هیچ کدام از شهرهای بزرگ ایران، خط تماس اضطراری برای خودکشی ندارند، حق ویزیت روانشناسان و مشاوران آنقدر گران است که قرارهای ملاقات با آنان را به طبقات خاصی از جامعه محدود میکند و در حالی که خیلیها تمایل دارند بگویند مقصر افزایش اخبار خودکشی، رسانههایی هستند که اخبار این حوادث را پوشش میدهند، نباید فراموش کرد که خودکشی هم مثل هر مساله دیگری، ریشههای متعددی دارد و یکشبه و بدون مقدمه اتفاق نمیافتد.
اما چه کنیم اگر فهمیدیم که یکی از دوستان یا آشنایان و نزدیکانمان به خودکشی فکر میکند؟ قبل از هر چیز فراموش نکنید که این نوشته مشهور آندره مارلو که میگوید: «آدمهایی که در مورد خودکشی حرف میزنند معمولا خودکشی نمیکنند»، ریشهای در واقعیت ندارد. نشانهها و کلماتی که میشنوید را جدی بگیرید. مفتخر باشید که آدمی که میخواهد خودکشی کند، شما را انتخاب کرده است تا در مورد تصمیمش حرف بزند. معنیاش این است که به شما اعتماد کرده و برای رابطهاش با شما ارزش قائل شده است. به کسی که در مورد مسائل سلامت روانش با شما صحبت میکند، به چشم مزاحم نگاه نکنید. متوجه باشید که افسردگی و افکار خودکشی، ناشی از ضعف، تنبلی یا ناتوانی نیست. مشکلات سلامت روان مثل باقی مشکلات سلامتی در سایر اندامهای بدن، ناشی از عملکرد یکی از دستگاههای بدن است، نه ناتوانی فردی یا علاقهمندی به جلب توجه و برچسبهای ناخوشآیند دیگر. با راههای زیر، ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدمهای دنیا مهم است:
۱. چیزی که میشنوید را جدی بگیرید، آدمها را جدی بگیرید و بگذارید آنها بدانند که برای شما مهم هستند
شنیدن اینکه حال آدمی اینقدر بد است که به خودکشی فکر میکند، حتما ترسناک و ناراحتکننده است و میتواند نشانهای از وجود یک بحران واقعی در آدمها باشد اما خیلی وقتها، آدمهایی که در مورد خودکشی حرف میزنند نیاز دارند که کسی به حرف آنها گوش کند. پس به آنها توجه کنید، از آنها بخواهید که حرف بزنند، به دوستتان بگویید که زندگی و سلامتیاش برای شما مهم است، اگر به اندازه کافی به او نزدیک هستید برایش از یک متخصص وقت بگیرید، او را تا مطب دکتر برسانید و صبر کنید تا ملاقاتش تمام شود و اگر از متخصص راضی نبود به او اطمینان بدهید که میتوانید کس دیگری را پیدا کنید که بتواند با او ارتباط برقرار کند.
۲. سعی کنید تشخیص دهید که چه زمانی موقعیت «بحرانی» است
اگر دوستتان در خانه تنهاست و تلفن را جواب نمیدهد، اگر به جایی رفته است که میترسید بتواند آسیبی به خودش بزند، اگر شما را در جریان قصدش برای خودکشی قرار داده است و میدانید که برای این کار برنامهریزی میکند، میتوانید با ۱۱۰ تماس بگیرید. از اینکه این تماس شاید برای شما یا دوستتان یا خانوادهها مشکلی به وجود بیاورد، اصلا نترسید. مددکاران اجتماعی پلیس میتوانند شما را راهنمایی کنند که چه کاری در این شرایط بهتر است. اگر وضعیت واقعا خطرناک باشد، ماموران پلیس میتوانند به نجات جان دوستتان کمک کنند. پس روی پلیس حساب کنید.
۳. دلسوز باشید
کسی که با شما در مورد افکار خودکشی یا روزهای بدش حرف میزند، شجاعت زیادی به خرج داده است، برای شما ارزش و احترام زیادی قائل بوده و روی شما حساب کرده است. ارزش طرف صحبت قرارگرفتن را داشته باشید، دلسوزی نشان بدهید، دوستتان را قضاوت نکنید، به او نگویید که تنبل یا ضعیف است یا ارزش زندگیکردن را نمیداند. سعی کنید خودتان را به جای او قرار دهید و مساله را از نگاه او بررسی کنید. مهربان باشید و نشان بدهید که ارزش این اعتمادی که به شما شده است را دارید. دوستتان را تشویق کند که کمک حرفهای بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش میمانید.
۴. به دوستی که میدانید در حال مبارزه با افسردگی یا اضطراب است، نزدیک شوید و با او حرف بزنید
تصور نکنید که حرفزدن با دوستتان در مورد مسائلش، مساله شما نیست. به این فکر نکنید که حرفزدن در مورد اضطراب یا افسردگی میتواند حال فعلی شما را عوض کند. با دوستتان حرف بزنید. حرفزدن به شما و دوستتان کمک خواهد کرد. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا پیشنهاد داده است که حرفزدن را قدم به قدم بر اساس گامهای زیر آغاز کنید:
- از دوستتان بخواهید که اگر میتواند و میخواهد با شما به صورت خصوصی حرف بزند
- با سوال کردن سر حرف را باز کنید. شما بازجو نیستید اما اگر به اندازه کافی دلسوزانه سوال کنید میتوانید به دوستتان کمک کنید که راحتتر حرف بزند، مثلا میتوانید بگویید «به نظرم رو به راه نیستی. چیزی شده؟»
- به داستان دوستتان گوش کنید و نشان بدهید که شنیدن آن چیزی که میگوید برای شما مهم است
- از دوستتان بپرسید که آیا به این فکر کرده است که میخواهد به خودش آسیب برساند یا احتمالا زندگیاش را تمام کند؟
- دوستتان را تشویق کنید که به سراغ متخصص برود، کمک حرفهای و پزشکی بگیرد و به او اطمینان بدهید که در کنارش هستید
۵. همه حرفها را نباید گفت
سعی نکنید به دوستتان بگویید که مشکلش اهمیت ندارد یا کماهمیت است. سعی نکنید به او بگویید که «چیزی نیست». سعی نکنید بحثی در مورد ارزش و اهمیت زندگی یا معنای آن شروع کنید. به دوستتان نگویید که شما میتوانید وضعیت او را تغییر دهید یا میتوانید مشکلات او را حل کنید. به دوستتان نگویید که «حالت بهتر میشود». سعی نکنید او را قانع کنید که «مشکلی وجود ندارد». چانه نزنید. نگویید «زمان مساله را حل میکند و حالت بهتر میشود». درست همان طوری که زخم معده هفته آینده درمان نمیشود، این طور مشکلات هم تنها با «گذشت زمان» حل نمیشود. همان طوری اظهار نظر کنید که وقتی کسی از شما میپرسد با درد کلیهاش چه کاری باید بکند، به او پاسخ میدهید. پرسیدن اینکه «اگر خودکشی کنی چه بلایی به سر اعضای خانوادهات میآید؟» بیفایده است و کمکی به دوستتان نمیکند. آدمهایی که به خودکشی فکر میکنند، احتمالا فشار زیادی از طرف اعضای خانوادهشان احساس میکنند. درک کنید که آنها از اینکه مسئول باشند خسته هستند.
۶. رفتارهای آدمها مهم هستند
آدمها با زبانهای مختلفی سعی میکنند دیگران را در مورد مشکلاتشان آگاه کنند. طبق بررسیهای بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا، اغلب کسانی که خودکشی میکنند در هفتهها یا ماههای پیش از خودکشی در مورد خودکشی حرف زدهاند.
صحبتکردن از خودکشی، صحبتکردن از اینکه دلیلی برای زندگی وجود ندارد، صحبتکردن از این احساس که «مزاحم دیگران هستم»، احساس گیر افتادن یا درد غیر قابل توضیح و غیرقابل تحمل، همه اینها آدمها را در خطر بالای آسیبپذیری و تمایل به خودکشی قرار میدهد. جملههایی مثل «اگر بمیرم هم مهم نیست» یا «دلم میخواست کاش از خواب بیدار نمیشدم»، میتواند و باید زنگ خطر را برای شما به صدا در بیاورد.
شاید بیشتر کسانی که از خودکشی حرف میزنند واقعا اقدام به خودکشی نکنند اما حرفزدن از خودکشی نشانه جدی افسردگی است. بنیاد ملی پیشگیری از خودکشی در آمریکا میگوید: «پرسیدن در مورد تمایلات به خودکشی نیست که ایده خودکشی را در مغز دیگران قرار میدهد اما سوالکردن در این مورد میتواند به دیگران کمک کند که در مورد مسائلشان حرف بزنند».
۷. به آدمها کمک کنید که کمک حرفهای بگیرند
کمک حرفهای را دست کم نگیرید. اگر تا اینجای کار با دوستتان همراه بودهاید، کمک زیادی به او کردهاید اما مشکل حل نشده است. کمک حرفهای و تخصصی برای افرادی که با مسائل سلامت روان درگیر هستند ضروری است. روانشناسان، روانپزشکان یا رواندرمانگران، میتوانند افراد مناسبی برای مراجعه و کمکگرفتن باشند. متاسفانه در ایران، هنوز کمکهای حرفهای اورژانسی آنلاین به زبان فارسی در دسترس نیست اما سعی کنید به دوستتان کمک کنید روانشناس مناسبی پیدا کند. به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید، مسائل خصوصی را بین خودتان نگه میدارید و حمایتش میکنید تا حالش بهتر شود.
۸. از عوامل خطرآفرین آگاه باشید
برخی شرایط خاص روانی میتواند خطر تمایل به خودکشی را بیشتر کند. افسردگی، اختلال دو قطبی، شیزوفرنی، تیپهای شخصیتی مستعد، اختلالهای اضطرابی، سوء مصرف مواد مخدر و برخی داروها، از جمله چیزهایی است که باید نگرانشان باشید. عوامل دیگری هم هستند که میتوانند شانس حرکت به سمت خودکشی را در افراد بیشتر کنند. سابقه خودکشیهای ناموفق قبلی، سابقه خودکشی موفق یا ناموفق اعضای خانواده، درگیری با یک بیماری مزمن و درگیری طولانیمدت با استرس، به گفته مرکز ملی پیشگیری از خودکشی آمریکا میتوانند نگرانکننده باشند. دسترسی به ابزارهای خودکشی هم میتواند خطرناک باشد. اگر کسی به شما گفته است که قصد دارد خودکشی کند، از او بپرسید که برنامه دارد چطور این کار را انجام دهد و سعی کنید دسترسیاش به وسایلی که میتواند برایش خطرآفرین باشد را محدود کنید. در مورد داروها، مخدرها و سمها حساس باشید.
۹. علائم هشداردهنده را بشناسید
چیزهایی که دوستتان میگوید، رفتارهایی که انجام میدهد، تغییر حال و هوا و چیزهایی از این دست میتواند هشداردهنده باشد. هرچه تعداد چیزهایی که مشاهده میکنید بیشتر باشد، خطر نزدیکتر است. کمک کنید دوستتان تغییر حال و هوا بدهد، بهخصوص زمانی که مساله ناشی از ارتباط با یک اتفاق دردناک، از دست دادن یا مرگ یکی از عزیزان و نزدیکان است. افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر و حتی بعضی داروها، جستوجو در مورد راههای خودکشی در وب، بیاحتیاطیهای عجیب و غریب، رفتار تهاجمی، بیخوابی یا پرخوابی، خداحافظی با دوستان و آشنایان و بخشیدن اموال با ارزش به دیگران، از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلا جذاب بودند، تحریکپذیری، اضطراب و مانند آنها میتواند نشانههای خطر باشد.
۱۰. به دوستتان کمک کنید برنامهای برای حفظ امنیتش بنویسد
اگر نگران دوستتان هستید به او کمک کنید که برنامهای برای حفظ امنیتش بنویسد. اگر میخواهید به او کمک کنید، اسم شما باید در لیست افرادی که میتوانند به او کمک کنند باشد. برنامه حفظ امنیت شخصی شامل موارد زیر است که در پاسخ به هر کدام از پرسشها باید حداقل سه گزینه مختلف ذکر شود:
- نشانههایی که میگوید شرایط در حال بد شدن است چیست؟ افکار، تصاویر ذهنی، حال و هوا، شرایط یا رفتارهایی که باعث میشود به خودکشی فکر کنید چه چیزهایی هستند؟
- چه کار میتوانم بکنم که با شرایط مقابله کنم؟ چه کار باید انجام بدهم تا بدون دخالت دادن دیگران، حال و هوایم تغییر کند؟ چیزهایی مانند تمرین تمرکز، مدیتیشن، ورزش و ...
- افراد یا جاهایی که میتوانند حالم را عوض کنند چه کسانی یا چه جاهایی هستند؟
- کسانی که میتوانم به آنها زنگ بزنم تا به کمک من بیایند کدامها هستند؟
- متخصصهایی که میتوانند کمک کنند چه کسانی هستند؟
- چه کاری میتوانم انجام بدهم که شرایطم امن و آرام بشود؟
ایسنا - فاطمه کریمخان
انتهای پیام