این برنامهساز باسابقه در گفتوگویی با ایسنا درباره موضوعاتی که در سریالها مطرح میشود، اظهار کرد: بینندگان ما برخی از مسائل را به صورت واضح میخواهند و برخی مسائل دیگر را که احساس میشود نیاز است، از لحاظ فرهنگی به آنها تزریق خواهد شد که ممکن است تقاضای خودشان نباشد. تلویزیون ما به بخش دوم بسنده کرده؛ یعنی چیزهایی به مردم داده میشود بدون آنکه خودشان نیاز آن را احساس کنند. زمانی که مسائل خانوادگی، اقتصادی و ... در تلویزیون مطرح میشود، موفق میشود اما برای مثال سوژه مهاجرت که مورد تقاضای مردم است کمتر مطرح میشود و متأسفانه محدودیت و خط قرمزهایی که معلوم نیست چه کسی آنها را طراحی کرده در تلویزیون وجود دارد.
او ادامه داد: مسائلی دغدغه مدیران شده که اگر به دنبالش برویم متوجه خواهیم شد که دغدغه مردم و مدیریت کلان نیست. بیشتر مدیران از لحاظ فرهنگپذیری به یک سلسله تفکراتی رسیدهاند. تلویزیون سوژههایی که مردم دوست دارند و با آن درگیر هستند را یا به آنها ارائه نمیدهد یا دیر اقدام میکند؛ برای مثال موضوع مهاجرت بسیار اهمیت دارد و باید همه ابعاد آن بررسی شود و اگر قرار باشد در تلویزیون برنامهای درباره آن ساخته شود اعلام میکنیم که مهاجرت بد است، در حالی که در فرهنگ اسلامی هجرت جزو اصولی بوده که زمانی که پیامبر (ص) هجرت کرد به منظور و هدف خود رسید.
این برنامهساز قدیمی با اشاره به روش کار سازندگان فیلم و سریال بیان کرد: آنها با تولید سریال در تلویزیون تمرین خود را انجام میدهند و کارهای خوبشان را در سینما تولید میکنند. کمتر کسی در حال حاضر در تلویزیون وجود دارد که از سالها قبل سریال میسازد. افرادی که میتوانستند به سینما بروند و سوژههای خود را تولید کنند این کار را انجام دادهاند. بهروز افخمی در دهه ۶۰ سریال «میرزاکوچکخان جنگلی» را با مخارج زیاد برای تلویزیون ساخت و بعد از آنکه کار یاد گرفت «عروس» را برای سینما تولید کرد که موفق شد. سریال «معمای شاه» با صرف هزینه زیاد آیا تأثیری که تلویزیون میخواست بر مردم گذاشت؟ البته این سریال صحنههای مستند و موسیقی خوب داشت اما در واقع انگیزه صداوسیما به مردم منتقل نشد و حتی نتیجه عکس داشت.
او ادامه داد: ما تلویزیون را اختراع نکردیم که قوانینش را از خودمان بنویسیم بلکه تلویزیون را عاریه گرفتیم. متأسفانه قوانینی را در تلویزیون ایجاد کردهایم که در خدمت کار نیست. ما شورای طرح و برنامه و نظارتی فراوانی داریم که باید مواظب کارگردان باشد تا از مسیر سوژه منحرف نشود. اما اگر دقت کنیم تلویزیون مسؤولیت کار را به حدی میپذیرد که اگر خراب یا ضعیف تولید شد مسؤولیت آن با تلویزیون است. در هیچ جای دنیا تلویزیون مسؤولیت نمیپذیرد و شرکتهایی وجود دارند که سریالها را میسازند و به تلویزیون ارائه میدهند. اگر سریالی خوب بود تلویزیون آنها را خریداری میکند.
فردرو درباره تقویت سریال یا فیلمسازی در بخش خصوصی اظهار کرد: روزنه کار در حال حاضر باز شده و در بخش خصوصی تولید یکسری سریالهایی را میبینیم که تهیهکنندگان با قدرت تمام برای پخش خانگی سرمایهگذاری کردهاند اما چرا در تلویزیون از این قانون تبعیت نمیشود و هزینههای زیادی برای شوراهای نظارتی، طرح و برنامه پرداخته میشود. یک دوره قابل قبول بود که بخش خصوصی نداشته باشیم زیرا ویدئو ممنوع بود و اجازه فیلمبرداری داده نمیشد. همچنین ترس و وحشتی از این قضیه وجود داشت که کارگردانان سوژههایی کار کنند و به شبکههای خارجی ارائه دهند. اما در حال حاضر آن وحشتها از بین رفته و مردم به راحتی دوربین در دست میگیرند و روزی چند هزار گزارش برای شبکه من و تو میفرستند. بنابراین با این وضعیت آیا نمیتوان به کارگردانان و تهیهکنندگان تلویزیون اعتماد کرد که خودشان فیلم بسازند و مسؤولیت آن را قبول کنند و اگر تولیدات آنها بیکیفیت بود هزینهای به آنها تعلق نگیرد.
او ادامه داد: چند سال طول کشید که تلویزیون متوجه شد لازم نیست از پرسنل شخصی برای تولید سریال استفاده کند بلکه میتواند این کارها را به صورت سفارشی انجام دهد اما سفارش به آن صورت انجام نشده که بخش خصوصی آن سریالی که دوست دارد را بسازد و مسؤولیت آن را بپذیرد. در واقع به نفع صداوسیما است که این مساله را تجربه کند و حق انتخاب بیشتری را پیدا میکند. برنامهسازانی که اعتماد به نفس و شهامت لازم را ندارند خوشحال میشوند که تلویزیون در کارشان دخالت کند و مسؤولیت را به گردن آن بیاندازند.
این برنامهساز در پایان گفت: ۳۰ سال پیش سریالی به نام «آقای دلار» ساخته شد که بازیگران خوبی هم در آن ایفای نقش کردهاند. سوژه درباره افرادی بود که دلالی دلار انجام میدادند و زمانی که ضرری به آن ها وارد میشود، تعدادی از آنها سکته میکنند. اگر دو یا سه سریال در حال حاضر این گونه ساخته شود شاید جوی علیه ماجرای دلار به وجود بیاید به دلیل اینکه در حال حاضر حتی کارگران را تحریک میکنند تا دستمزد روزانه خود را دلار بخرند و در واقع وظیفه تلویزیون است که به این موضوعات بپردازد. اما تلویزیون ما به موضوع شهدا و ایثارگران میپردازد که اهمیت آن کم نیست اما پیشرفتی در این زمینه نداشتهایم. همچنین سال ۶۲ فیلم ویدیویی «دسیسه» را ساختم و حتی از دفتر امام خمینی (ره) مجوز گرفتیم که خانمها به دلایل خاصی میتوانند حجاب رعایت نکنند و البته شرایطی را در نظر گرفتند برای مثال گفتند اگر خانم حجاب دار باشد نباید از او بخواهید نقش فرد بیحجاب را بازی کند و مستقیم به او نگاه نکنید. در واقع محدودیتی وجود نداشت اما در حال حاضر هدف، ساختن فیلم و سریال نیست بلکه فرهنگسازی برای یک نوع پوشش خاص است. مدیران نشستهاند که بشمرند چند نفر در سریال حجاب سنتی و بهروز دارند، این در حالی است که مردم از این موارد گذر کردهاند. همچنین من نمیگویم که اگر تلویزیون میخواهد بیننده داشته باشد مانند شبکه جم بشود زیرا با پخش برخی از سریالهای خود، کارهای خطرناکی انجام میدهد که وظیفه تلویزیون را بیشتر میکند و حیف است برای مسائلی که به اعتقاد من، بیراهه است، بینندگان خود را به این شبکههای خارجی حواله دهد که اکثر سریالهایش از لحاظ فرهنگی خانمانسوز است.
انتهای پیام