سنت سوگواری ایران باستان در ایران اسلامی

یک پژوهشگرتاریخ گفت: بسیاری از مراسماتی که ما در سوگواری‌های خود از آن استفاده می‌کنیم ریشه باستانی دارد و یا در دوره‌هایی خاص از فرهنگ‌ها و آیین‌هایی مانند مسیحت وام گرفته شده‌است.

کوروش صالحی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، در خصوص ریشه‌ی سوگواری در تاریخ اسطوره و ایران باستان، اظهار کرد: در شاهنامه و متون باستانی به این قبیل سوگواری‌ها برمی‌خوریم که شاید مهم‌ترین آن‌ها که به شکل آیینی اجرا می‌کرده‌اند، سوگ سیاوش و ایرج بوده است.

وی در خصوص کشته شدن سیاوش ادامه‌داد: شاهنامه روایت می‌کند که پس از کشته شدن سیاوش ایران غرق اندوه و ماتم شد، ایرانیان چندین روز برای سیاوش سوگواری کردند و نیز مظلومیت سیاوش و گرامی داشت یاد و خاطره و حماسه او سبب شد در سال‌های بعد این پُرسه و سوگواری ادامه پیدا کند.

برفتند با مویه ایرانیان   

بدان سوگ بسته بزاری میان‏

همه دیده پر خون و رخساره زرد 

زبان از سیاوش پر از یاد کرد

 این پژوهشگر تاریخ با اشاره به برگزاری سوگواری‌ها به شکل آیینی در خصوص مرگ ایرج، افزود:  این نوع سوگواری در مورد ایرج، پسر فریدون، هم صادق است  چراکه  وی از سر خیر خواهی، صلح و دوستی پیش برادرانش رفت ولی آن‌ها از سر کینه و نیرنگ او را کشتند. 

فردوسی در سوگ ایرج این‌گونه روایت می کند:

سراسر همه کشورش مرد و زن            بهر جای کرده یکی انجمن‏

همه دیده پر آب و دل پر ز خون            نشسته بتیمار و گرم اندرون‏

همه جامه کرده کبود و سیاه                 نشسته باندوه در سوگ شاه‏

صالحی  تصریح کرد: معمولا دو عنصر مهم در ادامه یافتن سوگواری‌ها اهمیت خاصی دارد که سبب شده برای بعضی اشخاص و یادمان آن‌ها این پرسه‌ها در سال‌های پیاپی جریان داشته باشد؛ نخست: رفتار حماسی و مظلومیت آن‌ها در رویارویی با بدخواهان، بدسگالان و اهریمنان است و مورد دوم آن‌که از درس‌هایی که این سوگواری آیینی می‌بایست در تکرار به نسل‌های بعد انتقال دهد می‌توان به آزادی، شجاعت، انسانیت، ایستادگی در برابر ستمگران اشاره کرد؛ به همین دلیل است که مشاهده می‌کنیم که در دوره بعد از اسلام، ایرانیان برای حسین‌بن‌علی(ع) سوگواری به شکل آیینی اجرا می‌کرده‌اند. 

وی در خصوص چگونگی برگزاری این سوگواری‌ها خاطر نشان کرد: در ایران باستان سوگواری را به شکل آیینی خود اجرا می‌کردند به طوری‌که اهمیت و جایگاه رفتگان سبب می‌شده که بازماندگان برای آن‌ها تشریفات ومراسم خاصی را اجرا کنند، مثلا در آخر سال چنان که در چهارشنبه‌سوری می‌بینیم، آتش‌هایی را بر بام روشن می‌کردند و برای رفتگان نذر و نیازهایی  را صورت می‌دادند که به شکل یک آیین خاصی درآمد و نیز مراسمی که در خراسان به عنوان چراغ برات انجام می‌شود دقیقا مانند رسوم باستانی است که ما در هیچ منبع اسلامی نشانی از آن نمی‌بینیم.

این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: مشاهده می‌کنیم که مراسم سوم، هفتم، چهلم، چهل‌وهشتم و از این قبیل مراسمات همگی ریشه باستانی دارد که به شکل آیینی خاص در پرسه و سوگواری به کار برده‌می شود همچنین باید یادآور شد که اصل سوگواری هفت روز بوده است چنان‌که رستم پس از هفت روز سوگواری برای سیاوش به نزد کاووس می‌رود. چهلم ختم سوگواری و چهل و هشتم پایان یادمان حماسی آن است.

صالحی متذکر شد: گرچه ما اسناد خاصی درباره ریز جزییات سوگواری در دوره باستان نداریم اما کلیاتی که از منابع بدست می‌آید روشنایی اندکی بر این موضوع می‌اندازد اما در یک تصویر باستانی بر دیوارهای باستانی«سغد» دیده می‌شود که عده ای مشغول پرسه و سوگواری هستند و «دیاکانوف» احتمال می دهد این دیوارنگاره‌ها مربوط به سوگ سیاوش باشد.

وی عنوان کرد: از سوی دیگر«هرودوت» نیز اشاره می‌کند که پس از در گذشت همسر کوروش برای او یک سوگواری همگانی و بزرگ برپا شد، در واقع همیشه سوگ و سوگواری در ایران از اهمیت خاصی بر خوردار بوده‌است.

این پژوهشگر تاریخ در خصوص عناصر موجود در سوگواری‌ها و انتقال آن‌ها به زمان حال، بیان کرد: سرود و ساز از عناصر مهم سوگواری در باستان هستند که به وضوح می‌توان نمونه تغییر یافته‌ی آن را در دسته‌های نوحه و سینه زنی با طبل و سنچ مشاهده کرد که در واقع شیون و اندوه به شکل نمادین در سینه زدن جلوه‌گر شده‌است چنان که در متون تاریخی به آن اشاره شد، می‌توان این شیونی که همراه با آسیب بدنی هست را دید.

کوروش صالحی در این باره ادامه‌داد: «تاریخ بخارا» به  سرودهای باستانی که مردم بخارا در سوگ سیاوش سروده‌اند، اشاره می‌کند که خنیاگران ‌آن‌را می‌نواختند و این خواندن‌ها گاه به شکل تک خوانی و گاه هم‌خوانی بوده است. 

وی در خصوص عناصر سوگواری‌ باستانی که به امروز منتقل شده‌است، اظهار کرد: نمونه جالب از این سوگواری که شکل باستانی آن تا حدودی برجای مانده است، سینه زنی دایره‌وار و متحرک همراه با دمام، سنچ و نی انبان است که هم سوزِسوگ دارد و هم حس حماسی را به سوگواران تزریق می‌کند در واقع چنین می‌توان ادعا کرد که در واقع دو عنصر سرود و ساز از عناصر مهم باستانی به سوگواری حسینی منتقل شده است که متاسفانه به سبب تنگ نظری‌های فراوان شاهد کمرنگ شدن این عناصر در سوگواری هستیم. 

این پژوهشگر تاریخ افزود: در ملت‌های باستانی اندکی می‌توان مجموعه جالبی از این سوگواری‌ها را به شکل آیینی کهن دید؛ تصویر دیوارنگاری سغدی پرسه و سوگی را به تصویر کشیده است که جوش و خروش در آن  هویدا است چنان‌که عده‌ای نشسته و ایستاده اند که هر کدام به گونه‌ای کاری را انجام می‌دهند. 

 وی گفت: منابعی از دوره آل بویه  درخصوص سوگواری حسین‌بن‌علی(ع)  وجود دارد که به ما نشان می‌دهد این مراسم در یک سطح گسترده اجرا می‌شده است چنان‌که حرکت دسته سوگواران در خیابان‌ها در واقع باید از شکل باستانی خود که همراه با سرود است، وام گرفته شده باشد و امروز آن سرود را که به آن نوحه می‌گوییم، می‌خواندند و با همراهی همراهان تکرار شده‌است و می‌توان گفت که موسیقی در واقع مهم‌ترین رکن این مراسم‌ها به شمار می‌آمده است. 

این پژوهشگر تاریخ  خاطر نشان کرد: در فیزیک  قانونی وجود دارد تحت این عنوان که انرژی از بین نمی‌رود بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌کند که از دیدگاه بنده امور فرهنگی نیز تقریبا چنین حالتی  دارد که از بین نمی‌رود بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود؛ ممکن است فرم‌ها تغییر پیدا کند اما جوهر محتوا تقریبا باقی می‌ماند، با این توصیف‌ها  به عقیده‌ی من  بخش‌هایی از شکل و محتوای این سوگواری‌ها به زمان حال نیز منتقل شده است.

 صالحی در خصوص مشکلات و آسیب‌های سوگواری تشریح کرد: مشکل بزرگ درباره‌ی آفت‌ها و آسیب‌هایی است که این نوع مراسم‌ها را تهدید می کند. ما بیش از چند هزار سال سابقه سوگواری آیینی  داریم اما در هیچ زمانی تا به امروز این مراسم ها دچار آفت و آسیب نشده است؛ یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی که این مراسم‌ها را تهدید می‌کند؛ کمرنگ شدن محتوا و جلوه پیدا کردن شکل و ظاهر است که  شاید یکی از دلایل عمده این آفت در دوره‌های مختلف حکومتی شدن این مراسم‌ها است که فرم را بر محتوا چیره گردانده است؛ چنان که ویژگی‌های ظاهری بر تخصص ارجحیت یافته است. 

وی در خصوص شباهت‌های بین سوگواری در دیروز و امروز، متذکر شد: در تکرار سوگواری‌ها تلاش می شده دو عنصر مهم نقش بازی کند، نخست بعد حماسی و مظلومیت و دوم درس هایی که نسل در نسل در تکرار این مراسم‌ها باید یاد گرفته شده و آویزه گوش شود. سیاوش انسان آزاده‌ای است که زیر دست جهان پهلوان رستم رشد یافته است؛ سر در برابر بیداد فرود نمی‌آورد حتی اگر شاه، پدرش باشد وی در برابر ستم مقاومت می‌کند اگر آن ستم از سوی پدر همسرش افراسیاب و دیگر بستگانش باشد سیاوش تا پای جان به آرمان‌هایی که رستم به او آموزش داده است می‌ماند و حتی جان خود را بر سر آن می‌گذارد. این شخصیت اسطوره‌ای در کالبد معنوی خود درس‌های بزرگی برای یک ملت دارد پس طبیعی است یاد او را گرامی بدارند و به عنوان یک الگوی رفتاری برای تربیت نسل‌های خود از آن بهره ببرند.

این پژوهشگر تاریخ در این خصوص ادامه داد:  با ورود اسلام به ایران نظام پیشین فکری دچار گسست شد، شرایط تازه اجازه نمی‌داد تا مراسم‌های آیینی برپا شود از این رو یک دگردیسی شاهد هستیم  تا یک ملت مفاهیمی را که پیش از این به اشکال گوناگون برای نسل های خود آموزش داده است، اجرا کند. از این جهت مشاهده می‌کنیم که محتوا تغییر چندانی نمی‌کند اما شکل و ظاهر در اسامی تغییر می‌کند همچنین چیزی که در این میان از اهمیت ویژه‌‎ای برخوردار است درس‌هایی است که در این نوع مراسم‌ها به طور مداوم تکرار می‌شود تا هر نسل بتواند به شکلی زندگی کند که شایسته زیستن یک انسان است.


انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ / ۱۱:۳۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 97062814160
  • خبرنگار :