راهکارهایی برای خبرنگاری بحران

رسانه‌ها چگونه از فجایع آوار بردارند؟

خبرنگاری بحران به دلیل شرایط اضطراب‌آور عمومی و اهمیت حفظ آرامش جامعه در عین اطلاع‌رسانی درست و کامل بسیار حائز اهمیت است؛ موضوعی که بعضاً در هنگام وقوع بحران‌ها فراموش می‌شود.  

پوشش رسانه‌ای حوادث مهمی همچون زلزله‌، سیل، آتش‌سوزی، حملات تروریستی و ... از این جهت بسیار حائز اهمیت است که رعایت مرز میان اطلاع‌رسانی درست و کامل و در عین حال عدم ایجاد ناامنی در جامعه، مسوولیتی است که بیش از هر نهاد و شخص دیگری، از رسانه‌ها و خبرنگاران حرفه‌ای انتظار می‌رود.  

اما به دنبال حادثه ناگوار زلزله در غرب کشور، تلاش شده تا در گزارش ایسنا نظرات استادان ارتباطات و کارشناسان در حوزه رسانه و بحران مرور شود.

چگالی بحران؛ عاملی در پوشش خبری بحران‌ها

حسن خجسته، عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما درباره‌ی اینکه رسانه‌های ما در ‌بحران‌های مختلف چه تعاملی با مجموعه مدیریت بحران دارند؟ چنین اظهار می‌کند: معمولا بحران‌ها از چگالی‌های متفاوتی برخوردار هستند. به همین دلیل چگالی بحران در چگونگی ارتباطات موثر است. به عنوان مثال اخیرا بحران‌های متعددی از جمله سیل سیستان و بلوچستان و حادثه‌های دیگر جریان گرفت، اما به جهت اینکه بحران‌های گرم‌ مثل حادثه پلاسکو از چگالی بیشتری برخوردار است، بیشتر بزرگ‌نمایی می‌شود. هرچند عوامل متعدد دیگری در بحران وجود دارد که آن حوادث را بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی می‌کند.

خجسته که معاونت صدای سازمان صداوسیما را در سال‌های گذشته بر عهده داشته، با بیان اینکه صداوسیما در مواقع بحرانی برنامه‌های زیادی را در دستور کار خود قرار می‌دهد، می‌گوید: واقعیت این است که درباره مسائل و بحران‌هایی که ایجاد می‌شود، دولت و سازمان مرتبط با آن بحران ممکن است مخالفت‌هایی در زمینه‌ی پرداختن به آن داشته باشند و این مخالفت‌ها همواره وجود داشته است. از طرفی چگونگی تبدیل اطلاعات بحران‌هایی مثل آب، زلزله و ... به اطلاعات رسانه‌ای بسیار مهم است؛ به عنوان مثال کشور آمریکا تا دهه هفتاد تمامی حوادث‌ رخ‌ داده را در شبکه‌های خود پوشش می‌داد. اما پس از آن دیدند که ادراک مردم از واقعیت، کمتر از کمتر است و بعدها به این بلوغ رسانه‌ای رسیدند که دیگر نیازی نیست همه حوادث پوشش داده شود. کار با رسانه به ویژه رسانه‌ای همچون صداوسیما، ساده نیست. صداوسیما در زمینه بحران‌ها ممکن است ضعف‌هایی داشته باشد اما قرار نیست همه بحران‌ها را کامل رسانه‌ای کنیم.

او درباره‌ی راهکار برطرف کردن خلاء‌ بین رسانه‌ها و مجموعه مدیریت بحران اظهار می‌کند:‌ سازمان‌هایی که دچار بحران می‌شوند باید از شبکه‌های اجتماعی بهترین استفاده را کنند؛ به عنوان مثال وزارتخانه مربوطه در مواقع بحران کانال مربوطه را راه‌اندازی کند و در آن از حضور افراد معتبری برای مخابره اخبار موثق استفاده کنند؛‌ به عنوان مثال در حادثه پلاسکو بخشی از بزرگنمایی این حادثه به شبکه‌های اجتماعی برمی‌گشت. بنابراین اگر کانال‌های معتبری از سوی سازمان در مواقع بحران درست شود، این ظرفیت برای سازمان‌ها ایجاد می‌شود که در زمینه‌ی راه‌حل بحران گام بردارند.

بحران‌ها جهنم روزنامه‌نگاران است

حسن نمک‌دوست، روزنامه‌نگار باسابقه و استاد روزنامه‌نگاری در گفت‌وگویی با ایسنا در پاسخ به این پرسش که در مواقع بحرانی که گاهی حتی پای جان یک انسان در میان است، آیا یک خبرنگار یا عکاس باید به کار رسانه‌ای خود ادامه دهد؟ می‌گوید: در مواقعی که نجات جان یک انسان منوط به کمک ما روزنامه‌نگارها باشد، قطعاً باید کمک کنیم؛ اما اگر افراد دیگری باشند که در آن لحظه بتوانند به آن انسانی که جانش در خطر است، کمک کنند، بنابراین زندگی‌اش منوط به کمک ما نباشد، می‌توانیم از تلاش آدم‌هایی که به نجات او کمک می‌کنند، عکس بگیریم.
این روزنامه‌نگار به تفاوت میان روزنامه‌نگاران حرفه‌ای‌ و افراد معمولی اشاره و اظهار می‌کند: این موضوع نه تنها در بحث روزنامه‌نگاری بلکه در عکاسی خبری نیز مصداق دارد؛ عکاس حرفه‌ای که از زلزله بم عکاسی می‌کند، طبعاً تشخیص می‌دهد که باید از صحنه‌ای عکس بگیرد و در صحنه‌ای دیگری به جای عکس گرفتن، به کسی که زیر آوار مانده کمک کند؛ اما اگر همان دوربین دست یک آدم عادی باشد ممکن است توجه دقیق یک فتوژورنالیست را به موضوع نداشته باشد و در حالی که می‌تواند به نجات جان یک انسان کمک کند، ترجیح دهد از او عکس بگیرد. ملاک‌ها و معیارهای یک فتوژورنالیست حرفه‌ای با یک شهروند عکاس معمولی زمین تا آسمان فرق دارد.
او روایت عکاس معروف جنگ و بحران، «مک کالین»، را به یاد می‌آورد که عکاسی از موقعیت‌های بحرانی را مأموریت و رسالتی انسانی، اما آمیخته با درد و رنج فراوان تعریف می‌کند و می‌افزاید: امکان ندارد عکاسی که از غم‌انگیزترین صحنه‌های دنیا، انسان‌هایی که بدن‌شان تکه پاره شده یا بچه‌هایی که از گرسنگی در حال مرگ هستند، عکس بگیرد و بتواند شاد زندگی کند. عده‌ای معتقدند موقعیت‌های بحرانی، بهشت فتوژورنالیست‌هاست، ولی به نظر من جهنم روزنامه‌نگاران است.

پوشش اخبار حوادث از نگاه پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران

محمد بلوری که از او به عنوان پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران یاد می‌شود در گفت‌وگویی با ایسنا درباره نحوه‌ انعکاس اخبار و تصاویر مربوط به یک حادثه می‌گوید: در بحث پوشش اخبار حوادث دو مساله مهم وجود دارد؛ اول پوشش حقایق است که خبرنگاران باید حتماً به آن توجه کنند و دیگر پوشش صحنه‌های فجیع است که پوشش آنها هیچ اهمیتی ندارد و تنها باعث ایجاد ناراحتی در جامعه می‌شود. به عنوان مثال در پوشش حوادثی همچون زلزله یا حوادث جنایی نیاز نیست درباره وضعیت فجیع پیکرهای جان‌باختگان صحبتی شود.

او چنین ادامه می‌دهد: اما در این میان حقایقی درباره حوادث پیش‌آمده وجود دارد که نباید به هیچ وجه آنها را کتمان کرد؛ چراکه خبرنگاران نمی‌تواند مصلحت‌اندیشی یا قضاوت کنند و فقط باید اخبار را به درستی برای مردم نقل کنند. در واقع خبرنگار نمی‌تواند تشخیص دهد که چه خبری بهتر است به دست مردم برسد و چه خبری نه و فقط باید از پوشش صحنه‌های فجیع و ناراحت‌کننده چشم‌پوشی کند. به عنوان مثال یادم است که در پوشش اخبار مربوط به «خفاش شب» برخی از مسؤولان می‌گفتند که بهتر است این اخبار منتشر نشود، ولی ما معتقد بودیم انتشار این اخبار به زنان جامعه هشدار می‌دهد تا بیشتر حواسشان را جمع کنند تا این حادثه گریبان‌گیر آنها نشود.

پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران می‌گوید: در انتشار اخبار حوادث باید از طرح قسمت‌هایی که روح مردم را جریحه‌دار می‌کند، پرهیز کرد؛ برای مثال اگر قتلی صورت می‌گیرد، نباید نحوه‌ی قتل را نوشت یا عکس‌هایی که خواننده را ناراحت می‌کند را نباید منتشر کرد و بهتر است تنها به انتشار خبر آن اتفاق بسنده کرد؛ به نظرم باید به همراه اخبار حوادث، نظر چند کارشناس هم نوشته شود؛ اگر این طور باشد برای خواننده خیلی جالب می‌شود، چراکه هم خبر را خوانده‌ است و در جریان این مشکلات و اتفاقات قرار می‌گیرد و هم علت و انگیزه‌های این اتفاقات را متوجه می‌شود.

تعامل مطلوبی بین رسانه‌ها و مسؤولان مدیریت بحران وجود ندارد

اکبر نصراللهی، استاد ارتباطات و مدیریت رسانه معتقد است که «در بحث بحران و رسانه نکات زیادی وجود دارد که برخی از آن‌ها کاملا بدیهی هستند و مشکل اصلی ما هم این است که به این نکات بدیهی اصلا توجهی نمی‌شود. در کل هیچ فرد حقوقی و حقیقی و نهادی نیست که از بحران مصونیت داشته باشد، اما مهم این است که هر جایی که احتمال بروز بحران و یا خود بحران وجود داشته باشد باید برای ابزار مدیریتی آن برنامه‌ریزی کرد که کارآمدترین و کم هزینه‌ترین این ابزارها رسانه است و بیشترین هزینه‌ها زمانی متحمل می‌شود که به عامل رسانه توجهی نمی‌شود.»

این استاد ارتباطات درباره‌ی تعامل رسانه‌ها و بخش مجموعه مدیریت بحران در وقوع بحران‌ها اظهار می‌کند: متاسفانه این خوش‌بینی در من وجود ندارد و باورم این است که تعامل رسانه‌ها و مسؤولان به ویژه در کشور ما که در معرض حوادث مختلف است، کاملا ضروری است. مسؤولان باید از ابزار رسانه استفاده کنند، این در حالی است که شواهد نشان می‌دهد این تعامل وجود ندارد؛ بنابراین در بحران‌های مختلف مسؤولان و  رسانه‌ها نتوانستند تعامل مناسبی در اصلاح شرایط بحران و مصالح کشور برقرار کنند و مستندات زیادی در این زمینه موجود است.

نصراللهی ادامه می‌دهد: وقتی شما بحران‌ها را مرور می‌کنید در مراحل مختلف بحران‌ به ویژه قبل و بعد از بحران، این تعامل بین رسانه‌ها و مسؤولان وجود نداشته و ارتباط همواره قطع بوده و عملا اقدامی موثر انجام نشده است به نوعی که کار رسانه و مسؤولان با شروع بحران آغاز و با پایان آن به اتمام می‌رسد. در حالی که این تعامل باید سازنده باشد. به عنوان مثال چند درصد پس از حادثه پلاسکو نسبت به ضعف ساختمان‌ها و بناها کشف و اطلاع‌رسانی شد و یا در زمینه آلودگی هوا مشکلاتی که وجود دارد و پایتخت ایران تعطیل می‌شود حضور پررنگی ما بین رسانه‌ها و مسؤولان نمی‌بینیم و یا حداقل اینکه در زمینه این بحران‌ها کار جدی صورت نمی‌گیرد.

رسانه‌ها بحران گریزند نه بحران‌پذیر

طاهر روشندل، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این زمینه معتقد است که «یکی از معضلات مهم نظام اداره کشور عدم هماهنگی سازمان‌ها و نهادها با یکدیگر است. این یک معضل فراگیر و رایجی شده است که تعامل بین رسانه‌ها و بخش‌های اجرایی در زمینه بحران هم مستثنی از این قاعده نیست و ما هنوز شاهد جزیره‌ای عمل کردن هستیم.»

او با اشاره بر اینکه هیچگاه تعامل مناسبی بین رسانه‌ها و مسؤولان وجود نداشته است، یک بخش از نبود این تعامل را به معضل ساختاری و ریشه‌ای نسبت می‌دهد و آن اینکه هیچ کدام از قوا یکدیگر را قبول ندارند و اضاف می‌کند: متاسفانه نبود این تعامل در بروز بحران پیش از هر زمان دیگری پررنگ‌تر می‌شود. در این میان ما برای رسانه‌های رسمی جایگاهی فراتر از سازمان‌ها و نهادهای رسمی قائلیم و البته این جایگاه به طبیعت رسانه‌ای آنها برمی‌گردد که باید فراجناحی عمل کنند.

روشندل با اعتقاد بر این که رسانه‌های ما،‌ رسانه‌هایی بحران گریز هستند، اظهار می‌کند:‌ متاسفانه رسانه‌های ما بحران‌پذیر نیستند؛ به عنوان مثال صداوسیما در این بحران‌گریزی همیشه پیشتاز بوده است و هیچگاه نگاه استقبال از بحران را نداشته است. و همانگونه که می‌بینید آمادگی پیش‌بینی بحران و برنامه‌ای برای بعد از بحران، وجود نداشته است؛ در حالی که مراحل بعد از بحران مثل حادثه پلاسکو جای کار زیادی داشت که پس از مدتی به بوته فراموشی سپرده و رها شد. در حالی که فقط این نیست که بحران را رها کنیم جامعه نیازمند یادگیری است که در این میان نقش رسانه با کمک سازمان و نهادها بسیار حائز اهمیت است.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۲ آبان ۱۳۹۶ / ۱۲:۱۹
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 96082212808
  • خبرنگار : 71548