به گزارش ایسنا، روزنامه مستقل رأی الیوم در سرمقاله خود درباره تحولات اخیر لیبی آورده است: "جنگی که مجدداً در لیبی آغاز شده بین نیروهای "ارتش ملی لیبی" به رهبری خلیفه حفتر و دولت توافق ملی لیبی با ریاست فایز السراج نیست بلکه میان شبکه الجزیره که نماینده ائتلاف قطر و ترکیه است و بین شبکه العربیه حامی حفتر و نماینده ائتلاف ضد قطری با مشارکت مصر، عربستان، امارات و بحرین میباشد.
به بیان دیگر لیبی عرصه جنگ رسانهای همزمان با درگیریهای نظامی خونین است و کسی که از آن پیروز بیرون بیاید رهبر لیبی متحد جدید خواهد بود اما این به معنای این مسأله نیست که در این صورت لیبی در ثبات و آرامش به سر خواهد برد چراکه بحران لیبی با پیچیدگیها و مداخلههای منطقهای و بین المللی از سوی کشورهایی روبروست که برای سلطه بر بخشی یا کل این کشور تلاش میکنند.
نگرانی نسبت به اوضاع لیبی ویژگی مشترک تمامی بیانیهها و اظهارات طرفهای بین المللی در چند روز اخیر از جمله شورای امنیت بوده است اما این سیاهنمایی و تظاهر تمایل پنهانی به حمایت از حفتر و گسیل نیروهایش به سمت طرابلس با عنوان گمراهکننده "نابودی تروریسم" را منعکس میکند.
حفتر در زمان بسیار حساسی این عملیات را شروع کرد. او به چراغ سبز کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مثل عربستان، امارات و مصر که قبل از آغاز عملیاتش به آنجا سفر کرده بود، دست یافت. همچنین کشورهایی مثل روسیه، فرانسه و آمریکا که تمایل خود را به پایان آشوب در این کشور آفریقایی که بهای مداخله ناتو را میپردازد، پنهان نمیکنند، به حفتر چراغ سبز نشان دادند.
حمایت نظامی و سیاسی از سوی مثلث امارات، عربستان و مصر از نیروهای ارتش ملی لیبی به رهبری حفتر در طول هفت سال گذشته متوقف نشده است. این کشورها تانک، خودروهای نظامی و تجهیزات جنگی از قبیل جنگندهها به همراه دهها میلیارد دلار به نیروهای حفتر دادهاند.
تعیین ساعت صفر برای حمله به طرابلس در زمانی صورت گرفته که قطر از محاصره رنج میبرد و در ترکیه محبوبیت رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور این کشور که حامی واقعی دولت السراج است کاهش یافته و کشورش در بحران اقتصادی غرق شده است؛ بحرانی که ممکن است در سایه اختلافات این کشور با آمریکا به دلیل معامله موشکهای اس ۴۰۰ روسیه وخیمتر شود.
اوضاع به نفع حفتر پیش میرود نه به خاطر سلاح قوی و پیشرفتهای که از منابع مختلف دریافت کرده بلکه به خاطر حمایت برخی قبایل حامی معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی از وی است. قبایلی مثل الورفله، المقارحه و العبیدات. برخی نیز از معاملهای بین سیف الاسلام قذافی، پسر معمر قذافی و حفتر برای تقسیم قدرت در صورت ورود نیروهایش به طرابلس خبر میدهند.
نیروهای حفتر کنترل شرق و جنوب و بیشتر چاههای نفت را در دست گرفتند و به فرودگاه بین المللی طرابلس رسیدند و قبل از اینکه از سوی نیروهای حامی دولت السراج طرد شوند در مدت زمان اندکی کنترل این فرودگاه را در دست گرفتند. این یعنی جنگ طرابلس جنگ آخر و نهایی خواهد بود و هر کس پیروز از آن بیرون بیاید حاکم جدید لیبی است.
برخی از مردم لیبی نیز در این جنگ از دولت السراج که با اینکه از نظر بین المللی دولتی مشروع است اما از نظر نظامی ضعیف میباشد، حمایت میکنند برخی نیز از نیروهای وابسته به مصراته و گروههای تندرو و برخی نیز از نیروهای حفتر. اما مردم لیبی یک نقطه اشتراک دارند و آن توافقشان درباره لزوم پایان آشوب در کشور است که به مهاجرت سه میلیون لیبیایی به کشورهای همجوار و اروپا منجر شده است. وضعیت لیبی مثل وضعیت عراق قبل از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ است که رهایی از محاصره هدف اصلیاش بود.
دشوار است که نتایج جنگ سرنوشتساز طرابلس را پیشبینی کنیم اما در سایه نبود طرح بین المللی و منطقهای برای توقف نیروهای حفتر احتمال پیروزی حفتر که هم از حمایت آمریکا و هم از حمایت روسیه برخوردار است بیشتر است. اما مسأله مهم و مبرهن این است که مردم لیبی برای بار دوم بهای سنگینی میپردازند."
انتهای پیام