روایت اول:
در زمانهای که هول و هراس از درِ بیپیکر شهر و جهان، بر انسان تنها مانده آوار شده است، باور به امید میتواند لبخندی آماسیده بر چهره مادری باشد از دیار درهمشکسته سرپل ذهاب؛ وقتی کودکاش را با آرزوی فردا رهسپار مدرسه میکند.
اما کدام کودک؟ نیلوفری که در زمینه خاکی خیابان برهنه، چشم بر هم فشرده و با دستانی رها به دوربین زبان درازی کرده است. آینده را به ریشخند گرفته یا دوربین را که قرار است امید را به اشتراک بگذارد؟ قدمی این سوی اما کودکی قد کشیدهتر به بستر خاکی راه خیره مانده؛ همچون ستونهای پس زمینه تصویر که با خاک و دیوار و آهن تا ناکجا آباد گسترده است. انگار با همه کودکیاش به فهمی از هراسهای مادرانه و تشویشهای پدر رسیده باشد و نگرانی، ذوق رفتن به مدرسه را در چهرهاش گم کرده باشد. این سوتر اما کودکی با دمپاییهای زرد، برای کشف لحظهها خیز برداشته یا رویای بازی و مدرسه میبیند؟ در پهنه ناکجا آبادِ شهری ماتم زده و غمگین، در میان آجر و اسکلتهای آهنین، لخت، زنگ زده و غولوار.از میان تشویشهای هزار ساله پدران و بیم ذاتی مادران کُرد. هنوز میتوان چرخید و رد لبخند وامید را از پسِ حاشیه جلو کشید و به آن نور تاباند و رنگ پاشید.
متن: فرزاد گمار
روایت دوم:
ما هنوز هم مثل هفت سالههایی که چشمشان از گریه سرخ شده نگرانیم؛ دستمان را رها کردهاند و حالا جهان ناشناختهای پیش رویمان است. نگرانیم که دوباره کی به خانههایمان بر میگردیم و کسی ما را در آغوش میکشد؟ ما امید میخواهیم، مثل تازه بالغهای ۱۴ سالهای که خواب رویاهایمان را آن سوی دیوارهای بلند میبینیم و میخواهیم جهان دیگری برای خودمان بسازیم.
متن: سارا سبزی
روایت سوم:
حسن روحانی صبح امروز اول مهر ماه پس از به صدا درآوردن زنگ مدرسهای در تهران ، راهی نیویورک شد تا در هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند. رئیس جمهور ایران امروز در حالی از پلههای هواپیمای ایرباس ۳۴۰ بالا رفت که برای رفتن به این سفر با چالشهای متعددی همراه بود. از چالشهای برساخته منتقدان همیشگی تا بیم و امیدهایی که با این سفرهایش در دلهای ایرانیان پدیدار میشود، و او به عنوان بلند پایهترین مقام اجرایی کشوری هشتاد میلیونی موظف و مسئول پاسخگویی به همه آنان است. روحانی ششمین سفر خود را در حالی به سازمان ملل متحد آغاز کرد که از چندماه قبل آمریکا به سرکردگی ترامپ، بخشی از تلاشهای دستگاه دیپلماسی او را در چند سال اخیر خدشهدار کرد و ناتمام گذاشت. حالا اما باز هم اوست که تنهاتر از گذشته پلههای ضد نور تصویر را در میان آزادی توده ابرهای سفید آسمان بالا میرود، تا یکی از مهمترین سفرهای خود را تجربه کند. او باید در جایی سخنرانی کند که ترامپ از ماهها قبل برای آن زمینه چینی کرده است.
متن: فرزاد گمار