و همین امر حکومتشان را در نزد رعایا مقبولیت و مشروعیت میبخشید. پایبندی به آیینها و انجام مراسم دینی بخشی از زندگی مردمان آن روزگار را در بر میگرفت و در حیات مادی و معنوی و سبک زندگیشان ساری و جاری بود. بااینحال، در این دوران بهواسطه تبعیض و شکاف طبقاتی، هر فرد و هر خانواده دارای جایگاه و مقامی بود و بر اساس جایگاه خویش از امتیازات زیستی برخوردار میشد».
بر اساس یافتههای تحقیق فوق، «هیچکس نمیتوانست و حق نداشت که درجهای برتر ازآنچه که استحقاقش را داشت و قوانین تعیین کرده بود خواستار باشد. خون، نژاد و مالکیت، عامل عمدهای در برخورداری از امتیازات طبقاتی به شمار میآمد و بدین سبب طبقات جامعه از یکدیگر جدا میشدند. چنین جامعهای هم خود را از کفایت اشخاص مستعد که محکومبه رکود میماندند محروم میساخت و هم از نالایقی افرادی که به سبب وضع طبقاتی متصدی مراتب و مقامات میشدند زیان میدید و هم در درون طبقات فرودست، ناراضیانی میپروراند».
بهروزی و همکارانش بهعنوان مجریان این پژوهش اعتقاد دارند: «چنین مواردی که اغلب و بهویژه در دوران ساسانی از سوی برخی موبدان حمایت میشد، توده مردم و حتی بعضی از نجبا را آماده پذیرش آیینی غیر از آیین زرتشت کرده بود. بدین گونه جامعه ساسانی آماده پریشانی و پاشیدگی میشد و ظلم و فساد هر روز بر این پریشانی میافزود».
این یافتههای پژوهشی در مجله «اخلاق زیستی» که متعلق به مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منتشر شدهاند.
انتهای پیام