به گزارش ایسنا، خانم بهجت افراز یا «ام الاسرا» این نام برای اکثر آزادگان دوران دفاع مقدس آشناست بانوی پرتلاش وسخت کوش باقریب ۸۵ سال عمر؛ اودر جهرم و در یک خانواده متدین و مذهبی متولد شد و تحصیلات خود را از مکتب خانه شروع کرد وتا ششم ابتدایی در جهرم خواند ودر ادامه موفق به اخذ دیپلم واستخدام در آموزش پرورش شد.
او از جهرم به شیراز واز شیراز به تهران مهاجرت کرد و در تهران از مدرسه رفاه سر در آورد و با شهید رجایی آشنا شد ودر دوران سخت مبارزه درحد توان خویش انجام وظیفه کرد و ۳۰ سال درآموزش پرورش انجام وظیفه کرد و سال ۶۰ باز نشسته شد ویک سالی را درسفارت جمهوری اسلامی در هندوستان مشغول به خدمت شد. افراز دوباره به ایران بازگشت وسال ۶۳ مرحوم دکتر وحید دستجردی از ایشان دعوت کرد تا در هلال احمر مشغول به کار شود. و از سال ۶۳ خانم افراز مسئول رسیدگی به امور اسرا ومفقودین میشود که طبق گفته خودش ۱۸ سال در این سنگر به خانوادههای اسرا و مفقودین خدمت کرد.
هم او بود که برای اولین بار کلمه «آزاده» را برای اسرا به کار برد و هم او بود که پیشنهاد محاسبه دوبرابر سنوات اسارت را برای سابقه خدمت ارائه کرد.
خود در اینباره چنین میگوید: «دبیر جلسه شروع کرد به قرائت اساس نامه و زمانی که به این بند رسید که به ازای هر یک سال اسارت یک سال خدمت دولتی برای اسرا محاسبه شود من دستم را بلند کردم وگفتم با عرض معذرت خدمت دوستان من به این قسمت اعتراض دارم. پرسیدند چرا؟ گفتم: برای اینکه کسی برای یکسال خدمت دارای یک سال سابقه میشود که بطور عادی روزی هشت ساعت کار میکند وبعد میرود خانه وشب درکنار خانوادهاش صبح کند و پنج شنبه وجمعه تعطیل و ایام تعطیلات را هم دارد وسالی یک ماه مرخصی دارد.
چطور میشه کسی که ۲۴ ساعت درتنگنای اسارت به سر برده و از کمترین امکانات برای زنده ماندن بر خوردار بوده بایک شخص عادی برابر حساب شود؟ اگه هریک سال اسارت را سه سال محاسبه نمیکنید لا اقل دوسال محاسبه کنید. خدا را شکر همه صحبت مرا تأیید کردندواین بند تصویب شد.»
دیدار با حجتالاسلام قرائتی / سرودن شعری درباره آزادگان
و از خود این مادر شنیدم که میگفت یک زمانی در هیچ جا نامی از اسرا نبود نه در صدا وسیما ودر نماز جمعه و نه درمساجد. نامهای به رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نوشتم و گلایه کردم از اینکه چرا ائمه جمعه اسرا را دعا نمیکنند با صدا وسیما مکاتبه کردم از قول خانوادهها گلایه کردم که چرا از فرزندان ما اسمی برده نمیشود. از آقای قرائتی وقت گرفتم حضوری خدمتش رسیدم و گلایه کردم واندکی از اوضاع واحوال اردوگاهها برایش گفتم. زار زار گریه کرد و بعد ازاین نامه نگاریها بود که که نام اسرا بر زبانها افتاد ودرمجالس ومحافل مطرح شد.
واین مادر میگوید: «در دوران خدمتم درهلال احمر یک بار مرا دعوت کردند تا در کنگره دفاع مقدس در اهواز شرکت کنم و شعرا را از تهران با اتوبوس به اهواز بردند. در طول مسیر دیدم همه شعرا اشعار خود را برای هم دیگر میخوانند و همه شعرها مربوط به شهدا وجانبازان و دفاع مقدس است واحساس کردم از فرزندان اسیر من نامی برده نخواهد شد و نشستم شعری راجع به صبر و استقامت اسرا سرودم وهمانطور هم شد.
دو روز این کنگره ادامه داشت وهمه شرکت کنندگان اشعار خود را ارائه کردند ولی اسمی از اسرا برده نشد روز دوم نزدیک اختتامیه وقتی به من وقت دادن تا اگر حرفی و پیامی برای جمع حاضر دارم بیان کنم ومن نیز پشت تریبون رفتم و بعد از نام و یاد خدا گفتم من از جمع حاضر گلایه دارم.
در این دو روز کسی اسمی از اسرا ومفقودین نبرد ومقداری از شرایط اسرا را گفتم و تعدادی از نامههای اسرا را خوندم و صدای گریه جمع بلند شد وقتی آمدم پایین تعدادی دور مرا گرفتند و اظهار شرمندگی و بعضی نیز گفتند که ما راجع به اسرا نیز شعر گفتیم ولی نخوندیم خلاصه صحبتهای من فتح بابی شد. بعدها نام اسرا در مجامع مطرح شود.
به گزارش ایسنا، خادم متواضع آزادگان، بهجت افراز ملقب به «امالاسرا» روز دوشنبه ۲۴ دی ماه گذشته دار فانی را وداع گفت.
انتهای پیام