شادمهر راستین:

سینما و توریسم مقوله‌های جدا از هم نیستند

شادمهر راستین معتقد است: صنعت سینما و صنعت توریسم دو مقوله جدا از هم نیستند که هر کدام راه خودشان را بروند؛ چراکه هر کشوری از ظرفیت سینما استفاده می‌کند تا خود را از ناشناس بودن به شناسا بودن تبدیل کند.

این فیلمنامه‌ نویس سینمای ایران که این روزها در نخستین دوره مدرسه تابستانی با محوریت فیلمسازی توریستی به همت مدرسه ملی سینما حضور دارد با بیان این مطلب در گفتگو با ایسنا درباره اهمیت پرداخت به صنعت توریست از طریق سینما اشاره کرد و گفت: حوزۀ سینما و ارتباطات جهانی به قدری گسترده شده که توریسم به اندازه زبان مشترک، اهمیت پیدا کرده است؛ به این معنا که هر کشور و حتی هر قاره‌ای از ظرفیت سینما استفاده می‌کند تا خود را از ناشناس بودن به شناسا بودن تبدیل کند، بنابراین به گمان من صنعت سینما و صنعت توریسم دو مقولۀ جدا از هم نیستند که هر کدام راه خودشان را بروند.

وی در ادامه صحبت‌های خود به کارکرد درام در ساخت فیلم با موضوعات توریستی اشاره کرد و گفت: تصور دولت‌مردان هر کشوری این است که کشورشان جذابیت‌هایی دارد که اگر مردم سایر نقاط جهان با آن آشنا شوند، برای دیدن و استفاده کردن به آن کشور مراجعه می‌کنند و برای رسیدن به این منظور ساخت فیلم تبلیغاتی را در دستور معرفی دیدنی‌های سرزمین خود به کار می‌گیرند. در واقع از تبلیغ مستقیم برای معرفی استفاده می‌کنند، این در حالی است که تبلیغ مستقیم در جهان رسانه، گم می‌شود.

راستین تاکید کرد: اما وقتی از درام در ساخت فیلم‌های توریستی استفاده می‌شود فضا، مکان، اقلیم، موقعیت جغرافیایی و فرهنگی – با فرض داشتن ظرفیت جهانی- تبدیل به یک خاطره مشترک می‌شود و توریست می‌تواند از آن خاطره مشترک بهره‌مند شود بنابراین هدف اولیۀ آن، فضای جغرافیایی یا معماری خاص نیست. به عنوان مثال در گذشته یک توریست دوست دارد به شهر رم برود و زیبایی‌های آن را ببیند.  وقتی به شهر رم می‌روند، پوستر فیلم «تعطیلات رُمی» را می‌خرند که در آن تصویر «گری گوری پک» و «آدری هپبورن»، روی موتور دیده می‌شود یا مثلاً صحنه‌ای از فیلم «دولچه ویتا» که در آن «آنیتا اکبرگ»، در چشم «فورچونا» است چون در حال پیوند زدن خودشان با یک خاطره ازلی هستند بنابراین نیاز به رویداد جدید داریم. رویدادی که در فضاهای جدید آدم‌ها باید خاطره‌سازی کنند و فصل مشترک بین سینما و توریست همین رویداد مشترک است که به یک محتوای مشخص احتیاج دارد.

وی با بیان مثالی گفت: در موزه لوور تا قبل از فیلم «رمز داوینچی»، امکان نزدیک شدن به تصویر مونالیزا وجود داشت اما بعد از اکران این فیلم، سه لایه محافظتی اضافه شد و فقط بچه‌ها می‌توانستند به این تابلو نزدیک شوند. الان که چند سال گذشته دوباره لایه‌های محافظتی برداشته شده است چون هر کسی که آن فیلم را دیده بود، می خواست برود و از نزدیک ببیند واقعاً چیزهایی که در فیلم نشان داده شده در لبخند ژکوند هست یا خیر؟

فیلمنامه نویس فیلم «امروز» خاطرنشان کرد: با این اوصاف ارزش هنری لبخند ژکوند نیست که این توریسم را جذب می‌کند بلکه این تابلو از طریق سینما دارای ارزش افزوده‌ای می‌شود که تبدیل به خاطره مشترک می‌شود و به هدف توریسم رسیده‌اند.

شادمهر راستین ادامه داد: به اعتقاد من سینما به توریسم یاد داد که درآمدزایی، فقط گیشه بلیط نیست. درآمدزایی دادن یک ارزش فرهنگی به محصولات است که ماندگارش می‌کند. به همین دلیل تقریباً از دهۀ هفتاد میلادی و با استفاده از لوکیشن توسط هیچکاک و بعد مجموعه فیلم‌های جیمزباند، توریسم به عنوان لوکیشن خود را نشان داد و بعد توریست‌های فرهنگی در جهان ایجاد شدند که برای دیدن آیین‌هایی مثل گاوبازی در اسپانیا به سفر می‌رفتند و اصلاً هالیوود با این نمایش‌ها شکلی تازه گرفت اما در حال حاضر دیگر جذابیتی در اینکه چه اتفاقی در گاوبازی اسپانیا می‌افتد وجود ندارد. مهم این است که در این رویداد چه خاطره‌ای وجود دارد و همه دارند به همین سمت می‌روند؛ چراکه ظرفیت‌های دراماتیک خود سینما تمام شده و چاره‌ای ندارد که از ظرفیت‌های دیگر عناصر جهانی استفاده کند و یکی از این عناصر توریسم است.

شادمهر راستین با اشاره به این مطلب که نگاه توریستی در ایران نگاه مکان نیست گفت: برای ما ایرانی‌ها ارض در شرایط فعلی مهم نیست. برای ما انسان‌ها مهم هستند یعنی بیشتر دوست داریم آدم‌های جدیدی را در موقعیت‌هایی که قبلا ندیدیم ببینیم نه مکان‌های جدید. برای یک جهان بدون درام غربی قضیه فرق دارد. لوکیشن برایش درام می‌آورد. جام جهانی فوتبال را می‌گردانند تا ببینند مثلاً آرژانتین چگونه است یا مثلاً روسیه چطور کشوری است. ما اما هنوز در مرحله‌ای هستیم که می‌خواهیم فوتبال خوب بازی کنیم. بخاطر اینکه به شدت دراماتیک هستیم. پس داخل ایران، جذابیت از آدم‌هاست. باید یک نگاه شناخت ایران داشته باشیم که بتوانیم ایرانی رادر مکان ایرانی، صاحب درام کنیم. کاری که عباس کیارستمی انجام داد یعنی در دورانی که رسانه‌های جهانی از ایران، کویری خشک و جنگ زده نشان می‌دادند، عباس کیارستمی جنگلی را به تصویر کشید که در آن آدم‌ها دنبال دوست می‌گشتند اما در وضعیت فعلی کمی از تاریخ و از جغرافیای خود دور هستیم و تا زمانی که بگوییم این جبر جغرافیایی است که ما در ایرانیم، قادر به جذب توریست به معنای واقعی نخواهیم بود.

انتهای پیام 

  • چهارشنبه/ ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ / ۱۲:۲۰
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 97052412811
  • خبرنگار : 71583

برچسب‌ها