این نویسنده در گفتوگو با، ایسنا درباره تاثیر ادبیات کهن بر آثار ادبی معاصر اظهار کرد: نسل اول و دوم داستاننویسان و حتی شاعران ما عموما ریشه آثارشان وابسته به آثار هزارساله ما بوده و هست، اما نسل سوم و چهارم ما بنابهدلایلی از آثار باشکوه ما کنده شدهاند و فقط به آثار ترجمه چسبیدهاند، که این روند فاجعهبار است.
او افزود: همین وضعیت باعث شده که اغلب آثار نسل جوان ما شبیه داستانها و شعرهای ترجمهای شدهاند. زبان آثار گذشتگان ما میراثی است که در آثار نسل جوان ما دیده نمیشود. هر واژه در شعر وحکایات کهن ما بار مفاهیم خوشهای را در بافت و بطن آوایی خود نهفته دارد که عموما در ترجمه آثار خارجی بازتاب نمییابد، چون ترجمهها عموما به تکمفهوم و تکمصداقها تکیه دارند و به مفاهیم خوشهای واژهها توجه ندارند. البته ترجمههای خوب هم داریم که عرضهکنندگان و بازتولیدکنندگانشان از میراث ادبیات کهن ما بهره گرفتهاند.
نویسنده «ول کنید اسب مرا» با بیان اینکه به نظر من هیچ داستاننویس و شاعری نمیتواند بدون خواندن و مکاشفه در آثار گذشته داستان و شعر ناب بیافریند، گفت: نمود مطالعه نکردن در دو و شاید هم سه دهه اخیر، در بسیاری از کتابهای چاپشده دیده میشود که به نظر من پس از چاپ میمیرند. این وضعیت در شعر بیشتر به چشم میزند. من در کتاب «کالبدشکافی بیست داستان کوتاه» دو نمونه داستان، یکی از بیهقی و دیگری از مقالات شمس آوردهام و با شکافتن ساختار این دو داستان نشان دادهام که داستانهای کهن ما هم در ساختار و هم در زبان و طرح اندیشه جایگاهی والا دارند که میتواند با داستانهای جهان برابری کند. مهمتر این است که شعر و داستان بر زبان استوار است و شاعر و داستاننویس باید در زبان شعر و داستان و حکایات کهن کشورش غوطهور شود تا بتواند اثر خلاقانه بیافریند.
حسن اصغری در پایان اظهار کرد: شاعر و داستاننویس بیشک باید آثار خلاقه جهان را بخواند و این باید در مورد خوانش آثار کهن کشور خودش هم باشد. اگر این دو از هم جدا شوند به نظر من هیچ اثر خلاقهای پدید نخواهد آمد.
انتهای پیام