به گزارش ایسنا، بعد از گذشت سالها و با تلاشهایی که دستگاههای متولی میراثی و شهری برای نجات تاریخ تهران کردهاند، هستهی اولیهی تهران قدری رونق بیشتری گرفته است، کوچهپس کوچههای تهران قدیم در اولین خیابان پایتخت یعنی ۱۵ خرداد یا همان "بوذرجمهری سابق" بخصوص بازارچه "اودلاجان" (عودلاجان) این روزها آنقدر آباد شده که هر چند تهراننشینها شاید نامی از آن نشنیدهاند، اما معمولا توریستهایی خارجی که به تهران میآیند با نامش و گاها با خودش آشنا میشوند.
شاید قصهی ناامیدی "اودلاجان" که امروز پررنگترین روایت امید در بافتهای تاریخی را میتواند نشان دهد، رغبت هر کسی را برای سر زدن به بازارچهی اودلاجان بیشتر کند.
داستان از آنجا شروع شد که حدود ۱۰ سال پیش طرحی برای سر و سامان دادنِ مغازههای زیر بازارچه «اودلاجان» در اداره کل میراث فرهنگی تهران مطرح شد، بحثی که در ابتدا، شاید بیشتر به دلیل ترس از بروز دوباره اتفاقی مانند تخریب خانههای تاریخی در دلِ این بافتِ تاریخی در سال ۱۳۸۴ بود که توسط رئیس پلیس وقت تهران آغاز و چندین هکتار بافت تاریخی را یکباره از بین برد.
اما حکایت بازارچه «اودلاجان» که نخست با نام «ساماندهی بازارچه اودلاجان» مطرح شد و در طول چند سال گذشته با تهیه یک طرح جدید نام «ایجاد بازارچه صنایعدستی» به خود گرفت، قبل از سال۱۳۸۸ آغاز شد. آن زمان، ساماندهی اودلاجان پس از تخریبهایی که در بخشهای مختلف این بافت تاریخی رخ داده بود، فقط در حد حرف بود و مطالعاتی که میگفتند در دست انجام است.
تا اینکه با روی کار آمدن مدیر جدید در میراث فرهنگی تهران در سال ۱۳۸۸، مطالعه دوبارهی طرح ساماندهی بازارچهی اودلاجان آغاز و مطالعات تا خردادماه ۱۳۹۱ ادامه پیدا کرد، اما تا پایان عمر مدیریت فراهانی در میراث فرهنگی تهران این پروژه به سامان نرسید و هر روز و در هر مناسبت وعدهای برای افتتاح این پروژه مطرح میشد.
وعدهای که سه ضلع اصلی برای به سرانجام رسیدنش مطرح میکردند،صاحبان مغازهها، شهرداری و میراث فرهنگی سه ضلعی بودند که کنار هم قرار گرفتند و در هر قدم میخواستند نهایی شدن طرحهایشان در "اودلاجان" قدیم را به نفع خود تمام کنند، اما همیشه یک مشکل وجود داشت، هر مدیری که برای پایان این کار قدم برمیداشت، در میانهی راه یا تغییر میکرد، یا هزار و یک مشکل دیگر جلوی راهش سبز میشد.
در میانههای راه این پروژه، با فروریختن بخشی از سقف ضربی بازارچه به دنبال برخورد یک ماشین سنگین به بدنهی آن، دلنگرانیها بیشتر شد و در همین حین، رجبعلی خسروآبادی، مدیر کل وقت میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران، با برگزاری یک جلسه در آذرماه ۹۲ که خبرنگاران نیز در آن حضور داشتند، اعلام کرد که«قصد دارد کار نیمه تمام اودلاجان را با آغاز کنندهی پروژه به پایان برسد»وی در آن زمان گفت «فراهانی مدیر جدید پروژهی ساماندهی بافت تاریخی اودلاجان است»
او استدلالش این بود که «هر کسی این فرزند را زاییده است باید خودش آن را بزرگ کند.»، هر چند او کمتر از یک ماه بعد عطای بازارچه اودلاجان را به لقایش بخشید.
آنکه پروژه ساماندهی اودلاجان را آفریده بود، عطایش را به لقایش بخشید و این بازارچه بعد از چند سال هنوز به اوجی که میخواستند نرسیده است
سرانجام در اوایل سال ۹۴ بهمن نامورمطلق، معاون وقت صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی در نشستی مشورتی با عنوان «راهاندازی بازار صنایع دستی اودلاجان»، این بازارچه را یکی از نقاط کلیدی فروش صنایع دستی در تهران دانست و از آن به بعد بحث ایجاد «راهاندازی بازارچه سنتی صنایعدستی» با هدف داشتن مرکزی مجزا برای فروش صنایعدستی پایتخت برنامهریزی شد.
از تعطیلی بیش از پنجسالهی حدود ۲۰ مغازهی قرار گرفته در این بازارچه که بگذریم و ضرری که هر کدام از مالکان این مغازهها به گناه قرار گرفتن ملکشان در بافت تاریخی عایدشان شد و اعتباری که یک میلیارد و نیم آن را شهرداری و معادلِ همین مبلغ را میراث فرهنگی و بیش از نیم میلیارد توماناش را کسبه برای ساماندهی بازارچه هزینه کردند؛ حالا مدت یک سال است ورودی بازارچه اودلاجان از خیابان ۱۵ خرداد ساماندهی شده، سقف قدیمی قاجاری آن بار دیگر روی حجرههای بازارچه استوار شدهاند و با مرمت کامل بازارچه، حالا کسبهی چند سال بیکار مانده، با کنار گذاشتن شغلِ اجدادشان به فروش سوغات و صنایع دستی در این بازارچه روی آوردهاند.
سلفی بگیران و دانشجویان تنها مشایعتکنندگان اودلاجان تاریخیاند و کسبه فقط برای مغازههایشان ضرر میدهند
هر چند هنوز نیمی از مغازهها تعطیلاند، اما بازارچه به گواه مغازهداران این روزها از یک سو به خاطر زیباییهای مرمتیاش و از سوی دیگر به دلیل تورم و گرانیها، جایش را فقط بین دانشجویان معماری و مرمت و سلفیبگیران باز کرده است و مغازهدارانش با اجناس صنایع دستی خود که حتی ارزانتر از دیگر بورسهای صنایع دستی در تهران است و کافهها و رستورانهایی که تلاش کردهاند خوراک و غذاهای سنتی تهران را احیا کنند، چشم به در ماندهاند، آنها مهمترین علت نبود گردشگران در این محوطه تاریخی و فرهنگی را تبلیغ نکردن میراث فرهنگی و شهرداری در نقاط مختلف تهران میدانند.
حیدری، نماینده کسبه اودلاجان، به ایسنا میگوید: کسبهی بازارچه آنقدر در این مدت هزینههای ریز و درشت دادهاند که دیگر توان پرداخت هزینه برای تبلیغات را ندارند.
او با اشاره به درخواست کسبه از میراث فرهنگی و شهرداری برای انجام این کار ادامه میدهد: مسئولان میگویند میتوانند با اوردن جمعه بازار به این نقطه از بافت تاریخی تهران، به شناسایی این مکان کمک کنند.
وی از سوی دیگر به هزینههایی که از سوی اداره مالیات برای هر کدام از مغازهها بسته شده اشاره میکند و میگوید: در این شرایط مغازهداران که در طول چند سال گذشته هیچ درآمدی نداشتهاند، ترجیح میدهند باز هم مغازههای خود را باز نکنند، چون هنوز هیچ درآمد و پولی ندارند که بخواهند به اداره مالیات بدهند. از سوی دیگر گرانیهای این روزها وضعیت درآمد کسبهای که مغازههای خود را باز کردهاند هم با مشکلات زیادی مواجه کرده است.
خرج کسبه اودلاجان با درامدشان نمیخواند، تبلیغ میتواند یکی از راههای درآمدزایی بیشتر برای این بازار باشد، اما هنوز کسی به آن فکر نکرده است
بازارچهی اودلاجان حالا به اعتقاد کسبهاش به حضور مردم نیاز دارد تا قدری گرما بگیرد، حضوری که به تبلیغِ دستگاههای متولی نیاز دارد تا مردم تهران و گردشگراناش هم بدانند که تهران "بازارچهی اودلاجان" و بورسی جدید برای صنایع دستی دارد، اما به نظر میرسد تا امروز طرحی که میخواستند قدری تاریخ تهران را در آن به وضوح نشان دهند، با شکست مواجه شده است.
حالا جلوی در مغازههایی که هنوز جرات باز کردن پیدا نکردهاند، به پارکینگ موتورها تبدیل شدهاند و آنهایی که آستین بالا زدند تا شاید بتوانند رکود را از این بازارچه ببرند، اغلب روزها را بدون هیچ مشتری به سر میکنند، حتی اولین بنای بانک ملی که آن هم این روزها از نبود حضور گردشگران ناامید است، هر چند همه تلاش خود را میکند تا بخشهای مرمت نشده عمارت تاریخیاش را هم مرمت کرده و استفاده کند.
اما حالا کمتر کسی در خیابان ۱۵ خرداد و بازار تهران پیدا میشود که آدرس بازارچه اودلاجان را نشنیده باشد، اینجا را امروز به عنوان بخشی از بافت تاریخی تهران میشناسند که مردماش هم برای سرپا نگهداشتنش تلاش کردهاند، اما بعد از ساماندهیاش توجه کمتری از سوی مدیریت شهری و میراثیها به آن شده است، به جز یکی دو بازدید مسئولان که در طرح تهرانگردی علیاصغر مونسان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی در آن فضا انجام شد و به ایجاد جمعه بازار در ان فکر کردند تا شاید قدری رونق را به این منطقه بیاورند هنوز آنقدرها هم دست و دل مسئولان برای بازارچه اودلاجان با آن همه هزینهی مرمتی و ضرر مالکانش نمیلرزد.
پامنار، حاجبباشی، تکیه دولت، برهمه، امامزاده یحیی، پاچنار، دروازهنو، مروی، صوفیانی و بازارچهی "اودلاجان" یک سالی است فقط به حضور مردم نیاز دارند تا امنیتِ کامل را در این منطقه به رخ بکشند و نشان دهند بافت تاریخی تهران، هنوز به قدمتاش دلخوش کرده است.
سمیه ایمانیان - ایسنا
توضیح:
نظرهای مختلفی درباره املای درست نام «اودلاجان» (عودلاجان) مطرح میشود، اما ششم دی ماه ۱۳۹۳، در رونمایی از اولین سند «اودلاجان» ناصر تکمیل همایون که اسناد تاریخی این بافت تاریخی را در کتابی با عنوان «اودلاجان» (عودلاجان) بررسی کرده است، احمد مسجدجامعی - عضو شورای شهر تهران - گفت: «این کتاب اولین تحقیق مستقل درباره یکی از محلههای قاجاری تهران و در واقع سالمترین منطقه باقیمانده تهران است، به عبارتی اولین سند تهیه شده در اینباره است و دکتر همایون، اودلاجان را به هر دو املا به روی جلد کتاب نوشته، اما تعبیر درستتر که بزرگتر هم نوشته شده ، «او» به معنی آب و «دلاجان» به معنی پخش کردن است.»
بنابراین به شهرداری منطقه ۱۲ تهران نیز براساس این بررسیها می توان پیشنهاد کرد که تابلوی این بازارچه را از «عودلاجان» به «اودلاجان» تغییر دهد.
انتهای پیام