به گزارش ایسنا، فرهنگستان فوتبال نوشت: «مدتهاست در فضای مجازی و بعضا رسانهای کشور برای لوث کردن دبل برانکو در قهرمانی و زیر سوال بردن موفقیتهای تیمی پرسپولیس از یک توجیه عجیب استفاده میشود. منتقدان مرد کروات میگویند پرسپولیس با برانکو کار سادهای داشته، چرا که دو سال اخیر، سالهای افت غولهای سنتی فوتبال ایران بوده. سپاهان، ذوبآهن، فولاد، که و که و از همه مهمتر استقلال تهران. منتقدین برانکو میگویند چون او رقیب درخوری نداشته، پس توانسته یگانه هفتتیرکش شهر بشود و فوتبال ایران را فتح کند. اما این حرف چقدر با منطق و آمار جور درمیآید؟ با این مطلب همراه باشید تا ببینیم کلا چه اتفاقاتی رخ داده است.
در وهله اول باید به یاد بیاوریم او چه تیمی را تحویل گرفت. پرسپولیس با درخشان رسما در بحران بود و بدترین دورانش را سپری میکرد. مدیران باشگاه اواخر فصل سراغ او رفتند تا این تیم را تحویل بگیرد. با اندک تأثیری که شوک حضور مربی جدید روی هر تیمی میگذارد، پرسپولیس در لیگ شانزده تیمی با کسب تنها سیوشش امتیاز در رده هشتم قرار گرفت. در مجموع سیویک بار دروازه حریفان را باز کرده بود و در ازایش سیوپنج بار هم گل خورده بود؛ یعنی تفاضل گل منفیچهار. شروع فصل بعد هم امیدوارکننده نبود و پرسپولیس در هفتههای ابتدایی به انتهای جدول چسبیده بود. اما اتفاقی عجیب در این بین رخ داد. هواداران این بار بهجای حیا کن رها کن، از مربی و تیمشان حمایت کردند. آنها که میدانستند با رفتن برانکو نهایتا یکی مانند درخشان گیرشان میآید و از سبک بازی تیمشان هم راضی بودند، مربی کروات را حمایت کردند.
در این بین یک اتفاق تلخ و اثرگذار هم رخ داد و ارتش سرخ کاپیتانش را از دست داد. اتفاقی که تبدیل به یک نقطه مهم در تاریخ پرسپولیس شد. تیم متزلزل هفتههای ابتدایی که مشکلات داوری و بیدقتی بازیکنان مشکلاتش را دوچندان کرده بود، موتورش روشن شد. مسلمان به جای هادی نوروزی به ترکیب اصلی راه پیدا کرد و چیدمان کلی تیم هم دچار تغییراتی شد. مهندس، کنترل نبض بازی را در اختیار میگرفت و مهدی طارمی، در حد یک ستاره ظاهر شد. با وجود گل نزدنهای زیاد، احتمالا امروز هواداران فهمیدهاند که حضور او در زمین چقدر مؤثر بوده و چه تأثیری در روان بازی کردن پرسپولیس میگذاشت. ستارههای پرسپولیس، شاهماهیهای نقلوانتقالات نبودند. مسلمان را فولاد و ذوبآهن رسما نمیخواستند و سر این که برای کدام تیم است دعوا بود. مهدی طارمی از لیگ یک آمده بود و دروازهبان تیم سوشا مکانی و مدافعان محسن بنگر و رضا نورمحمدی بودند! انصاری دفاع چپ اجباری تیم شده بود که یک بازیکن تستی و سومین گزینه برانکو برای آن پست بود. رامین رضاییان به همراه کمال کامیابینیا بازیکنان ملیپوش نبودند. امید عالیشاه و علیپور قبلا هم عضو تیم بودند و «ستاره» نبودند. اما ترکیبی که برانکو از آنها ساخت، تبدیل شد به مخوفترین تیم لیگ برتر. آنها همه تیمها را از لب تیغ میگذراندند و داربی چهار بر دو، نقطه اوج کارشان بود. پرسپولیس در نهایت با کسب پنجاه و هفت امتیاز و به خاطر تفاضل گل، قهرمانی را به تراژیکترین شکل ممکن به استقلال خوزستان داد.
حالا به دو فصل اخیر برسیم. استقلال سال گذشته با وجود فراز و فرودهایی که داشت، دقیقا هماندازه تیم قهرمان سال قبل امتیاز جمع کرد و پنجاه و هفت امتیازی شد. یعنی اگر عملکرد فوقالعاده پرسپولیس نبود، آنها امتیازات لازم برای قهرمانی را دشت کرده بودند. تراکتورسازی هم در این بین تنها یک امتیاز از قهرمان فصل گذشته کم داشت! یعنی جدولی حتی داغتر با تعداد تیمهای قوی بیشتر. در فصل نود و دو، نود و سه هم فولاد دقیقا با پنجاه و هفت امتیاز قهرمان شد. اختلاف امتیاز سایر تیمها با سه تیم اول هم چیز عجیبی در لیگ ایران نیست و در اکثر فصلها اتفاق افتاده است. این فصل هم ذوبآهن و استقلال و سایپا این فرصت را دارند که به محدوده امتیاز قهرمان در سالهای گذشته لیگ شانزده تیمی برسند. حتی میتوان سایر دورههایی که شاهد لیگ شانزده تیمی بودیم را هم مرور کنیم. سال هشتاد و چهار فولاد به یک قهرمانی مقتدرانه رسید، اما تیمهای دوم و سوم و چهارم، حدود پنجاه و هفت امتیاز کسب کردند. سال هشتاد و پنج استقلال با پنجاه و نه امتیاز قهرمان شد و تیم دوم پنجاه و هشت امتیاز داشت. سال هشتاد و شش، سایپا با پنجاه و شش امتیاز قهرمان شد. و نکته خیلی عجیبتر این که پرسپولیس افشین قطبی در لیگ هجده تیمی با پنجاه و نه امتیاز قهرمان شد! نتیجهای که از این مرور جدول میتوان گرفت، این است که تیمهای دیگر دقیقا در سطح هر سال خودشان ظاهر شدهاند و دو سه تا تیم مدعی، به اندازهای که باید، امتیاز کسب کرده بودند. اما معادلات لیگ در دو سال اخیر کمی به هم خورده است.
در دو سال اخیر، تعداد پاسهای ردوبدل شده در هر بازی به شدت افزایش پیدا کرده است. تحت تاثیر تیم برانکو، چند تیم دیگر هم سعی کردهاند سبک بازی او را به شکلی پیاده کنند و «فوتبال مالکانه» ارائه بدهند. که البته اغلب توفیقی به دست نمیآورند اما یک قدم روبهجلو در فوتبال ایران است. از «بکش زیرش» تا «بازی مالکانه». خلق موقعیت پرسپولیس با هیچ تیم دیگری در سالهای گذشته قابل مقایسه نیست. مالکیت توپ هم به همین ترتیب. به گواه آمارهای برنامه نود، پرسپولیس در دو فصل اخیر فوتبال ایران را متحول کرده و رکوردها و آمارها را از نو نوشته است. برانکو از تیمی که تفاضل گلش منفی چهار بود، بهترین خط حمله و بهترین خط دفاع لیگ را ساخته است. بیانصافی است اگر این آمارها را به ضعف دیگر تیمها مربوط بدانیم. پرسپولیس به قدری خوب بود که موفق شد تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا بالا برود.
ضمن این که پرسپولیس هم مانند تمام تیمهای دیگر لیگ درگیر مشکلات مدیریتی و منابع درآمد بوده. شاید اگر اسپانسر قدرتمند (که البته چه عرض کنیم، پولی که از جیب مردم از طریق سامانه هواداری به حساب باشگاه میآید) نبود، شاهد این نتایج هم نبودیم. اما این مساله برای دیگر تیم بزرگ پایتخت هم صادق بود و تقریبا به یک اندازه از این محل درآمد داشتند.
این که سایر تیمها قوی نبودند و پرسپولیس چندان خوب نبود نه با آمار جور درمیآید نه با هزینه باشگاهها در دو فصل اخیر. این مورد بیشتر یک ایراد بنیاسرائیلی و بهانه هواداری است و بهتر است حداقل رسانهها و افراد رسانهای به آن نپردازند تا اعتبارشان زیر سوال نرود. مدیریت برانکو در کنترل حواشی تیمش مثالزدنی بوده و سبک بازی او و نتایجش هم به گواه آمار در لیگ ایران نظیر نداشته است. اینها موضوعاتی است که به ضعف دیگر تیمها مربوط نیست.»
انتهای پیام