*ایستادن به فتح {د} یعنی دوام یافتن، بر جای ماندن، صبر کردن، شکیبایی؛ سرپل ذهاب ایستاده، دوام یافته، برجای مانده و شکیبایی کرده است که دوباره تکه پارههای تنش را به هم چفت کند. حالا هرچقدر این ایستادن برایش سخت باشد، ماجرا به کندی پیش رود و کمکها دیر برسد. کابوس آوار و خرابی تمام شده و قرار است ماجرای شهر از اول آغاز شود؛ فرزندان سرپل ذهاب دوباره خانهها را میسازند، چراغها را روشن میکنند و بعدها داستان ۲۱ آبان ۹۶ را برای آنهایی که نبودند تعریف میکنند. سرپل ذهاب میداند باید سرپا بماند؛ چون جان او، جان ایران است.
*معنی ایستادن در فرهنگ لغت دهخدا
متن: سارا سبزی
نظرات