اینها را سعید باباوند میگوید، او طراح گرافیک و از حامیان کمپین «من طراحم» است. هدف این کمپین معرفی طراحی و اهمیت و کارکرد آن به جامعه و مدیران است.
قرار است سومین همایش کمپین «من طراحم» نهم اسفندماه از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۲۱ در مرکز همایشهای صدا و سیما برگزار شود.
به گفته حامد بیدی ـ بنیانگذار این کمپین ـ تا به حال بیش از ۷۵۰۰ طراح در حمایت از این کمپین امضاء دادهاند. این طرح در ابتدا با محوریت طراحان گرافیک و وب ایجاد شد اما در ادامه طراحان معماری، صنعتی، جواهرات، لباس و پارچه نیز به آن پیوستهاند.
بیدی میگوید: هدف کمپین «من طراحم» این است که با راهکارهای فرهنگی و به کمک برگزاری رویدادها و اعضا در شبکههای اجتماعی و نه با قانونگذاری، قدم موثری برای ارتقای جایگاه شغلی طراحان ایران بردارد.
او ادامه میدهد: ما به دنبال اتفاقی بزرگتر از امضای کمپین نظیر گردهمایی طراحان افتادیم که اولین رویداد، یک ماه پس از شروع کمپین با حضور حدود ۴۰۰ طراح در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد و دومین همایش نیز سال گذشته (۱۳۹۵) با حضور ۸۵۰ طراح و سخنرانانی از اساتید رشتههای مختلف طراحی مانند ایرج اعتصام، استاد برام کلهرنیا و دکتر افتخاری در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد.
سومین همایش کمپین «من طراحم» با حضور و سخنرانی اساتید رشتههای مختلف طراحی مانند ایرج کلانتری طراح معماری، بهرام عظیمی انیماتور و تصویرگر، قباد شیوا پیشکسوت گرافیک، ایمان مقصودی طراح صنعتی، مریم مهدوی طراح لباس، فرزاد ادیبی طراح گرافیک، هومن بالازاده معمار و طراح داخلی و شهرزاد اسفرجانی مشاور ارتباطات و محمدجعفر نعناکار وکیل و حقوقدان برگزار خواهد شد.
در این میان سعید باباوند ـ طراح گرافیک و از حامیان این کمپین ـ میگوید: شغلی ما، شغل در خطری است و ما کمتر طراح حرفهای داریم. منظور از اینکه میگویم طراح حرفهای نداریم این نیست که کیفیت کار طراحان پایین است. طراح حرفهای کسی است که صرفا از طریق طراحی ارتزاق میکند اما طراحان ما برای اینکه هزینههای زندگی را تامین کنند، کارهای دیگری میکنند. یکی نظارت چاپ، یکی کار تولید و دیگری تدریس میکند، دیگری هم کارشناس استراتژی در تبلیغات شده که همه اینها، حوزههایی خارج از طراحی است.
او ادامه میدهد: ما وقتی میگوییم طراح گرافیک، یعنی کسی که فقط و فقط کار دیزاین میکند؛ کاری را به او سفارش میدهند و او طراحی میکند. اما اینکه طراح ما از حوزه خودش خارج شود و به هر کدام از این حوزهها وارد شود، دیگر اسمش طراح حرفهای نیست. این وضع، وضع بدی است و باید با این وضعیت مقابله کرد.
او معتقد است: اول از همه اینکه باید اتحاد بین طراحان بهوجود بیاید که بعضی کارها را قبول نکنند. از طرفی دیگر باید به جامعه هم شناساند که چه نیازی دارند.
باباوند اظهار میکند: با رشد تکنولوژی، این توهم یا این تصور برای بسیاری از سفارشدهندگان پیش آمده که بینیاز از طراحان هستند. در واقع تصور اینها از حوزه طراحی این است که هر کس با فتوشاپ یک چیزهایی را سرهم کند، طراح است. این چیزی است که جامعه باید به آن آگاه شود و متوجه شود که طراحی با سرهم کردن متفاوت است. طراحی یک کار هدفمند است.
این طراح گرافیک در ادامه بیان میکند: طراحی یک هنر کاربردی است. ما طراحان، مثل نقاشان و مجسمهسازان و… دغدغههای صرفا هنری و بعضا تنزهطلبانه نداریم و نباید هم داشته باشیم. ما به ضرورت سفارش، کار طراحی انجام میدهیم. البته بعضی از طراحان هم هستند که طراحان پیشروتر و اثرگذارتری هستند و استایلهای شخصی خودشان را دارند که آنها از این قاعده مستثنی هستند. پس مسئله طراحان دغدغههای صرفا هنری و خاصگرایانه نیست. موضوع مهم، حقوق صنفی ما است.
او اضافه میکند: امروزه حقوق مادی و معنوی طراح رعایت نمیشود. برای مثال بدون اطلاعش در کارش دستبرده میشود، بیمه ندارد، پولی که دریافت میکند، پول کمی است و… اینها دغدغههای بسیار مهمی است و باید رفع شود.
باباوند بیان میکند: یک طراح ماهر زمان زیادی صرف تحصیل و آموختن میکند اما سطح درآمدی این رشته، در حد تلاشی که طراحان میکنند، نیست.
این گرافیست در این زمینه میگوید: من سال پیش در سخنرانی همایش سالانه کمپین «من طراحم»، گفتم که قیمتها را متناسب با مشتریتان تعریف کنید. بسیاری میگویند چکار کنیم که خوب پول دربیاوریم؟ اما من گفتم که منطقی پول دربیاورید، یعنی متناسب با سفارشدهنده و بازارتان، اما از طرف دیگر من واقعا نمیدانم چه کسانی این استانداردهای حقوق و حقالزحمه را در جامعه تعریف کردند، یعنی نمیدانم چه عواملی باعث شده که سطح قیمت کار طراحی در جامعه ما اینطور پایین تعریف شده است.
او ادامه میدهد: حرفهای سال قبل من در همایش رو به طراحان جوان و با توجه به نیاز و توان و عرف بازار بود اما الان سخنم با سیاستگذاران و تصمیمگیران است. سقف درآمد یک طراح در جامعه ما با کف درآمد یک داروساز یا پزشک عمومی یا خیلی رشتههای دیگر تعریف شده است. یک داروساز عمومی، که یک شیفت در داروخانه کار میکند، ماهی پنج میلیون درآمد دارد و اگر در یک کارخانه ناظر تولید و امثال آن شود، از هفت میلیون تا پانزده میلیون دریافت میکند اما یک فوقلیسانس گرافیک که مدرکش برابر دکتری عمومی رشتههای علوم پزشکی است، در یک سازمان دولتی چقدر حقوق میگیرد؟
باباوند میگوید: البته احتمالا اگر از مسئولان بپرسیم، میگوید رشته پزشکی خیلی مهمتر از رشته شماست. اما من بهعنوان یک متخصص میگویم که آن مسئول اصلا نمیداند هنر چیست و چه اهمیتی دارد. فهم و تجربه و سواد این کار را ندارد. مسئولی که در تمام عمرش از نزدیکی یک گالری هم رد نشده یا تنها کتابهایی که خوانده کتابهای درسیاش بوده و بعضا با افتخار میگوید که سینما نمیرود، نمیتواند بفهمد که هنر برای جامعه به اندازه نان شب اهمیت دارد و چرخ پنچر اقتصاد را هم گرافیک و تبلیغات میتواند تعمیر کند.
او در توضیح اینکه چرا طراحی مهم است اینگونه مثال میزند: در کشور ما این همه سوهان تولید میشود اما یک نفر متوجه میشود که بستهبندی چقدر اهمیت دارد و سوهانهایش را زیبا طراحی و بستهبندی میکند و به یک برند کشوری تبدیل میشود. طراحی میتواند در بسیاری از جاهای دیگر هم اقتصاد را از ورشکستگی نجات دهد.
این گرافیست درباره دستمزد اظهار میکند: تمام موضوع، دستمزد نیست بلکه چنانکه قبلا گفتم حقوق معنوی هم هست. بهعلاوه، خب طراحان حرفهای کار ارزان قبول نکنند (که نمیکنند) با ناطراحان بیسواد و بیمسئولیت چه کنیم؟ وقتی سفارشدهنده فرق دوغ و دوشاب را نمیداند این روشهای تحریمی فقط منجر به قهر میشود که البته شده.
باباوند ادامه میدهد: من اصلا تفکر سوبسیدی برای هنر ندارم و نمیگویم بیایید به هنر پول دهید، ولی این را میفهمم وقتی که سازمان فرهنگی شهرداری تهران برای کاری که در تعرفه انجمن صنفی هشت میلیون تومان ارزشگذاری شده، ۴۵۰ هزار تومان به طراحانش میدهد، مشکل ایجاد میشود. به قول قدیمیها حرمت امامزاده را متولی نگه میدارد. وقتی نهادهای متولی فرهنگ و هنر کشور حقوق طراحان را بهجا نمیآورند همین میشود که الان میبینید.
او اظهار میکند: سازمانهای حاکمیتی، اعم از دولت، شهرداریها، نیروهای نظامی و ... پروتکلهایی را تعریف کنند که طبق آن، کارهای طراحی خود را به طراحان حرفهای سفارش دهند، یعنی کسانی که کارشان طراحی است و از نظر کیفی هم استانداردهای لازم را دارند. از ملاکهای شناخت طراحان حرفهای هم عضویتشان در انجمن صنفی است.
این گرافیست در پایان اضافه میکند: اگر همین درخواستهای سازمانها و نهادهای حاکمیتی را با تعرفه انجمن صنفی طراحان گرافیک، به جامعه طراحان حرفهای سفارش دهیم، بخش زیادی از راه را رفتهایم. سفارشهای نهادها و سازمانهای دولتی بسیار زیاد است که متاسفانه به دلایل زیاد (از جمله ناآگاهی تصمیمگیرندگان و گاهی منفعتطلبی شخصی) معمولا به ناطراحان سطح پایین سپرده میشود.
انتهای پیام