سه سال بعد از فاجعه‌ «ایران ۱۴۰»

خداحافظی با تابوت‌های پرنده

ساعت ۹ و ۱۷ دقیقه‌ی صبح ۱۹ مرداد ۹۳، معلمِ خلبان علی ایزدپناهی، باند فرودگاه مهرآباد را به مقصد طبس ترک کرد اما زودتر از آنکه فکر می‌کرد به مقصد رسید: دیار باقی. پروازی که کمتر از نیم ساعت طول کشید و کسی چه می‌داند در این مدت بر کاپیتانِ کارکشته و ۴۷ سرنشین هواپیما چه گذشت.   

ایسنا- میثم خدمتی: وقتی کاپیتان ایزدپناهی با هشت هزار ساعت پرواز بدون سانحه، متوجه نقص فنی موتور سمت راست هواپیمای «ایران ۱۴۰» شد، چهار دهه تجربه‌ی خلبانی‌اش را در چشم‌ بر ‌هم زدنی مرور کرد و دانست که یک راه بیشتر ندارد: جایی را برای سقوط انتخاب کند که کمترین تلفات ممکن را در پی داشته باشد. خلبان که از قهرمانان روزهای جنگ بود چهار دقیقه بعد از پرواز فهمید یک جای کار می‌لنگد و درخواست فرود اضطراری کرد. مسافران ۲۷ دقیقه فرصت داشتند که برای آخرین‌بار تهران را از پنجره‌ی آن تابوت پرنده تماشا کنند. دست آخر خلبان دستور برج مراقبت را اجرا نکرد و مسیر خلاف آن را پیش گرفت، تا بختکِ «آنتونوف» روی ساختمان‌های مسکونی ننشیند.

نتیجه: دماغه‌ی هواپیمای ایرانی – اوکراینی، نزدیک فرودگاه در خیابان «شیشه مینا» زمین را لمس می‌کند. سوخت ذخیره شده در بال‌های هواپیما مشتعل می‌شود. بیش از ۱۰۰ آتش‌نشان، نیروهای اورژانس، پلیس و برخی مقامات راهی محل حادثه می‌شوند.  ۳۸ سرنشین در شعله‌های آتش جان می‌دهند و ۱۰ نفر دیگر با سوختگی شدید راهی بیمارستان می‌شوند. با مرگ یکی از مصدومان شمار کشته‌های سانحه به ۳۹ نفر می‌رسد. کمتر از چهار ساعت بعد، حریق بطور کامل اطفا و لاشه‌ی هواپیما کنار زده می‌شود و جعبه‌سیاه هواپیما پیدا می‌شود. ختم ماجرا.
 

طبق معمولِ پس از هر فاجعه‌ای، سیل دستورها و اظهارنظرهای وزیر و وکیل و مدیر روان می‌شود اما مهمترین دستور را رئیس جمهوری  صادر می‌کند: «ادامه پرواز این نوع هواپیما ممنوع». روحانی یک هفته بعد در دستوری جداگانه پروازهای مسافری هواپیمای «آنتونوف ۷۴» را نیز ممنوع و هم‌خانواده‌ی «ایران ۱۴۰» را هم از چرخه پرواز خارج می‌کند.

گرچه هواپیما تولید مشترک ایران و اوکراین بود اما برخی مسئولان که وقت گرفتن عکس یادگاری دم از تولید ملی و خودکفایی در صنعت هوایی می‌زدند، برای فرار از مسئولیت آن را «آنتونوف» اوکراینی معرفی کردند. اما حامد سعیدی - عضو هیئت ‌مدیره‌ی اتحادیه صنایع هوافضای ایران- پس از این حادثه، چند نکته را یادآوری کرد: موتور این هواپیما موتور هلیکوپتر است که باعث می‌شود توان کافی برای پرواز نداشته باشد. هواپیما برای وضعیت آب و هوای سرد اوکراین طراحی شده و تاب تحمل هوای گرم تهران را ندارد. هواپیمای یادشده برای ۳۰ مسافر طراحی شده بود اما سازندگان تعداد صندلی‌ها را به ۵۰ عدد افزایش دادند؛ جمیع این عوامل باعث شده که این هواپیما به یک تابوت پرنده تبدیل شود.

سه روز بعد از سقوط هواپیما وزیر راه و شهرسازی رسماً به ایرانی بودن هواپیمای سقوط کرده اعتراف کرد و مسئولان شرکت هواپیمایی سپاهان نیز از ساخت این هواپیما دفاع و آن را پروژه‌ای برای «جلوگیری از فرار مغزها» معرفی کردند. ایران ۱۴۰ تنها هواپیمای مسافری ساخت داخل بود که با کمک اوکراینی‌ها تولید می‌شد؛ هواپیماسازی ایران ١٢ فروند از آن ساخته بود که دو فروندش سقوط کردند، سه فروند از سوی سازمان هواپیمایی کشوری منع پرواز داشتند، چهار فروند دیگر به دلیل نبود قطعه زمین گیر بودند، یک فروند برای تعمیر به اوکراین فرستاده شد بود و دو فروند کاربری نظامی داشتند.

حمید بهبهانی -وزیر راه و ترابری دولت دوم احمدی‌نژاد- در اظهار نظری «ایران ۱۴۰» را هواپیمایی اعلام کرده بود که جدید، با کیفیت، خودکفا و قابل رقابت با خارجی‌هاست. البته او بعد از سقوط هواپیما گفته بود «از همان ابتدا من و سازمان هواپیمایی مخالف استفاده از هواپیمای ایران ۱۴۰ بودیم»!
 

اما سقوط «ایران ۱۴۰» تنها یکی از بسیار سوانح هوایی ایران بود. از سال ۱۳۵۹ تا امروز، غیر از سوانح هواییِ نظامی، آموزشی و سقوط بالگردها و گذشته از سوانحی که تنها تلفات مالی داشتند، دست‌کم ۱۷ سانحه‌ی هوایی منجر به مرگ رخ داده و حدود ۸۰۰ قربانی برجای گذاشته است. جالب آنکه در سال‌های دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ هر دو، سه سال یک سانحه رخ می‌داد اما در دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ با فرسوده‌تر شدن ناوگان هوایی، هر سال یک یا دو سانحه‌ی منجر به مرگ اتفاق ‌افتاده است.

اما فاجعه‌ی «ایران ۱۴۰» حداقل یک حسن داشت؛ جلب توجه بیشترافکار عمومی به فرسودگی و ناکارآمدی ناوگان هوایی، روحانی را وادار کرد خرید هواپیماهای جدید را در اولویت قرار دهد. اما با وجود تحریم‌ها خرید هواپیما اگر نه کاری غیرممکن، بسیار دشوار بود. بعلاوه در شرایط تحریم خرید هواپیمای نو ممکن نبود و هواپیماهای دست دوم هم با واسطه و پرداخت «حق و حساب» امکان‌پذیر بود که آن هم بسیار گران‌تر از قیمت واقعی برای ایرلاین‌ها آب می‌خورد. تحریم‌های غرب علیه صنعت هوانوردی ایران جزء اولین تحریم‌های پس از انقلاب بود ولی تیم مذاکره‌کننده با ۵+۱ این مهم را در اولویت‌های تحقق برجام قرار داد و با فاصله‌ی کمی از توافق ژنو، قراردادهای بزرگ خرید هواپیما از رویایی دور به حقیقت بدل شد.
 

در اولین قدم  ۱۰۰ فروند هواپیما از ایرباس فرانسه خریده شد. بعد ۲۰ هواپیمای کوچک از شرکت ایتالیایی-فرانسوی «اِی.تی.آر» برای پروازهای داخلی و در گام سوم ۸۰ فروند بوئینگ آمریکایی؛ خریدهایی که صدای نمایندگان محافظه‌کار مجلس را درآورد و عباس آخوندی را برای پاسخ به سؤال جواد کریمی قدوسی به صحن مجلس کشاند.

یازدهم تیرماه سال جاری وزیر راه و شهرسازی در صحن مجلس خرید هواپیما را یکی از بزرگترین اقدامات دولت دانست و این نکته را گوشزد کرد که میانگین سن هواپیماهای کشور ۲۳ سال است در حالی که عمر مفید هواپیما ۲۴ سال است و ایران تنها هشت فروند هواپیمای تولید پس از سال ۲۰۰۰ در اختیار دارد. آخوندی برای خاطرجمع شدن نمایندگان دلواپس خاطر نشان کرد که خرید هواپیماهای جدید بدون ضمانت دولت و بانک مرکزی و توسط شرکت هما انجام شده است.

درحالی که به گفته‌ی آخوندی در شرایط تحریم «هر خریدی ۳۰ درصد حاشیه داشت» اما دست بالای ایران به عنوان یک مشتری بزرگ در معامله با شرکت‌های هواپیماسازی، موجب شد نه تنها خرید هواپیماها به قیمت واقعی انجام گیرد، بلکه به گفته‌ی اصغر فخریه کاشان -قائم مقام وزیر راه و شهرسازی- در جریان مذاکرات تمام تخفیف‌های ممکن برای ایران لحاظ شد و در مذاکرات نهایی با مدیرعامل ایرباس یک هواپیمای ایرباس ۳۲۰ به شکل رایگان به توافق اضافه شد.

محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه‌ی ایران نیز در پاسخ به منتقدان خرید هواپیما گفت: «در مورد موضوع خرید هواپیما نگاه کنید، همین دوستانی که این اتهام را مطرح می‌کنند که این رفت‌وآمدها بی‌فایده بوده و از خرید هواپیما با عنوان «پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات» نام می‌بردند، اکنون این هواپیماهای کاغذی روی زمین است و خود آقایان بر آن سوار شده‌اند».
 

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ / ۰۲:۵۴
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 96051911571
  • خبرنگار : 71534