در نشست نقش رسانه‌ها در تجمعات اخیر مطرح شد:

از مردم عذرخواهی کنیم که نتوانستیم صدایشان باشیم

در نشست تخصصی «نقد و بررسی عملکرد رسانه‌ها در تجمعات اخیر» کارشناسان و فعالان رسانه‌ای، درباره عملکرد رسانه‌ها در انعکاس تجمعات اخیر در برخی از شهرهای ایران بررسی و تبادل نظر کردند.

به گزارش ایسنا، دوازدهمین نشست عصرانه انجمن سواد رسانه‌ای با موضوع «نقد و بررسی عملکرد رسانه‌ها در تجمعات اخیر» با حضور محمد خدادی (مدیرعامل پیشین خبرگزاری ایرنا)، جعفر محمدی (مدیر سایت عصر ایران) علیرضا بهرامی (مدیر اداره اخبار فرهنگی - هنری ایسنا)، امیدعلی مسعودی (مدرس علوم ارتباطات) و محمدصادق افراسیابی (رییس انجمن سواد رسانه‌ای ایران) در فرهنگسرای رسانه و شبکه‌های اجتماعی برگزار شد.

گزارش مشروح این نشست به شرح زیر است:

از تاثیر رسانه‌ها در فروکش‌ کردن اتفاقاهای اخیر نمی‌توان غفلت کرد

علیرضا بهرامی، مدیر اداره اخبار فرهنگی - هنری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در ابتدای سخنان خود با اشاره به درگذشت ناگهانی علیرضا تلیانی، دبیر خبر ایسنا، که در ایتدای این مراسم یاد او گرامی داشته شد، اظهار کرد: باید بپذیریم همان چیزی که گفته‌اند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، روزی همه ما را تسخیر خواهد کرد. آموزه‌ای در یکی از شاخه‌های عرفانی می‌گوید، شما هر آدرسی دارید روزی آن را ترک خواهید کرد. جسمتان که وقتی در جایی قرار دارد به واسطه آن آگاهی پیدا می‌کنید در آنجا هستید، آخرین آدرسی است که آن را ترک خواهید کرد. پس آنچه ارزشمند است، آگاهی است.

او در ادامه با اشاره عملکرد رسانه‌ها در تجمع‌های اعتراضی اخیر، با بیان اینکه «ما هنوز حرفه‌مان را به شغل تبدیل نکرده‌ایم و همچنان روزنامه‌نگار هستیم»، خاطرنشان کرد: این موضوع به این معناست که عملا ما به اصلاح امید داریم. این دقیقا همان چیزی است که شاید بینش نسبت به آن، در میان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان ما وجود ندارد؛ به گونه‌ای که حتی در مواجهه با علمی که تازه است و در ۱۰۰ سال گذشته سیر تکوینی آن با تغییر مسیرهای جدی همراه بوده است، همچنان با الگوهای رسانه‌ای قدیمی رفتار می‌کنند و این رفتارهای معیوب با وجود تذکرهای داده شده، همچنان ادامه دارد.

این روزنامه‌نگار افزود: با توجه به موضوع نشست اگر بخواهیم مشخص‌تر و به عنوان یک کیس لابراتوری به اتفاق‌های اخیر بپردازیم، می‌توان گفت که این اتفاق‌ها در زمینه‌ی آگاهی چند مشخصه داشت که برخی از آنها کاملا بدیع بود و اگر افرادی که در حاکمیت و رسانه‌ها در شاخه‌های تصمیم‌گیری هستند، به این نکته‌ها توجه نکنند، حداقل آنچه رخ خواهد داد، این است که مسیر گمراه را بیشتر طی خواهیم کرد و زاویه‌ی ما از آن حد مطلوب‌هایی که همیشه عنوان می‌کنیم، بیشتر خواهد شد.

بهرامی با اشاره به دستگیری برخی از معترضان اعتشاش‌های اخیر، بیان کرد: گفته می‌شود که از حدود چهار هزار نفری که دستگیر شده‌اند، ۷۵ درصد آن‌ها زیر ۲۵ سال سن دارند و ۱۵ درصد از کشته‌شدگان هم دانش‌آموز بوده‌اند. رصد همان شریان‌های رسانه‌ای که در خارج از کشور مشغول فعالیت بودند، نشان می‌دهد که آنها این توجه و آگاهی را پیدا کرده و بر روی این قشر سرمایه‌گذاری کرده‌اند که چطور می‌توانند این نسل را تحریک کنند؛ کسانی که برخی از آنها در دوم خرداد ۷۶ به دنیا آمدند و خیلی درک مشخصی از تنوع‌های دوره‌ای حتادو دهه‌ی اخیر ندارند؛ چه رسد به منافقان.  البته این اتفاق انگار نظام را واکسینه کرد. ممکن بود مواجهه با این واقعیت که معترضان می‌توانند نسل‌های نهایی باشند، در یک شدت بیشتر و خسارت‌بارتر نمود یابد، ولی وقتی دایره‌ی خسارت آن در این حد گنجانده شد، می‌توان آن‌را به عمل واکسن در ایمن‌سازی یک کالبد تشبیه کرد.

مدیر اداره اخبار فرهنگی و هنری ایسنا خاطرنشان کرد: از دیگر نکته‌های قابل توجه اتفاق‌های اخیر، به مواجهه‌ی نخبگان، فرهیختگان و قشر تحصیلکرده‌ی جامعه با اعتراض‌ها می‌توان اشاره کرد و تفاوتی که میان جنبش مطالبه‌گر، اصلاح‌طلبانه و اعتراضی با شورش قایل شدند. یکی از ترجیع‌بندهای مشترک تمام تحلیل‌هایی که در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شد، این بود که همه‌ی افراد سعی می‌کردند از حرکت‌های شورشی تبری بجویند؛ به گونه‌ای که نه تنها در رسانه‌ها، بلکه در شبکه‌های اجتماعیِ عنوان‌دار داخلی یا صفحه‌های شخصی هنرپیشگانی که تعداد دنبال‌کنندگان آن‌ها از تیراژ کل روزنامه‌ها هم بعضا بیشتر است، هیچ تأییدی بر حرکت‌های شورشی دیده نشد. به نظرم این موضوع نیازمند تحلیل و توجه و در عین حال روشنگر در تعیین مسیر است؛ بویژه از این جهت که برخی از واکنش‌های سنتی نشان داد که همچنان عده‌ای درکی از این موضوع‌ها ندارند و همچون سابق با ادبیاتی با موضوع‌های این‌چنینی روبه‌رو می‌شوند که نشان‌دهنده‌ی یک نوع ناآگاهی است.

او با بیان اینکه «در چند سال گذشته از رسانه‌هایمان شیر بی‌یال و دم و اشکم ساخته‌ایم»، ادامه داد: این در حالی است که دوستان وقتی به‌شدت از تزلزل ساختار اجتماعی جامعه‌ نگران شدند، باز از رسانه‌ها خواستند که در این راستا همکاری انجام بدهند و حتی این تقاضاها را طی مصوبه‌هایی نیز عنوان کردند. در نهایت اما شاهد بودیم که ساختار رسانه‌هایشان نتوانستند در برابر یک کانال در تلگرام که شبکه اجتماعی هم نیست و فقط پیام‌رسان است، بایستند. علت این میزان ضعف در سال‌های گذشته بارها گفته شد، ولی توجهی به آن نشان داده نشد.

بهرامی با اشاره به شرایط رسانه‌ها در دولت‌های نهم و دهم، گفت: در یک دوره‌ی هشت ساله از مدیریت اجرایی کشور شاید عامدانه با نهادهای رسانه‌ای این برخورد را داشتند که آنها را تضعیف و به شبه‌رسانه‌ها تبدیل کردند. یکی از افتخارهای معاونت مطبوعاتی این بود که در یک نشست هیات نظارت، به ۱۲ خبرگزاری مجوز داده‌اند و تعداد خبرگزاری‌ها را به نزدیک ۵۰ رسانده‌اند. این در حالی است که شبه‌رسانه‌هایی که در آن دوره ایجاد شدند، یا برای پول‌شویی یا برای رانت‌خواری پا به این عرصه گذاشته بودند. به طور کلی می‌توان گفت که در آن دوره‌ی مدیریت اجرایی که به اصل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی اعتقادی نداشت، همه‌ی نهادهای رسانه‌ای به ویژه در گذرگاه سال ۸۸ تضعیف شدند. کافی است برای نمونه، به فهرست دست‌اندرکاران «رادیو فردا» نگاهی بیاندازیم تا متوجه شویم که درصد بالایی این افراد بعد از ۸۸، از رسانه‌های رسمی و مؤثر داخلی جدا شدند و به آنجا رفتند تا به فعالیت رسانه‌یی‌شان ادامه بدهند. از طرفی هم اگر جایگزین‌ها را در رسانه‌هایمان بررسی کنیم، به شرایط ناراحت‌کننده‌ای می‌رسیم.

این روزنامه‌نگار یکی دیگر از تاثیرهای شبه‌رسانه‌ها را در فضای رسانه‌ای کشور، انحراف در مسؤولیت اجتماعی رسانه‌ها برشمرد و اظهار کرد: در این زمینه البته تفاوتی میان پنج سال اخیر و دولت‌های نهم و دهم وجود دارد. در آن دوره وقتی موضوع‌ها را با مسؤولان مرتبط مطرح می‌کردیم، خیلی همراهی فکری و تأییدی وجود نداشت. اما در این دوره هر کجا که صحبت کرده‌ایم، همه‌ی مسؤولان سر تأیید تکان داده‌اند، اما در نهایت در مقام تصمیم‌گیری، ما میراث‌دار همان دوره شده‌ایم؛ بنابراین اگر در سه روز اول اعتراض‌های اخیر، رسانه‌ها سکوت کردند، به این خاطر بود که پیش‌فرض ما این بود که حق ندارییم به انعکاس این اتفاق‌ها بپردازیم. درست خلاف‌ همان چیزی که در دوره‌ی هشت ساله‌ی دولت‌های هفتم و هشتم رخ داده بود. آن زمان پیش‌فرض این بود که ما باید به این موضوع‌ها بپردازیم و در جایی توقف کنیم که خط قرمزهای واقعی هستند و نه حتی خط قرمزهای ساختگی و مجازی؛ این در حالی است که الان فرض کلی‌ ما این شده که نمی‌توانیم به این مسائل بپردازیم، مگر آنکه خلاف آن دستور صادر شود. به هر حال پس از این سه روز نخست، به دلیل درایتی که در مجموعه حاکمیت وجود داشت که می‌تواند ناشی از هر چیزی از جمله دولت حاکم یا استناد به تجربه‌های گذشته باشد، تصمیمی ابلاغ شد که به پشتوانه‌ی آن مصوبه، رسانه‌ها از حاشیه امنیتی برای پرداختن به موضوع برخوردار شدند؛ تا دیگر رسوایی‌های گذشته رخ ندهد.

او ادامه داد: می‌گویم رسوایی، چون در ۲۵ خرداد سال ۸۸ راهپیمایی سکوت از حد فاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی برگزار شد که تمام رسانه‌های اصلی نیز تقریبا در این حد فاصل قرار داشتند؛ به گونه‌ای که اگر ما در ساختمان خبرگزاری، پرده را کنار می‌زدیم، به راحتی می‌توانستیم سیل جمعیت را مشاهده کنیم، اما در آن روز خبری در هیچ یک از رسانه‌های رسمی منتشر نشد؛ این در حالی است که فردای همان روز در تاریخ ۲۶ خرداد ماه سال ۸۸ رسانه‌های رسمی کشور، خبر تظاهرات در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری موریتانی را منتشر کردند. طبیعی است که وقتی مردم جمعیت را در خیابان می‌بینند و بعد به رسانه‌های رسمی همانند تلویزیون و خبرگزاری‌ها مراجعه می‌کنند و خبری پیدا نمی‌کنند، به سراغ رسانه‌ای همانند بی‌بی‌سی می‌روند که با کمترین فاصله خبرها را منتشر می‌کند و قاعدتا به آن رسانه اعتماد پیدا می‌کنند. از همان زمان طبعا رسانه‌های اصلی و مهم ما از دور خارج شدند و رسانه‌ای همانند بی‌بی‌سی مورد اعتماد مردم شد؛ رسانه‌ای که می‌گویند در آن اصل بر این است که ۹۸ حرف راست منتشر کن تا ۲ دروغ متضمن منافع بریتانیای کبیر را بتوانی به خورد مخاطبان بدهی.

بهرامی با اشاره به عملکرد رسانه‌ها در انعکاس اخبار اعتشاش‌های اخیر، گفت: وقتی رسانه‌ها بعد از روز سوم وارد عمل شدند، از نظر استراتژی خبری و ادبیات به سه گروه تقسیم می‌شوند. یک گروه همچنان در جهل به سر بردند و ادبیات آن‌ها نشان داد که یا اساسا علمی در این زمینه ندارند، یا فکر می‌کنند که قدرت دست آنهاست و می‌توانند همچنان با همان ادبیات قلدرمآبانه خبرنویسی کنند. گروهی هم همچنان خنثی ماندند و عافیت‌طلبی اساساً اجازه نداد که بخواهند فعالیتی در این زمینه داشته باشند. گروه دیگر اما با رویکرد خبری که نسبت به این شلوغی‌ها داشتند، به‌خوبی نشان دادند که همچنان دود از کنده بلند می‌شود و همچنان به رسانه‌ها می‌توان امید داشت. این گروه از رسانه‌ها در ادبیات خبری، وقار، متانت و درایتی را نشان دادند که معتقدم با وجود همه‌ی بلاهایی که در سال‌های گذشته سر رسانه‌ها آمد و ضریب نفوذشان کاهش پیدا کرد، از تأثیر آنها در فروکش  کردن شورش‌های اخیر نمی‌توان غفلت کرد و حتی در یک پروژه‌ی علمی تحلیل محتوایی، آن را می‌توان بررسی کرد.

او یادآور شد: اگر رسانه‌های دولت‌های "هفتم و هشتم"، "نهم و دهم" و "یازدهم و دوازدهم" را با هم مقایسه کنید با سه وضعیت کاملاً متفاوت مواجه خواهید شد. در نوبت نهم و دهم در قیاس با هفتم و هشتم، یک عقب‌گرد ۱۸۰ درجه‌ای بوده که در دوره‌ی بعدی کمی از آن در حال ترمیم است. یک نگاه امنیتی در کشور که همین نگاه در دانشگاه‌ها تشکل‌های دانشجویی را تعطیل کرد، در حوزه‌ی رسانه‌ای هم این کار را عامدانه انجام داد که رسانه‌ی خوب، رسانه‌ی خنثی است. سختی کار دوستانی که الان می‌خواهند فیلتر تلگرام را لغو کنند، این است که می‌خواهند به درصدی از دارایی‌های سابق برسند، اما پیش‌فرض دیگرانی این است که رسیدن به دارایی‌های سابق، مملکت را به خطر می‌اندازد. اساسا این تفکر منافی سواد رسانه‌ای است. این درحالی است که در اتفاق‌های اخیر نشان داده شد که با یک ضربه‌ی کوچک، خیلی از ساختارهای کشور به لرزه درمی‌آیند. اگر الان هم رسانه‌های ما و حتی فضاهای غیررسمی اطلاع‌رسانی نتوانند وضعیت آن ۱۱ هزار میلیارد تومان را مشخص کنند، دوباره با یک ضربه، این ساختار به لرزه درمی‌آید. این ۱۱ هزار میلیارد تومان که گفته شد ۳۵ درصد از دارایی‌های بانکی کشور بود، توسط دو درصد از سپرده‌گذاران اصلی خاص مؤسسه‌های اعتباری، مشمول تامین از بیت‌المال شد. یعنی از خزانه‌ی کشور ۱۱ هزار میلیارد تومان رفت و به کسانی ارسید که این فضا را ایجاد کردند و این مبلغ را به صورت یک اختلاس شیک به خودشان اختصاص دادند. این فشار بزرگی است و همه مردم می‌توانند مطالبه‌گر این مبلغ باشند. از طرفی وقتی نتوانیم برای این ۱۱ هزار میلیارد توجیهی در فضای اجتماعی داشته باشیم، همانند این است که به یک بیمار کلیوی، به‌جای آنتی‌بیوتیک، مسکن بدهیم، که این مشکل روزی به ایست قلبی منجر خواهد شد.

این فعال رسانه‌ای در جمع‌بندی سخنان خود اظهار کرد: با همه‌ی این اوصاف، مسیر توسعه همین است و جز این نیست. الان آمادگی این را داریم که فکر کنیم اختصاص درس آموزش سواد رسانه‌ای در مقطع آموزش و پروش چندان فایده نداشته، ولی با این حال فکر می‌کنم راه همین است و باید بر این دارایی پافشاری کرد. به‌رغم همه‌ی آسیب‌هایی که در حوزه‌ی رسانه وجود دارد، باز هم بهترین بستر برای افزایش سواد رسانه‌ای، رسانه‌های ما است؛ همین رسانه‌هایی که بعضا به دیده‌ی تحقیر به آنها نگاه می‌کنیم، با بهره‌گیری از فرصت‌های رسانه‌ای می‌توانند تاثیرگذار باشند. اگر هر کسی به سهم خودش تلاش بکند، برآیند رو به جلو خواهد بود. در کل همچنان به اصلاح امیدوارم و معتقدم در همین اتفاق‌های اخیر هم به‌رغم همه خسارت‌های بزرگی که کشور دید، دستاوردهایی و عبرت‌هایی را هم می‌توان جست‌وجو کرد.

رسانه‌ها نتوانستند صدای مردم باشند

محمد خدادی، مدیرعامل سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در سخنانی با اشاره به عملکرد رسانه‌ها در انعکاس اخبار اغتشاشات اخیر، خاطرنشان کرد: آنچه که به ما در چند هفته اخیر گذشت، قطعا خوب نبود. اگر صادقانه بخواهیم نگاه کنیم، باید از دو زاویه به آن بپردازیم؛ یک بخش اعتراضات و مطالبات بود و بخش دیگر هم آشوب و تخریب. این بخش دوم در هیچ جای دنیا و در هیچ زمانی نمره قبولی نمی‌گیرد و طبیعتا شورش نمی‌تواند هدف مصلحانه‌ای برای حل مشکلات باشد. در واقع هیچ تخریبی منجر به توفیق نمی‌شود؛ بنابراین باید این دو بخش را از هم جدا کرد.

او ادامه داد: در بخش اول که به اعتراضات و بالا گرفتن صدای مردم منجر شد، مقصرهای زیادی وجود دارد که یکی از آن‌ها خود رسانه‌ها هستند. ما باید این تقصیر را بپذیریم که نتوانستیم صدای مردم را برسانیم و خط برگشت رسانه‌ای را در داخل رسانه‌هایمان ایجاد کنیم. رسانه‌های ما خیابان‌هایی هستند از بالا به پایین که در آنها فقط مقامات کشور، کارشناسان و کسانی که دستی بر آتش دارند سخن می‌گویند. در حالی که قرار بود رسانه‌ها محل تضارب آراء و انتقال آنچه دیگران نمی‌بینند باشند. رسانه‌ها قرار بود ناپیداها را پیدا و حقایق را موشکافی کنند؛ این در حالی است که در عمل رسانه تبدیل به جریانی شد که حتی خودش هم یک طرف موضوع قرار گرفت و به همین صورت به دستگاه‌ها تعلق پیدا کرد و طبیعتاً رسانه‌های دستگاهی عملا می‌شوند ابزار و باید نقش تبلیغاتی بازی کنند. 

این فعال رسانه‌ای با بیان اینکه «ما همچنان به رویکرد تبلیغی پایبندیم چون باور نکرده‌ایم که دوران هواداری به پایان رسیده است»، گفت: رسانه‌ها فراموش کردند که باید اخبار یعنی تولیدکننده باشند و همین عدم تولید اطلاعات در رسانه‌ها منجر به بی‌سوادی رسانه‌ای شد و در واقع رسانه‌ها همه‌کاره و هیچ‌کاره‌ شدند. اساسا تخصص نه تنها در حوزه سواد رسانه‌ای بلکه در حوزه‌های دیگر جامعه هم  وجود ندارد. امروز همه خبرنگاران ما سیاست‌زده شده‌اند و به هر موضوعی از زاویه سیاست نگاه می‌کنند که خود منتج به یک زنده باد و مرده‌باد می‌شود و در نهایت هم به مرور زمان خبرنگارانی که قرار بود گزارش‌های میدانی تهیه کنند، تبدیل به خبرنگاران تلفنی شدند و عملا اخباری را منتشر کردند که خودشان هم از آنها سر در نمی‌آوردند.

خدادی افزود: از طرفی هم روابط عمومی‌ها به جای اینکه پل ارتباط رسانه‌ها با نهادها شوند، دسترسی رسانه‌ها به دستگاه‌ها را بستند، خودشان رسانه شدند و این فرآیند هم منجر به تولید و انتشار اخبار دریافتی شد. اتفاقی که عملا آن رسالت رسانه‌ای که قرار بود رسانه‌ها برای جریان‌ها و دستگاه‌ها فرصت‌سازی کنند و عملکرد آنها را مورد ارزیابی قرار بدهند، فراموش شد. در نهایت هم تمام این مشکلات منجر به این شد که رسانه‌ها دنبال معروف شدن رفتند، صحت خبر قربانی سرعت شد و محبوبیت بر مقبولیت چربید و بی‌اعتمادی به رسانه به جایی رسید که حرمت رسانه‌ها شکسته شد و اولین کسی هم که این حرمت را شکست خود رسانه‌ها بودند.

او یادآور شد: رسانه‌ها به همه سرویس‌ دادند جز خودشان، از همه دفاع کردند جز خودشان،‌ برای همه فرصت‌سازی کردند جز خودشان و قانون هم به کمک این جریان آمد. اگر کسی حرفی بزند و رسانه‌ای آن را منتشر کند، با گوینده آن سخنان کاری ندارند و رسانه را به دادگاه می‌برند و می‌گویند تو نباید آن حرف‌ها را منتشر می‌کردی. همه این‌ مسائل در کنار هم باعث شد مردم رسانه‌ها را ظرف کافی برای انتقال صدایشان ندانند و به همین خاطر هم برای رساندن صدایشان بیرون آمدند.

مدیر عامل پیشین ایرنا با اشاره به تعداد زیاد رسانه‌ها در ایران، بیان کرد: داشتن ۲۰۰ روزنامه هنر نیست، بلکه تفاوت آن‌ها باید با هم معلوم شود. داشتن تعداد زیادی شبکه تلویزیونی، خبرگزاری و سایت قدرت نیست، باید دید این‌ها با هم چه تفاوت‌هایی دارند. چین یک خبرگزاری و ما ۱۲۰ خبرگزاری داریم. باید دید با این تعداد به کجا توانستیم برسیم و چه تأثیری گذاشته‌ایم؟ باید دید از میان ۱۰ هزار عکاس و خبرنگار چه تعداد حرفه‌ای هستند؟ رسانه‌های ما قدرت ندارند چون تولید اطلاعات اولویت اول آنها نیست. چراکه ما عمدتا در حال تولید نظرات هستیم و در واقع خبر ما خام فروشی است و توان ارزش افزوده ندارد.

او در پایان سخنان خود یادآور شد: این اعتراض همیشه بوده و این دفعه به اوج رسید. آنچه مهم است این است که باید صادقانه بپذیریم و از مردم عذرخواهی کنیم که نتوانستیم صدای مردم باشیم.

باید در موجودیت رسانه‌ها در ایران شک کرد

جعفر محمدی، مدیر پایگاه تحلیلی - خبری «عصر ایران» نیز از دیگر سخنران این نشست تخصصی بود که در سخنانی اظهار کرد: ما در ایران پیش از آنکه به نقش رسانه‌ها در هر موضوعی بپردازیم باید ابتدا درباره موجودیت رسانه‌ها در ایران شک کنیم. امروز باید اذعان کنیم در ایران به معنای واقعی و در شأن این ملت با پشتوانه تاریخی و فرهنگی، رسانه‌ای نداریم. درست است که برخی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها سعی می‌کنند به سمت رسانه بودن بروند، اما هنوز به آن معنای واقعی رسانه‌ای نداریم؛ چرا که رسانه چند ویژگی مهم دارد که به آنها توجهی نمی‌شود.

او افزود: اولین ویژگی یک رسانه واقعی این است که صدای مردم باشد. در این میان شما در رسانه صداوسیما که عنوان ملی را هم به یدک می‌کشد، چقدر صدای مردم را می‌شنوید؟ البته که در سایر رسانه‌های دیگر همانند سایت «عصر ایران» هم شرایط به همین شکل است. ما وقتی حتی نمی‌توانیم کامنت‌های مردم را هم منتشر کنیم، چه رسانه‌ای هستیم؟ ولی هر آنچه مسؤولان می‌گویند را می‌توانیم منتشر کنیم. آیا ما واقعا ما صدای مردم هستیم؟

محمدی یکی دیگر از ویژگی‌های اصلی رسانه‌ها را نقد قدرت‌ها برشمرد و بیان کرد: این در حالی است که رسانه‌های ما بیش از آنچه نقاد قدرت‌ها باشند، ستایشگر آنها هستند. باید شرایط به گونه‌ای شود رسانه افشاگری مصلحانه کند، اما این اتفاق نمی‌افتد. از طرفی رسانه‌ها باید محلی برای تضارب آرا باشند، اما آیا جز تک‌صدایی از رسانه‌های ما می‌شنوید؟ پس ما رسانه نیستیم. گاهی می‌گویم اگر برخی از رسانه‌های ما سفید منتشر شوند، خیلی مفیدتر خواهند بود. رسانه و روزنامه‌نگار باید معطوف مردم کار کند، اما ما معطوف به قدرت کار می‌کنیم. برای انتشار یک خبر یا گزارش باید حواسمان باشد به کسی برنخورد یا کسی ما را احضار نکند و به زندان نیندازد. بنابراین در هنگام تولید خبر حواسم به مردم نیست، بلکه حواسم به نهادهای ناظر است. معطوف بودن به نهادهای ناظر هم منتج به روزنامه‌نگاری در فضای ترس است یا روزنامه‌نگاری با ریاکاری می‌شود.

این فعال رسانه‌ای با بیان اینکه «رسانه باید آینه مردم و جامعه باشد»، اظهار کرد: رسانه‌هایی که با ترس کار می‌کنند آینه هستند، اما مدام این آینه کدر می‌شود. رسانه‌هایی هم که معطوف به ریاکاری هستند آینه نیستند و بیشتر به تابلو شباهت دارند. از دیگر مشکلات رسانه‌های ما این است که امروز عمدتا فعلان رسانه‌ای نه تنها سواد رسانه‌ای ندارند، بلکه در حوزه‌های هم که کار می‌کنند دانش کافی را ندارند. در نهایت مشکلات اقتصادی هم مزید به همه این مشکلات می‌شود تا متوسط عمر رسانه‌های ما نسبت به جهان کوتاه‌تر باشند.

مدیر سایت «عصر ایران» ادامه داد: عمر کوتاه رسانه‌ها مانع از برندسازی می‌شود، چراکه برندسازی رسانه‌ها در طول زمان اتفاق می‌افتد. وقتی رسانه‌ای تا می‌آید جان بگیرد، آن را می‌بندند، دیگر برندسازی رخ نخواهد داد و طبیعتا وقتی رسانه‌ای هم برند نشود اعتمادسازی صورت نمی‌گیرد. مگر رسانه‌های خارجی که طول عمر زیادی هم دارند خطا نمی‌کنند؟ اصلا خطا کردن بخشی از کار ماست، اما ما مدام می‌لرزیم که نکند فردا رسانه ما را حذف کنند. ما هم می‌توانیم رسانه‌های برند داشته باشیم، اما به شرطی که آقایان به رسانه اعتماد کنند، از آن نترسند و بگذارند شعار آزادی که از شعارهای انقلاب اسلامی است در رسانه‌ها تحقق پیدا کند.

محمدی در پایان سخنان خود را اینگونه جمع‌بندی کرد: باید صداها را جدی بگیریم. با اینکه درز دیوار را بگیریم مشکل را حل نکرده‌ایم. همه ما در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر آسیبی این کشتی ببیند همه ما آسیب دیده‌ایم. بنابراین باید یک فکر درست و اصولی بکنیم.

مسؤولان به تحقیقات توجه کنند

امیدعلی مسعودی، عضو هیات علمی و مدیر پیشین گروه علوم ارتباطات دانشگاه سوره نیز در سخنانی اظهار کرد: ما متأسفانه حوادث را جدا از هم نگاه می‌کنیم، اما اگر نگاهی به رابطه‌ها بیاندازیم هم مفهوم تظاهرات روشن می‌شود و هم اینکه تکلیف رسانه‌ها مشخص می‌شود.

او با اشاره به وضعیت نامناسب تیراژ روزنامه‌های کشور و میزان مخاطب مطبوعات، اظهار کرد: ما باید نقد را از خودمان شروع کنیم. من به عنوان یک ایرانی باید از خودم شروع کنم. ما هیچ وقت خودمان را در آینه ندیده‌ایم و بعد تحقیق کنیم و متوجه شویم که در کشورهای پیشرفته دنیا اینچنین نیست که مردم تمام هستی‌شان را در اختیار دولت‌ها قرار بدهند و دولت را در حد بالایی تصور کنند که با یک سرانگشتش می‌تواند هر کاری می‌خواهند انجام دهد.

این استاد ارتباطات با اشاره به طرح مطالبات مردمی در کشورهای اروپایی خاطرنشان کرد: ما اهل مطالعه نیستیم و این مشکلات بیش از هر چیزی به خودمان برمی‌گردد. وقتی که اهل مطالعه نباشیم سرمان هم به راحتی کلاه می‌رود. این تنها شامل حال جامعه نمی‌شود و مدیران ما نیز به همین صورت هستند؛ به عنوان مثال در بهمن‌ ماه سال ۱۳۶۵ فردی به نام محمد مهدی محلاتی، دانشجوی جغرافی دانشگاه تهران تحقیقی را درباره شهر بم انجام داد که یکی از تحقیقات بی‌نظیر در جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. او در این تحقیق اعلام کرده بود که بین ۲۰ تا ۲۲ هزار نفر کشته خواهند شد و در ادامه راهکارهایی را نیز برای پیشگیری از تلفات جانی حداکثری عنوان کرده بود.

عضو هیات علمی دانشگاه سوره، افزود: وقتی پس از زلزله به شهر بم مراجعه کردم مسجدی را در سطح شهر دیدم که با وجود زلزله هفت ریشتری این مسجد آسیبی ندیده بود. کاملا بیانگر این موضوع بود که رعایت اصول ایمنی در ساخت و ساز باعث جلوگیری از تخریب در هنگام وقوع زلزله‌ها می‌شود. وقتی که به تحقیقات علمی توجهی نشود نتیجه‌ای جز آنچه پیش آمد در پی نخواهد داشت.

او ضمن بیان انتقادهایی از شرایط اقتصادی ایران، بیان کرد: در کل من به رسانه‌ها امیدوارم هستم و معتقدم که تاثیرگذار هستند؛ به عنوان مثال در بحث لایحه سازمان نظام رسانه‌ای رسانه‌ها نشان دادند که می‌توانند تاثیرگذار باشند. در کل ما نیازمند اصلاح قانون مطبوعات هستیم، حق انتشار و دسترسی آزادانه باید به رسمیت شناخته شود و بحث حقوق خبرنگاران حرفه‌ای نیز باید با جدیت پیگیری شود.

در این نست همچنین محمدصادق افراسیابی، رییس انجمن سواد رسانه‌ای ایران که اجرای این نشست را نیز بر عهده داشت، در سخنانی اظهار کرد: رسانه‌های داخل سه روز نخست سکوت کردند و این سکوت باعث شد تا به شکلی رسانه‌های خارجی و شبکه‌های اجتماعی داخلی و کانال‌های تلگرامی که از خارج از کشور اداره می‌شدند بازی را به دست بگیرند. بهتر است درباره هر رویداد رسانه‌ای خودمان نقد و بررسی کنیم تا اینکه منتظر بنشینیم و سکوت کنیم تا در خارج از کشور نقد بشنویم.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۲۱ دی ۱۳۹۶ / ۰۰:۲۸
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 96102011028
  • خبرنگار : 71548