این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تألیفی اظهار کرد: مطمئنم اگر اثر خوب ایرانی باشد مردم سراغ آن میروند. باید چند اتفاق بیفتد تا بین ترجمه و تألیف تعادل به وجود آید؛ یکی اینکه آثار ایرانی به قدری قَدَر و جذاب شوند و کشش داشته باشند که بتوانند با آثار خارجی رقابت کنند.
او افزود: روانشناسان میگویند چند کتابی که کودکان در ابتدا میخوانند خیلی مهم است. اگر کتابهای بد بخصوص آموزشی و جهتدار باشند، بچهها را از کتاب دور میکنند و دیگر ذهنیت خوبی نسبت به کتاب نخواهند داشت.
جهانگیریان دیگر دلیل استقبال نسبی از آثار ترجمه را اینگونه بیان کرد: نهادی برای تبلیغ و معرفی آثار خوب ایرانی نداریم. به طور مثال در سینمای کودک و نوجوان مشکل فیلمنامه داریم، من با کارگردانی صحبت میکردم و به او گفتم چرا کار اقتباسی نمیکنید و سراغ رمان ایرانی نمیروید. او گفت نمیتوانم همه رمانهای ایرانی را تهیه کنم و بخوانم. به نظرم باید نهادی باشد تا رمانهایی را که ظرفیت اقتباس دارند شناسایی کند.
او در ادامه پیشنهاد کرد: نهادهایی مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و خانه کتاب کارگروهی را که اعضایش کارشناس و مستقل باشند نه وابسته به جریان فکری و سیاسی خاصی، تشکیل دهند تا این کارگروه اسامی کتابهایی را که در جشنوارهای مختلف نامزد یا برگزیده شده و یا به نحوی دیده شدهاند در یک کتاب منتشر کند.
این نویسنده خاطرنشان کرد: برخی از آثار ایرانی قابلیت رقابت با آثار خارجی را دارد. ما به هر نویسنده غیرایرانی که میگوییم در کشورمان حدود ۵۰۰ نویسنده کودکان و نوجوانان داریم برایش حیرتانگیز است. این کشور باید یک جریان ادبی فعال نه در سطح ایران بلکه در سطح بینالمللی داشته باشد. مهمترین مشکلمان این است که آثار خوب ما به کشورهای دیگر معرفی نمیشود؛ نه در کانون بخشی داریم که این کار را انجام دهد و نه در وزارت ارشاد، نه خانه کتاب. شورای کتاب کودک از دیگر نهادهای مرتبط، موجهتر است و از اعتبار بینالمللی بیشتری برای معرفی آثار ایرانی برای ترجمه برخوردار است. همچنین باید یکی از وظایف جدی و تأثیرگذار دفتر امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان معرفی کتاب ایرانی به ناشران خارجی برای ترجمه باشد و دفتر نقش پررنگتری نسبت به گذشته ایفا کند.
عباس جهانگیریان با تأکید بر اینکه خیلی از آثار ما قابلیت جهانی شدن را دارند، گفت: مترجمان و ناشران ولع زیادی برای ترجمه آثار خارجی دارند اما هیچ ولعی برای ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر نیست. البته تجربه نشان داده هر وقت کارهای خوب ترجمه شده از آنها استقبال میشود. من در ارمنستان دیدم که مردم آنها چقدر به حافظ و سعدی و فروغ و شاملو علاقهمندند، زیرا کتابهای آنها ترجمه شده است. مثلا کسانی که کتاب «هامون و دریا»ی من را که به زبان ارمنی ترجمه شده بود خوانده بودند به ادبیات کودک و نوجوان ایران علاقه نشان میدادند. اگر بگویم این استنباط میشود که از کتابم تعریف میکنم اما نقل قولی است که رئیس کانون نویسندگان ارمنستان به من گفت «ما نمیدانستیم ادبیات کودک و نوجوان در ایران در این حد است که میشود ترجمه شود». او دوست داشت این کار ادامه پیدا کند، اما این اتفاق نمیافتد و کاری انجام نمیشود.
او همچنین درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان از ترجمه بیان کرد: رسانههای ما بسیار مقصر هستند برای اینکه دغدغهشان کتاب نیست. صدا و سیما در اختیار گروهی است که کار خودشان را انجام میدهند و من انتظاری از آنها ندارم. روزنامهها هم بیشتر دغدغه سیاسی دارند تا دغدغه فرهنگی.
این داستاننویس درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان با بیان اینکه وضعیت ادبیات کودک و نوجوان بسیار بد شده است، اظهار کرد: کتابها در دهه ۶۰-۷۰ تیراژ ۱۰ هزار نسخه و ۲۰ هزار نسخه داشتند اما تیراژ کتاب به ۳۰۰ و ۵۰۰ نسخه رسیده است و گناهش را هم گردن اینترنت میاندازند، که به نظرم به اینترنت ربطی ندارد زیرا اینترنت در اروپا هم هست و چیزی تغییری نکرده است یا در آسیای میانه. مهمترین مسئله این است که آموزش و پرورش وارد این موضوع نشده است، یعنی زنگ کتابخوانی و تجهیز کتابخانههای مدارس و اتفاقهایی که باید میافتاد، نیفتاده است. ما ۱۴ میلیون کودک و نوجوان داریم، اما آموزش و پروش به کتاب اعتنایی ندارد. با این شرایط چه انتظاری دارید که تیراژ کتاب از ۵۰۰ نسخه بیشتر شود؟ همین تیراژ ۵۰۰تایی هم شگفتانگیز است.
انتهای پیام