به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «تعداد همه اعضای کمیته استقبال از امام بر اساس اسناد و اقوال ۶۰ هزار نفر بود اما این کمیته یک ستاد ۹ نفره مرکزی داشت که امروز فقط سهنفرشان در قید حیاتند و از سرنوشت یک نفر خبر دقیقی در دست نیست. به جز این ۹ نفر اصلی اما چهرههای دیگری هم در کمیته استقبال فعال بودند که بیش از اعضای اصلی ستاد، نامشان امروز در خاطر مردم مانده است. معروفترین چهره فردی مانند محسن رفیقدوست است که راننده بلیزر حامل امام بود و این روزها صحبتهایش درباره لکسوس ۲۰۰ میلیونیاش جنجالی شده است. نکته جالب این بود که امام از فرودگاه تا بخشی از مسیر را با یک بنز سبز - آبی طی میکند؛ بنزی که متعلق به عموی عبدالله ناصری بوده است. عبدالله ناصری، مدیر خبرگزاری ایرنا در دولت اصلاحات و از فعالان اصلاحطلب است.
هاشم صباغیان، از اعضای کمیته مرکزی ستاد استقبال از امام میگوید: «در فرودگاه مهرآباد برنامهها کمی تغییر کرد. تنظیم کرده بودیم نمایندگان گروههای مختلف در صف بایستند؛ مثلاً نماینده احزاب مختلف در یک جا، نماینده بازاریها و نماینده اصناف در جاهای دیگر بایستند و آقا از آنها سان ببینند اما حوادثی اتفاق افتاد. اولین ماجرا مربوط به ماشین بود. ما یک ماشین بلیزر تعیین و آن را - مثلاً - ضدگلوله کرده بودیم تا امام با آن حرکت کنند. از طرف دیگر با پلیس فرودگاه هماهنگ کرده بودم که گذرنامهها را یک جا مهر کند و یک نفر یک نفر برای امضا آنجا نرود. این فرآیند حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و وقتی برگشتم دیدم یک ماشین بنز در آنجاست، آقای خلخالی راننده آن بود و آقا هم سوارش شده بودند. در حالی که ما در فرودگاه سپرده بودیم کسی نیاید اما آقای خلخالی با روش خود به حرف پلیس گوش نکرده و داخل شده بود. من در ماشین را باز کردم و گفتم این ماشین برای شما در نظر گرفته شده و آقا این قدر هوشیاری داشتند که به من اعتماد کنند؛ در حالی که تنها ۲۰ دقیقه پیش به ایشان معرفی شده بودند.»
او درباره انگیزه خلخالی از این کار میگوید: «چرا خلخالی به زور ماشین را وارد کرده بود؟ در آن روز خبرنگاران داخلی و خارجی پر بود و خلخالی میخواست شناخته شود. قرار بود آقایان مطهری و صباغیان نیز در ماشین امام بنشینند اما امام تنها به حضور احمد آقا رضایت میدهند.»
محسن رفیقدوست که بعداً وزیر سپاه و سپس رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان شد، راننده این بلیزر بود. او درباره این که چطور راننده امام شد، گفته است: «یکی از رفقا ماشین بلیزر داشت. آن را آورد و گفت که این ماشین بلند و محکم و برای این کار مناسب است. این طور طراحی کردیم که امام پشت سر راننده بنشینند، مرحوم مطهری بغلدست امام و احمدآقا هم جلو، بغلدست راننده بنشیند. قرار بود آقای هاشم صباغیان - که عضو کمیته استقبال بود - پشت سر امام بنشیند. چپ و راست بدنه بلیزر در قسمتی که قرار بود امام بنشینند، فولاد گذاشتیم. از آنجا ماشین را بردیم کارخانه شیشه مینرال و شیشههای دو طرف محل نشستن امام را شیشه ضدگلوله گذاشتیم. همینطور پشت سر راننده و پشت سر امام هم یک اتاقک حفاظتشده درست کردیم. همه این کارها انجام شد اما هنوز رانندهای برای بلیزر انتخاب نشده بود. تا این که ۵ بهمن، دکتر مفتح به مدرسه رفاه آمد. بلیزر دم در مدرسه پارک شده بود. آقای مفتح پرسید: «ماشینی که برای امام درست کردهای این است؟» گفتم: بله. پرسید: رانندهاش کیست؟ گفتم: هر کس که شما بفرمائید. ایشان گفت: من پیشنهاد میکنم خود شما این کار را به عهده بگیری. شهید مفتح و شهید بهشتی و شهید مطهری جلسه داشتند. بعد از چند دقیقه مرا صدا کردند. وارد اتاق که شدم، شهید بهشتی گفت: «حاجمحسن، خودت رانندگی ماشین امام را به عهده بگیر! به هیچکس هم نگو چه کسی قرار است راننده شود.»
او گفته است: «من سریع با بلیزر از در ورودی باند، وارد باند شدم. دیدم داخل باند کوچهای توسط دو ردیف از افسران نیروی هوایی تشکیل شده و همه سلام نظامی دادند. امام از میان آنها عبور کردند و میخواستند به همراه سیداحمدآقا سوار یک بنز نیروی هوایی شوند. زمانی که ترمز زدم و پایین آمدم، امام داخل بنز نشسته بودند و ماشین میخواست حرکت کند. دویدم، در بنز را باز کردم، سلام کردم و دستشان را بوسیدم و گفتم: «آقا، ماشین دیگری برای شما تهیه شده، تشریف بیاورید داخل آن ماشین بنشینید.»
امام فرمودند: چه فرقی دارد؟ عرض کردم: آقا، این ماشین کوتاه است، ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفتهایم که مردم بتوانند شما را ببینند. در همین بین، شهید [مهدی] عراقی هم رسید و خدمت امام عرض کرد: آقا، تشریف بیاورید و سوار این ماشین [بلیزر] شوید. امام از بنز پیاده شدند، من در بلیزر را باز کردم و از امام خواستم روی صندلی عقب ماشین بنشینند. امام فرمودند: «میخواهم جلو بنشینم.»
اعضای اصلی کمیته استقبال امروز کجا هستند؟
اعضای اصلی ستاد چه کسانی بودند و امروز کجا هستند؟ شهید مرتضی مطهری، رابط با شورای انقلاب بود که سال ۵۸ شهید شد. محمد مفتح، رابط جامعه روحانیت مبارز بود که ۲۷ آذر ۱۳۵۸ هنگام ورود به دانشگاه تهران از سوی گروه فرقان هدف گلوله قرار گرفت. فضلالله محلاتی، رابط جامعه روحانیت مبارز بود که اسفند ۱۳۶۴ به همراه هشت نفر از نمایندگان مجلس، نیروهای عالیرتبه ارتش، مقامات عالیرتبه قضائی با هواپیمای فوکر اف ۲۷ فرندشیپ به خلبانی عبدالباقی درویش، در جریان عملیات والفجر ۸، در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز عازم جبهههای جنگ بود که هواپیمای حامل آنها در محاصره دو فروند میگ ۲۳ عراقی قرار گرفت و همه ۵۰ سرنشین آن کشته شدند. هاشم صباغیان، رابط نهضت آزادی ایران بود که با کنار رفتن دولت موقت، او هم از سیاست کنارهگیری کرد. اسدالله بادامچیان، رابط هیأتهای مؤتلفه اسلامی بود که این روزها عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه و یکی از گزینههای جانشینی نبی حبیبی، دبیرکل تازه درگذشته این حزب است. کاظم سامی، رابط جنبش انقلابی مردم ایران بود. سامی که سالها در رژیم پهلوی زندانی بود، در دولت موقت وزیر بهداری شد و در سال ۶۷ در مطبش کشته شد. حسین شاهحسینی، رابط جبهه ملی ایران بود. شاهحسینی از همراهان مصدق بود و در دولت موقت رئیس سازمان تربیتبدنی شد. او دیماه سال گذشته درگذشت. اصغر تهرانچی، کمیته استقبال و رابط بازار بود و نفر آخر نیز علی دانشمنفرد، رابط انجمن اسلامی معلمان ایران و مدیر مدرسه رفاه بود که پس از پیروزی انقلاب، در راهاندازی سپاه کمک میکند و سپس به استانداری فارس منصوب میشود. او دو دوره هم نماینده مردم آشتیان، تفرش و فراهان بود.
دیگران
از دیگر چهرههایی که آن روز عضو کمیته استقبال از امام بودند، میتوان به مصطفی تاجزاده، اصلاحطلب، مهدی چمران، اصولگرا و برادر مصطفی چمران و عضو پیشین شورای شهر تهران، محمدصادق صالحیمنش، مشاور قالیباف، محمد شریعتمداری، وزیر فعلی کار، رفاه و تأمین اجتماعی، محمدرضا مهدویکنی، دبیرکل سابق جامعه روحانیت مبارز، محمد کچویی، از اعضای سابق مؤتلفه و نخستین رئیس زندان اوین که سال ۶۰ ترور شد و محمد اصفهانی، پزشک و خواننده معروفی است و محمدرضا طالقانی، رئیس سابق فدراسیون کشتی اشاره کرد. حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز و از چهرههای نزدیک به روحانی نیز که چند دوره نماینده مجلس بوده و امروز رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری و مشاور وزیر کشور در امور روحانیت است، آن زمان عضو کمیته استقبال بود. او گفته است: «روز ۱۲ بهمن که امام وارد شد، من در داخل مینیبوسی که پشت بلیزر امام حرکت میکرد، نشستم و تذکرات امنیتی را با بلندگویی به مردم میدادم تا راه را برای ماشین امام باز کنند که ما تا دانشگاه تهران آمدیم و بعد بلندگو خراب شد و دیگر نتوانستم راه را بروم.»
انتهای پیام