مجیدی به ایسنا میگوید: لازم میدانم در ابتدا به این نکته اشاره کنم که مجسمهسازی با رویکردهای جدید و معاصر، گستره بسیار وسیعی از شکل ارائه آثار را شامل میشود که البته با توسعه اندیشه و تغییر مناسبات اجتماعی و شهری گستردهتر هم شده است.
در گالریها، موزهها، آرتفرها و نمایشگاهها شکل و مدل خاصی از آثار هنری مجسمهسازی ارائه میشود و نوع دیگری از آثار مجسمهسازی، متناسب با بستر در شهرها، به عنوان آثار ماندگار، موقت، فستیوالی، محیطی و … به ظهور میرسند و در دیالوگ با سایر عناصر اجتماعی و شهری، مخاطب قرار میگیرند.
او بیان میکند که بخش دیگری از هنر مجسمهسازی و فعالیت هنرمندان مجسمهساز را ساخت سردیس شخصیتهای علمی، فرهنگی و هنری و … دربرمیگیرد که از دیرباز مرسوم بوده و در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران نیز انجام می شده است.
این هنرمند دربارهی ساخت سردیس اظهار میکند: نهادهای سفارشدهنده برای ساخت سردیسِ متناسب با نیاز جامعه و شخصیتهای نامآشنا برای فضاهای تعریف شده درخواست میدهند که این امر به صورت فراخوان، در قالب سمپوزیوم و یا سفارش مستقیم به هنرمند صورت میگیرد. در نهایت نیز قضاوت در مورد خوب یا بد بودن آثار به نگرش و عملکرد سیاستگذاران و سفارشدهندگان برمیگردد.
او ادامه میدهد: با تعاریف رایج و مرسومی که برای چهرهپردازی سردیس داریم، طبیعی است که به شباهتسازی و پرداخت شخصیت مد نظر باید توجه شود. اینجاست که نهاد سفارش دهنده به کمک نهاد تخصصی مرجع، خواستههای خود را در قالب این سیاستگذاریها بیان میکنند. توجه به زمان، نوع متریال، فضای قرارگیری اثر و روش انتخاب هنرمند و همین طور کارشناسی اثر پیش از نصب از جمله مواردی است که برای ساخت سردیس باید به آنها توجه کرد.
مجیدی تأکید میکند که ضعف در هر بخش این پروسه، منجر به اتفاقات جبرانناپذیری در اجرای نهایی اثر میشود که ممکن است بازتابهایی داشته باشد.
او همچنین درباره نقد آثار شهری نامناسب میگوید: از طرفی فضای نقد هم فضای جامعی نیست؛ چراکه همه آثار دیده نمیشوند و از منظر صحیحی مورد بررسی قرار نمیگیرند، در نتیجه برخوردهای هیجانی و بدون آسیب شناسی، گرهها را بیشتر میکند. وقتی نقد جامعی نسبت به آثار مجسمههای شهری صورت نگیرد، فضای نشر اطلاعات هم کامل نخواهد بود. فراموش نکنیم که طی سالهای گذشته آثار زیادی از مجسمه و سردیس در سطح شهرهای ایران اجرا و نصب شده است.
مجیدی اضافه میکند: بحث مطلوب و یا نامطلوب بودن این آثار، نیاز به بررسی و آسیبشناسی دقیق دارد. نادیده گرفتن بخش اعظم جریان هنر مجسمهسازی و برخورد گزینشی با این موضوع، جریان نقد صحیح و حرفهای را به چالش میکشاند. طبیعی است که به خاطر شکل آشنای سردیس شخصیتها، حساسیت عمومی نسبت به آن بیشتر باشد اما اگر بنا است به این موضوعات به طور ریشهای بپردازیم، نیاز به توجه بیشتر به فضای هنری، نقد کارشناسی و توجه به نظرات کارشناسان در قالب جامعه مرجع داشته باشیم تا با تلاش برای حل مشکلات پاسخگوی حقوق شهروندان و هنرمندان باشیم.
انتهای پیام