به گزارش ایسنا، شهروند نوشت: خرسها در باغوحش خرمآباد از گرسنگی زوزه میکشند. شیرها در باغوحش شیراز زخمبستر گرفتهاند؛ صورتهایشان زخمی است و بیحالند. ببرها در باغوحش بابلسر در قفس کوچکی جاگیر شدهاند و جای راهرفتن ندارند.
درست عکس چیزی که صاحبان باغوحشها ادعا میکنند، اتفاق میافتد؛ این نه نگهداری از حیوانات است و نه آموزش به کودکان. سازمان حفاظت محیطزیست تنها دو باغوحش ارم و باراجین را بهعنوان نمونههای استاندارد مثال میزند و مسئولان خودشان میدانند که مابقی از این دو نمونه داخلی هم خیلی عقبترند.
سالهاست گزارشهایی درباره وضع باغوحشهای ایران در رسانهها منتشر میشود اما مسئولان مربوطه در سازمان محیطزیست معتقدند؛ در این باغوحشها را نباید بست، چون جایی برای حیواناتشان نیست. آنها مدعیاند که وضع این مجموعهها به نسبت گذشته تغییر کرده و جای نگرانی نیست اما در بررسی چند نمونه از باغوحشهای ایران میبینیم که اوضاع مثل گذشته است.
موردِ باغوحش بابلسر
باغوحش خصوصی بابلسر همانی است که چند سال پیش تصاویری از خرس قهوهای زنجیرشدهای در زمینی خاکی، نامش را سر زبانها انداخت. آن زمان این باغوحش بعد از اعتراض فعالان حقوق حیوانات به وضع اسفبار حیوانات بهطور موقت پلمپ شد و خیلی زود با ادعای استانداردشدن شرایط نگهداری حیوانات آغاز به کار کرد.
اکنون سهسال بعد از آن ماجرا دستکم از شتری که کوهانش آب شده و از ناتوانی زانو خم کرده بود، خبری نیست اما یکی از دوستداران حیوانات فیلمهای تازهای از باغوحش بابلسر در اختیار «شهروند» گذاشته که نشان میدهد با وجود ادعای صاحبان این باغوحش، اوضاع هنوز از «خوب» خیلی فاصله دارد.
سازمان حفاظت محیط زیست گویا قانع شده که دیگر با این مجموعه کاری ندارد اما انتقاد به انتقال بیضابطه حیوانات به باغوحش بابلسر همچنان بجاست. عجیب اینکه اینجا با وجود مشکلات مختلفش میزبان گونههای نادر هم هست؛ مثل ببرهای سیرک خلیل عقاب که هنوز جای درست درمانی ندارند. شرایط چنان است که کمتر بازدیدکنندهای دل و دماغ این را پیدا میکند که ٥هزار تومان خرج کند تا باغوحش بابلسر را ببیند.
در تصاویر تازه دو ببر در قفسی کز کردهاند و چهار، پنج شیر در جایگاهی کوچکند که رغبت قدمزدن را از آنها میگیرد. «آیا حیوانات باید در چنین جایی زندگی کنند و این شرایط استاندارد است؟ حداقل میتوانند قدری تمیز کنند. گرازها جایی بودند که دوروبرش پر از آشغال بود. بعضی جاها بو آنقدر زیاد است که حالت تهوع به آدم دست میدهد.»
اینطور که عابد نتاج، یکی از شهروندان بابلسر، میگوید؛ مسأله بوی بد مال حالا نیست و سالهاست که باغوحش بابلسر اینطور بوده است.
او مشاهدات خود را اینطور شرح میدهد: «آخرینبار ٢٠سال پیش به اینجا آمده بودم، اما وقتی هفته پیش بار دیگر به باغوحش بابلسر آمدم، انگار ١٠سالگیام تداعی میشد. از لحاظ بهداشتی واقعا افتضاح است. آب و غذایی که برای حیوانات میگذارند، کثیف است. رودهای که برای ماده شیر گذاشته بودند، چنان بویی میداد که هیچکس رغبت نمیکرد نزدیک قفسش بشود. نه فقط من، خیلی از بازدیدکنندهها از این بو گلایه میکردند.
قفس شیر همانی بود که در ١٠سالگی دیده بودم. نه رنگ کرده بودند و نه قدری بزرگش کرده بودند. فقط کل فضا کمی بزرگتر شده بود. حداقل همینهایی که داشتهاند را در این سالها بازسازی نکردهاند.» این شرایط در کنار نبود هیچگونه تابلویی در کنار قفسها نشان میدهد این باغوحش چنان که ادعا میشود نه از کار نگهداری حیوانات بر آمده و نه حتی میتواند چیزی درباره آنها آموزش دهد.
مورد باغوحش خرمآباد
مرگ دو گوزن زرد ایرانی بود که باغوحش «کاسیت» خرمآباد را معروف کرد. اولی سال ٩٤ بر اثر مارگزیدگی و دومی که باردار بود، فروردین پارسال به همراه فرزندش جان دادند و اینطور که دامپزشکی استان لرستان اعلام کرد، دلیل این بود که گوزن باردار به وجود جمعیت زیاد استرس گرفته و خود را به فنس کوبیده است. حالا یکسال پس از مرگ آن گوزن زرد در باغوحش کاسیت چه میگذرد؟ براساس توضیح فعالان محیطزیست همچنان شرایط غیراستانداری بر این مجموعه حاکم است.
خشایار ساکی، فعال حقوق حیوانات در خرمآباد میگوید: «اصلیترین مشکل حیوانات باغوحش کاسیت وضع تغذیه آنهاست. یکی از دلایلش این است که این باغوحش بازدید عمومی ندارد. بهعلاوه اینجا دامپزشک حیاتوحش هم ندارد و سلامت حیوانات در خطر است.»
هیچکس اجازه ورود به باغوحش کاسیت را ندارد. ساکی که بیشتر از ٣٠سال در این شهر بوده، معتقد است تا وقتی مجموعه تفریحی بازدیدکننده نداشته باشد، درآمدی نخواهد داشت و حیوانات گرسنه میمانند: «این مجموعه بازدیدکننده ندارد و در پرتترین جای ممکن ساخته شده است. آهو و گوزن و پرنده و شیر و خرس دارد و حیوانات گوشتخوارش زیاد است اما دامپزشکی عملا نظارتی بر اینجا ندارد و حیوانات عذاب میکشند.»
او از این هم حرف میزند که باغوحش کاسیت در نبود بازدیدکننده به تولهکشی گونهها روی آورده است: «هرچه درخواست میدهیم و اعتراض میکنیم، هیچ اتفاقی نمیافتد. وقتی هیچ درآمدی ندارند، روی میآورند به تولهکشی از گونههای مختلفی که در اختیار دارند. تولهکشی شاید در تمام باغوحشها مرسوم باشد اما اینجا فقط برای جبران نبود بازدیدکننده انجام میشود. نبود بازدیدکننده باعث شده تغذیه این حیوانات به مشکل بخورد. برای همین پیش از عید ٩٦ با هزار بدبختی موافقت دامپزشکی را گرفتیم تا ٢,٥ تن گوشت مرغی که قرار بود امحا شود را به این باغوحش ببریم. این گوشتها تاریخ گذشته است و فقط ارزش غذایی آن پایین میآید، اما دستکم سیرشان میکند.»
و موارد بسیار دیگر
«وضع همدان و خرمآباد مثل گذشته خراب است. باغوحش شیراز هم نگرانکننده است. مشهد آنقدر شرایط بدی داشت که حیواناتش را به مراکز دیگر بردند. یکی، دو تا که نیست.» کتایون جهانگیری، فعال حقوق حیوانات و مستندساز محیط زیست وضع باغوحشهای ایران را غیراستاندارد توصیف میکند و به «شهروند» میگوید: «سازمان محیط زیست باغوحشها را مجوزدار کرده اما به رعایت ضوابط آن نظارتی ندارد. نمیشود مجوز داد و وضع باغوحشها را نادیده گرفت. در پرتابل سازمان محیط زیست از ضوابط باغوحشها فهرست بالابلندی گذاشتهاند. باغوحش بدون مجوز میرود مجوزش را میگیرد اما وضعش همان میماند که بود. درواقع نظارتی به اجرای آن ضوابط وجود ندارد. کارشناسی هم اگر میرود به این باغوحشها سر بزند، از قبل اعلام میکند و آنها تر و تمیز میکنند و غذایی جلوی حیوان میگذارند که حرفی برای گفتن نباشد.»
او اینها را میگوید و از شیرهای باغوحش شیراز حرف میزند که «همان شیرهای سیرک قهرمانی است» و باغوحش بابلسر و خرمآباد که هر کدام مشکلاتی دارند و ادامه میدهد: «هر زمان صحبت بستن باغوحشی پیش میآید، این را بهانه میکنند که بعد از این حیوانات را کجا ببریم؟ حتی اداره محیط زیست گلستان هم برای هیرکان و ورکان جا نداشت و عجله داشت که رهاسازیشان کند. نمیدانم چطور است که زور باغوحشها تا این حد زیاد است؟ میخواهند به «قهرمانی» با آن کارنامه سیاه و سابقه بد قرق اختصاصی بدهند.»
جهانگیری که پیش از این باغوحش خرمآباد را دیده، درباره آن میگوید: «کاسیت جایی بود که اصلا نگهبان، حراست و کارگر نداشت. حیوانات در قفسهای کوچک زیر آفتاب بودند و کسی جایشان را تمیز نمیکرد. شرایط قفس شیر واقعا غیراستاندارد بود. خرسها هم وضع استانداردی نداشتند. میمون روی زمین افتاده بود و گوجه گندیده جلویش گذاشته بودند. هیچکدام ظرف غذا نداشتند. فقط وضع یکی، دو شیر آنجا را پیگیری کردند و یک شیر هم تیر پارسال در این باغوحش مرد و گفتند یکی، دو تای دیگر را جابهجا کردهاند. خرمآباد از پارسال تا به حال تغییر نکرده است.»
بهجز اینها، آلودگی آن چیزی است که درباره باغوحش شیراز هم بارها گزارش شده است؛ این باغوحش متعلق به یکی از صاحبان سیرک است که شیرهایی از همان سیرک در قفسهای باغوحش جای داده است. در تصاویر تازه اما شیرهایی با صورت زخمی در قفسهای کوچک دیده میشوند. به علاوه در فیلم دیگری که به تازگی منتشر و ادعا شده که مربوط به باغوحش اصفهان است، مردی درون قفس مار میپرد و با هر زوری شده، خرگوشی را در دهان مار میگذارد.
وضعیت باغوحشها بهتر از سال ٩٢ است
هفتادویک باغوحش، مرکز نگهداری حیوانات و باغ پرندگان در کشور وجود دارد و اینطور که علی تیموری، مدیرکل دفتر صید و شکار سازمان حفاظت محیط زیست میگوید، بسیاری از آنها مجوز دارند و سعی کردهاند شرایطشان را به استاندارد نزدیک کنند.
او میگوید: «در سال ٩٢ حدود ٦٦ باغوحش، مرکز نگهداری از حیوانات و باغ پرندگان در کل کشور داشتیم که ٦٠درصد آنها مجوز نداشتند، اما در طول دوسال تمام این مراکز را دعوت کردیم که به استانداردها نزدیک شوند و از سازمان محیط زیست مجوز بگیرند. چنان شد که در اسفند سال ٩٥ از مجموع ٧١ باغوحش، مرکز نگهداری از حیوانات و باغ پرندگان در کل کشور همه به جز دو، سه مورد مجوز گرفتند، بنابراین اکنون بیش از ٩٥درصد این مراکز مجوز دارند و برگزاری جلسات با آنها که بدون مجوز فعالیت میکنند، ادامه دارد.»
اما آنها که موفق به دریافت مجوز شدند، چه کردند؟ تیموری توضیح میدهد که «بعضی از آنها مثلا جایگاه گربهسانان را تا ١٠درصد افزایش دادند، با سازمان دامپزشکی همکاری کردند و از آنها تاییدیه گرفتند، وضع بهداشت و تغذیه را بهبود دادند و درنهایت مجوز گرفتند.»
وقتی در اواخر سال ٩٥ استفاده از گونههای حیاتوحش در سیرکها ممنوع شد، سازمان محیط زیست همه آنها را در باغوحشهای مجاز پخش کرد. تیموری معتقد است که این باعث شد مشکلات باغوحشها برای دادن جایگاه به حیوانات و تغذیه آنها بیشتر شود. «مثلا باغوحش بابلسر ببرها را از سیرک خلیل عقاب خریده و الان درحال درست کردن جایگاه جدید برای آن است. باید به آنها فرصت بدهیم و حمایتشان کنیم.»
مدیرکل دفتر صید و شکار این را هم میگوید که اگر باغوحشهای مشکلدار جایگاهشان را عوض کنند و وضع را ارتقا بدهند، کسی با آنها مشکلی ندارد: «نمیشود گونهها را رها کنیم یا به باغوحشهای دیگر بسپاریم تا برای آنها هم هزینه درست شود، راهش این است که همین وضع را مدیریت کنیم و کمکم به سمتی برویم که شرایطشان به استاندارد نزدیک شود. حالا امکان دارد یک مجموعهای چند ماهی نتواند در نگهداری از یک گونه عملکرد قابلقبولی داشته باشد اما معتقدیم باید کمکم وضع را بهتر کرد.»
او به حرفهایش این را اضافه میکند که هر روز شرایط درحال بهتر شدن است و میگوید: «باغوحشهای باراجین و ارم نمونههای برتر به حساب میآیند. مابقی باغوحشها اگرچه به استاندارد این دو نرسیدهاند، همین که خودشان را به استاندارد نزدیک کنند و با سازمان دامپزشکی هماهنگ باشند، خوب است.»
بهگفته تیموری، کمیته نظارت بر باغوحشها، مراکز نگهداری از حیوانات و باغهای پرندگان با حضور کارشناسان سازمان دامپزشکی کشور و سازمان حفاظت محیط زیست بهصورت دورهای از مراکز نگهداری بازدید میکند. به علاوه پایش آنلاین و بازدید مستمر باعث شده هفت مجموعه تعطیل و گونههایش در مراکز دیگر پخش شود.
نگران نباشید، بهتر میشود
باغوحش مشهد هم مورد دیگری است که اواسط مرداد خبر آمد به دلیل رعایتنکردن ضوابط تعطیل میشود اما تیموری میگوید این باغوحش تعطیل نشده و فقط گونههای امانی آن در مراکز دیگر پخش شده است: «این باغوحش٦٠سال قدمت دارد. به آنها یک تا دوسال فرصت دادیم تا وضع را عوض کنند اما کاری نکردند. به همین دلیل فقط حیوانات امانی آنها را گرفتیم و در باغوحشهای کشور پخش کردیم. فکر میکنیم این تصمیم تغییر مثبتی در وضع باغوحش مشهد ایجاد کرد.»
درباره باغوحش شیراز چه که هنوز مجوز ندارد و شیرهایش صورتهای زخمی دارند و زخم بستر گرفتهاند و لاغرند؟ تیموری برای وضع باغوحش شیراز هم پاسخی دارد: «مجموعه بزرگی برای این باغوحش درحال ساخت است و صاحبش میلیاردها تومان هزینه کرده و این کار را با فشار سازمان و نظارت محیط زیست استان قبول کرده است. شاید هم ٥-٦ ماهی بهطور مثال مسکوت بماند چون پولی ندارد اما شرایطش دیگر مثل گذشته نیست.»
باغوحش خرمآباد چطور؟ «گونههایش را کم کردیم و بعضی را به باغوحش ارومیه بردیم. این باغوحش که در اختیار شهرداری است به مرور رو به بهبود خواهد رفت.»
باغوحش بدبوی بابلسر هم اینطور که مدیرکل صید و شکار میگوید، سه، چهار ببر سیرک را خریده و قرار است دیر یا زود جایگاهی «٦٠-٧٠ متری» برای آنها بسازد: «من نمیگویم شرایط این باغوحش عالی است. قطعا به کیفیت ارم و باراجین نمیرسد اما با فشارهایی که اعمال میکنیم بهتر خواهد شد، نگران نباشید.»
انتهای پیام