ساعت 5 صبح جمعه است، باید آماده شوم، قرار است امروز همراه دو نفر از دوستانم به فلکده برویم، آبگرم فلکده، آبگرمی که زیر یک سنگ بزرگ وسط جنگل جوشیده و جالب اینجاست که می گویند بو نداشته و خوردنی هم هست!
کوله بارم را برمیدارم، دوربین عکاسی هم برداشتم، اصلا شاید بتوانم یک گزارش هم از این مکان بنویسم، مثلا معرفی یک مکان گردشگری.
فلکده روستایی در جنگل های دوهزار تنکابن در استان مازندران است که به خاطر آبگرمی که در دل جنگل و در زیر کلاهک صخره ای آن قرار دارد، مشهور شده است. چشمه آبگرم معدنی فلکده، علاوه بر آن که در دل جنگل لذت وصف ناپذیری را به دوست داران طبیعت میبخشد، به دلیل برخورداری از خواص درمانی، برای بیماری هایی همچون دردهای مفصلی و نظیر آن نیز بسیار مناسب است.
ساعت 6 صبح جمعه است، احمد و سعید با سیمایی بشاش در ماشین جلوی خانه میایستند، "آمادهای؟" احمد پشت فرمان میگوید، سری به نشانه رضایت تکان میدهم اما در دل تمایلی به ترک خواب در ابتدای صبح جمعه نداشتم.
راهی جاده دوهزار میشویم، مسیر جنگلی دو هزار دیگر برای کمتر کسی در کشور ناآشناست، آبگرم فلکده در روستایی به همین نام در منطقه "لِیره سر" در فاصله 33 کیلومتری جنوب شرقی تنکابن قرار دارد که مسیر آن از سه راهی "خرم آباد" در داخل شهر تنکابن و قبل از پل چشمه کیله آغاز میشود و پس از عبور از شهر خرم آباد و رسیدن به دو راهی سه هزار و لیره سر، با طی کردن جاده خاکی، به آب گرم روستای فلکده میرسیم. اینها را دیشب از اینترنت سرچ کردم.
جاده جنگلی دوهزار در صبح جمعه بسیار خلوت است، چرتم گرفته اما زیبایی مناظر جاده ناچارم میکند که عکاسی کنم. به 2 راهی جاده سه هزار رسیدیم و اکنون باید مسیرمان را تغییر دهیم. از روی پل معروف سه هزار رد میشویم و به سمت روستای لیره سر ادامه مسیر میدهیم. انتهای مسیر روستای لیره سر به ایست بازرسی جنگلبانی میرسیم. جنگلبان سعید را میشناسد و به ما اجازه عبور میدهد.
از سعید میپرسم: "اگر یک مسافر معمولی بیاید هم به او اجازه عبور میدهند؟" سعید می گوید: "آره بابا" و ادامه میدهد: "کلی گردشگر هرسال اینجا میان اما تا یه جایی با ماشین میشه رفت بقیش جاده خرابه". چه خوب که ماشین ما آفرود است.
مناظر جنگلی بی نظیری پیش رویمان قرار دارد اما تکانهای ماشین اجازه عکاسی را به من نمیدهد. سعید پیشنهاد میدهد وسط جنگل صبحانه بخوریم که هنوز حرفش تمام نشده احمد ماشین را زیر یک درخت پارک میکند.
ساعت 8 صبح جمعه است، صبحانه که تمام میشود من گرم عکاسی میشوم، سعید میگوید: "چه استوریهایی بزارم من امشب" احمد میخندد و میگوید: "حیف که آنتن نداریم وگرنه اینجا جون میده واسه لایو".
مشغول عکاسی هستم که صدای روشن شدن ماشین و بوق های احمد دوباره مجبورم میکند دوربین را خاموش کنم. "بپر بریم دیر شد پسر" سعید صدایم می زند.
اگر ماشین مناسب نداشته باشید باید خودروی خود را کنار ایستگاه جنگلبانی پارک کنید و دو ساعت پیاده روی در دل جنگل را پذیرا باشید تا به آبگرم برسید. مسافتی معادل 7 کیلومتر شاید.
پایان جاده جنگلی به استخر پرورش ماهی می رسیم. سمت چپ جادهای است که به چند کلبه چوبی برای اسکان موقت ختم می شود. سعید آرام میگوید: "رسیدیم". "وسایل رو بردارین که چند متری باید پیاده گز کنین" احمد میگوید.
منم وسایلم را برداشته و به سمت مسیر شیب داری که به عمق جنگل میرود به راه میافتیم. پس از طی تقریبا 100 متر یک پلاستیک و پارچه آبی رنگ خودنمایی می کند.
حدود 50 متر منتهی به آبگرم شیب تندی دارد ولی بالاخره رسیدیم، بله آبگرم در سمت چپ ما قرار گرفته است. آن پلاستیک و پارچه ها هم برای رخت کن و جلوگیری از سرماست، حوضچه ای برایش ساختتند اما کاملا پیداست خیلی مهجور و مغفول مانده. در دلم می گویم: "اگر این مثلا توی یک کشور دیگه بود هم اینقدر تنها می ماند".
ساعت 9 صبح است. احمد و سعید در آن هوای سرد لباس ها را کنده و میخواهند تنی به آب بزنند که من مانعشان می شوم. "بگذارید چندتا عکس بگیرم بعد برید آبتنی". عکس برداریم تمام نشده که بچه ها وارد چشمه می شوند.
بخار گرمی که برخواسته کاملا گرمای آب را نشان می دهد. واقعا عجیب است. هیچ بویی به مشامم نمی رسد. سعید کمی از آب را خورده و میگوید: "بخور دواست ها". من آنها را تنها می گذارم. تا دوستان مشغول آبتنی هستند فرصت را غنیمت شمرده و چند عکس خوب از جنگل می گیرم.
خوشبختانه جنگل اینجا هنوز چون بسیاری از مناطق شمال کشور دستخوش آلودگی های انسانی نشده است، جنگلهای بکر و مناسب برای گردشگری. در فصول بهار و پاییز در کنار تنوع رنگها و عطرها، شاید بهترین موقع برای سفر به این منطقه باشد.
این آب گرم به دلیل قرار گرفتن کنار رودخانه لیره سر، یک چشمه آب سرد نیز دارد که خوراکی است. جالب است، هم آب گرم خوراکی و هم آب خنک گوارا. به یاد استخرهای مدرن و سونا و جکوزی افتادم که آب گرم و سرد در کنار یکدیگر برای مشتریان فراهم است. حوضچه آبگرم در حدی است که حدود 10 نفر میتوانند در آب غوطهور شوند. دوربین را خاموش میکنم تا تنی به آب بزنم.
چشمه آب گرم فلکده با درجه حرارت متوسط، در کنار رودخانه لیره سر قرار گرفته است و از مهمترین مزایای آن میتوان به نبود گوگرد در آب آن اشاره کرد. بدین ترتیب میتوان از آب این چشمه به راحتی برای شنا و آشامیدن استفاده کرد. وجود املاح معدنی نیز برای دردهای مفصلی، روماتیسمی و افراد مسن مفید است. همچنین مناظر زیبا و خیره کننده این منطقه از دیگر ویژگیهای جالب و مورد توجه آن محسوب میشوند.
نداشتن گوگرد، نبود بوی نامطبوع و آشامیدنی بودن آب، از ویژگی های منحصر به فرد چشمه آبگرم معدنی فلکده به شمار میرود. روستای فلکده نیز دارای آب و هوای خنک و کوهپایهای و در فصول گرم سال بسیار مطبوع است. بهره مندی از جنگلهای انبوه و کوههای پوشیده از درخت در اطراف آن، مکان بسیار جالبی را برای اجرای تور و گروههای مختلف توریستی فراهم کرده است.
مسیر بازگشت را نفهمیدم چطور پشت سر گذاشتیم. آبتنی در آبگرم دوباره خواب را مهمان چشمانم کرد. کمتر خاطرهای از مسیر برگشت در ذهن دارم. بالاخره به خانه رسیدیم. احمد و سعید خداحافظی کرده و من در فکر این هستم که چگونه گزارشم را بنویسم. چند پاراگراف در ذهن دارم و اگر بخواهم بنویسم اینگونه خواهم نوشت:
تصورش را بکنید در بهار، یک روز پس از طراوت هوا و جنگل باران خورده، به نقطهای از بهشت در دل جنگلهای دوهزار و سه هزار تنکابن بروید، نسیم و خنکای هوا تا عمق جسم و روحتان نفوذ کرده و شما را آماده میکند تا پس از گذشتن از یک جاده جنگلی زیبا، رویایی و مفرح با درختان بلوط و افرا، سرو و کاج و گیاهان سرسبزی همراه با صدای گوشنواز پرندگان و رودخانه به آبگرم فلکده برسید و از بابت این همه زیبایی و تنوع و رنگ و طراوت، سپاس خالق را به جای آورید.
تجربه پیاده روی و آبتنی در حوضچه آبگرمی که هیچ بوی گوگردی ندارد، قابل شرب و سرشار از املاح و مواد معدنی غنی است و در زیر یک کوه سبز که سقف آن را یک سنگ بزرگ به صورت قارچ پوشش داده، و همچنین لذت سیراب شدن از چشمه ها و آبشارهای کوچک خنک مسیر، هیجان وصف ناپذیر و فراموش نشدنی را در این زندگی پر هیاهو، برایتان خواهد ساخت که مثل یک خواب یا یک رویا برایتان جذاب است. خطا است اگر بگویم فقط به نیت استفاده از آبگرم فلکده راهی این سفر یک روزه شوید، زیرا مسیر آنقدر زیباست که بخشی از مقصد به حساب می آید.
گزارش از: سیدنوید ساداتی خبرنگار ایسنا مازندران
انتهای پیام