میرجلال‌الدین کزازی مطرح کرد

مؤثرترین میراث به‌جامانده برای ادبیات معاصر

میرجلال‌الدین کزازی ضمن بررسی اثرگذاری آثار کهن بر ادب معاصر در دو دسته نهان و آشکار، می‌گوید: من می‌انگارم که بیشترین کارکرد و اثر را در ادبیات معاصر، فردوسی داشته است و «شاهنامه» او.

این نویسنده و پژوهشگر در گفت‌وگو با ایسنا، درباره نمود و تاثیر آثار ادبی کهن در ادبیات معاصر اظهار کرد: ادب کهن بی‌گمان در آفریده‌های ادبی نو اثر می‌گذارد و پدیدار می‌شود. از نگاهی فراخ می‌توان گفت که این اثرگذاری را در دو گونه بخش می‌توان کرد که یکی اثرگذاری آشکار و دیگری اثرگذاری نهان است.

او افزود: یکی از نمودهای اثرگذاری آشکار که به‌ویژه با این سالیان بیشتر مرا دید می‌آید، این است که پاره‌ای از کالبدهای سخن فارسی را در این روزگار نیز سخن‌وران در کار می‌آورند در کالبدهایی مانند غزل یا چارانه (رباعی) یا دوگانه (مثنوی) یا حتی چامه (قصیده) که این‌گونه از اثرگذاری، «اثرگذاری ریخت‌گرایانه» نامیده می‌تواند شد. گونه دیگر اثرگذاری، اثرگذاری نهان و درتنیده در آفریده ادبی است. این اثرگذاری را می‌توانیم اثرگذاری «پندارشناختی» یا گاهی «معنی‌شناختی» بنامیم. از این نام‌گذاری کم و بیش آشکار می‌شود که چگونگی اثرگذاری گونه دوم کدام است. اثرگذاری ادب کلاسیک پارسی در آن‌چه ادب نو می‌توانیمش نامید، در این‌گونه، بازمی‌گردد به اثری که بسترهای معنی‌شناختی کهن در سروده‌های نو دارند.

کزازی سپس گفت: خواست من از بستر آن پندارها و پیام‌هایی است که دیگر بار در سروده‌های این روزگار به کار گرفته می‌شوند اما سخن‌ور بهره‌ای دیگر از آن‌ها می‌برد. اگر بخواهم به واژه بستر بازگردم و بر پایه آن نگاره و انگاره‌ای پندارینه را به کار بگیرم می‌توان گفت که بستر کهن است اما آن‌چه در بستر می‌آرمد نو است و امروزینه. 

این شاهنامه‌پژوه با بیان این‌که "من می‌انگارم بیشترین کارکرد و اثر را در ادبیات معاصر فردوسی داشته است و «شاهنامه» او" اظهار کرد: اثرگذاری «شاهنامه» بر سروده‌های نو را می‌توانم به دو گونه بخش کنم. همچنان یکی اثر آشکار است که نمونه‌ای برجسته از آن سروده بلند «آرش کمانگیر» است که سروده‌ای است حماسی اما در ادب کنونی.

او با اشاره به گونه دوم تاثیر «شاهنامه» فردوسی در ادبیات معاصر نیز بیان کرد: از گونه دوم هم اگر بخواهم نمونه‌ای بیاورم، آن نمونه غزل‌هایی است که هرچند در پیکره غزل هستند و می‌باید سروده بزمی باشند اما در پیام و اندرون، حماسی، باشکوه و شاهنامه‌ای هستند؛ مانند پاره‌ای از غزل‌های روان‌شاد حسین منزوی. این‌گونه از غزل را کسانی غزل حماسه نامیده‌اند تا پیوند غزل را با حماسه بیشتر آشکار بدارند.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ / ۱۱:۰۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 98022915132
  • خبرنگار : 71626