/بخش سوم/

شش سال جنگ؛ کردها برنده بازیی که برد ندارد

400 هزار کشته، 10 میلیون آواره و ویرانی یک کشور در جنگ، یقینا چیزی نیست که در آن به دنبال برنده یا پیروزی باشیم؛ همه طرف‌هایی که در این چنین جنگی حاضر هستند شکست خورده‌اند و تنها نسبت این شکست متغیر است.

به گزارش ایسنا، بعد از شش سال جنگ در سوریه با نگاهی به اوضاع انسانی و وضعیت حاکم بر این کشور تنها واژه‌ای که می‌شود برای آن به کار برد، فاجعه است. اوضاع سوریه واقعه فاجعه است حال برخی مناطق بیشتر فاجعه‌زده‌اند و برخی کمتر. در این میان شاید بتوان کردها و مناطق تحت کنترلشان را در زمره کمتر فاجعه‌زده‌ها به حساب آورد.

برای اثبات این ادعا که کردهای سوریه از دیگر طیف‌های جامعه سوریه کمتر آسیب دیده‌اند و شرایط بهتری دارند، ابتدا باید کمی به عقب برگردیم به سال‌ها پیش از آغاز بحران سوریه، زمانی که کردها با وجود جمعیت قابل توجه خود در "جمهوری عربی سوریه" یا شهروند سوریه محسوب نمی‌شوند و یا شهروند درجه دو بودند؛ کردها در زمان حافظ اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه و تا حدودی پسرش بشار اسد به حاشیه رانده شده بودند، بسیاری از آنها حتی شناسنامه سوری هم نداشتند و از بسیاری حقوق محروم بودند، رهبرانشان بارها زندانی شده بودند و بسیاری از فرزندانشان سلاح به دست گرفته بودند، نه علیه کشور خود که در کنار نیروهای پ.ک.ک و برای جنگ با ارتش ترکیه.

کردها در زمان حافظ اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه و تا حدودی پسرش بشار اسد به حاشیه رانده شده بودند، بسیاری از آنها حتی شناسنامه سوری نداشتند و از بسیاری حقوق محروم بودند و رهبرانشان بارها زندانی شده بودند.

این پیشینه تاریخی و البته مسائلی که حتی پیش از استقلال سوریه از فرانسه مطرح بوده، در طول ده‌ها سال باعث شده بود که کردهای سوریه عملا خود را جدای از ملت سوریه بدانند و سیاست‌های دولت دمشق در به حاشیه راندن کردها نیز در تقویت این حس بسیار موثر بود.

سال 2011 با آغاز خیزش‌های مردمی در استان‌های مختلف سوریه که ابتدا برای ایجاد اصلاحات در نظام بود و خیلی زود به درگیری‌های مسلحانه علیه دولت تبدیل شد، کردها نیز که شرایط را مناسب می‌دیدند تحرکات خود را آغاز کردند. آنها اما برخلاف جریان‌های رادیکال موجود در مناطق عرب نشین، تقابل نظامی را برنگزیدند که شاید به دلیل استفاده از تجربه هم‌کیشانشان در عراق و ترکیه در سال‌ها جنگ چریکی بود؛ آنها راه مذاکره و بده بستان سیاسی با دولت را آغاز کردند آن هم در زمانی که دولت دمشق در بدترین شرایط خود از زمان استقلال سوریه به سر می‌برد.

مناطق تحت کنترل کردها در شمال سوریه(زرد)

با بالا گرفتن تنش در سوریه و پیوستن شهرهای مختلف به درگیری‌های مسلحانه با ارتش و سقوط یکی پس از دیگری آنها به دست مخالفان، دولت سوریه که به نیروهای خود در شهرها و مناطق حساس بسیار نیاز داشت با کردها به توافق رسید؛ توافقی که بسیاری آن را زیربنای تبدیل نظام حکومتی سوریه به نظام فدرالی و یا حتی تقسیم این کشور می‌دانند.

طبق توافق دولت سوریه با کردها، ارتش سوریه از مناطق کردنشین نوار شمالی این کشور عقب نشینی کرد و عملا اداره این مناطق که از شمال شرق تا شمال غرب امتداد داشت، به دست نیروهای شبه نظامی کرد افتاد.

طبق توافق دولت با کردها، ارتش سوریه از مناطق کردنشین نوار شمالی این کشور عقب نشینی کرد و عملا اداره این مناطق که از شمال شرق تا شمال غرب امتداد داشت، به دست نیروهای شبه نظامی کرد افتاد. در مقابل برخی از یگان‌های ارتش و نیروهای سازمان اطلاعات سوریه در پایگاه‌ها و مناطق حساس خود در محاصره مناطق تحت کنترل کردها باقی ماندند. این به اصطلاح هم‌زیستی مسالمت آمیز از یک سو به دولت سوریه این امکان را داد که نیروهای خود را برای رویارویی با شورشیان که اکنون دیگر به دروازه‌های کاخ ریاست جمهوری در دمشق رسیده بودند، از مناطق شمالی خارج کند و مطمئن باشد که جبهه جدیدی علیه‌اش از شمال باز نخواهد شد و از سوی دیگر کردها را به آرزوی دیرین خود که همان ایجاد منطقه‌ای خودمختار به عنوان گام نخست استقلال است، برساند.

کردها علاوه بر دولت سوریه با مخالفان سوری نیز روابط خوبی برقرار کردند، گرچه درگیری‌های محدودی میان طرفین در طول تمتم این سال‌ها روی داده اما خیلی زود هر دو طرف تلاش کرده‌اند تا از تنش دوری کنند و به جای آن به دنبال تحقق اهداف اصلی خود باشند. همین سیاست دوری از تنش و درواقع بی طرفی در جنگ تا حد زیادی باعث شده که مناطق کردنشین سوریه از ویرانی جنگ شش ساله در امان باشد. البته کردهای سوریه دو دشمن سرسخت هم دارند؛ داعش و ترکیه. عمده خساراتی که به شهرهای تحت کنترل کردها وارد شده و پیشتر تلفات نیروهی کرد هم از جانب حملات همین دو گروه به ویژه داعش بوده است.

کردها و  جنگ با داعش

کردهای سوریه در ابتدای روی کار آمدن داعش رویارویی‌های سختی با این گروه داشتند رویارویی‌هایی که در دو سال اول خسارت‌های سختی به کردها وارد کرد و مناطق کردنشین وسیعی در شمال سوریه به دست داعش افتاد. با پشت سرگذاشتن جنگ‌های خونین 2014 و 2015 که در آن داعش از شهرهای کردنشین چون کوبانی و تل ابیض عقب نشینی کرد، عملا ورق برگشت و کردها که اکنون از حمایت مستقیم آمریکا نیز برخوردار شده بودند، در نبرد با داعش دست برتری یافتند.

کردها اکنون نبرد خود را به عمق مناطق عرب‌نشین و حتی شهر رقه، پایتخت خلافت خود خوانده داعش کشانده‌اند. در غیاب نیروی تاثیرگذار در خاک سوریه برای رویارویی با داعش کردها از همان اول نشان دادن که نیرویی قابل اعتماد در رویارویی با داعش هستند و همین موضوع باعث شد آمریکا و ائتلاف تحت امرش خیلی زود روی آنها حسابی ویژه باز کنند، انواع سلاح‌ سبک و سنگین در اختیارشان بگذارند و در آسمان و زمین مراقبشان باشند که آسیبی جدی به آنها وارد نشود. البته کردها نیز به خوبی ثابت کرده‌اند که محاسبات آمریکایی‌ها اشتباه نبوده و در یک سال اخیر پیروزی‌های چشمگیری در رویارویی با داعش داشته‌اند

کردها در چند کیلومتری پایتخت خلافت خودخوانده داعش

.

آنها اکنون سراسر نوار شمالی سوریه به غیر از مناطقی که ترکیه به آن وارد شده را از وجود داعش پاکسازی کرده‌اند،‌ سد استراتژیک فرات که بزرگترین سد سوریه است را از داعشی‌ها پس گرفتند، در استان حسکه داعش را صدها کیلومتر عقب راندن و اکنون نیز رقه، تنها مرکز استان تحت اشغال داعش و پایتخت این گروه را محاصره کرده‌اند.

دو عامل اصلی یعنی سکولار بودن کردها که باعث می‌شود در دام افراط‌گری اسلامی نیفتند و نیز تجربه ده‌ها سال جنگ چریکی در کنار نیروهای پ.ک.ک، باعث شده که آمریکایی‌ها پیش از هر گروه دیگری بر روی کردها حساب باز کنند که البته همین حمایت بی‌دریغ در آینده با توجه به میل استقلال طلبی کردها می‌تواند برای وحدت سوریه خطرآفرین باشد.

دو عامل اصلی یعنی سکولار بودن کردها که باعث می‌شود در دام افراط‌گری اسلامی نیفتند و نیز تجربه ده‌ها سال جنگ چریکی در کنار پ.ک.ک، باعث شده که آمریکایی‌ها پیش از هر گروه دیگری بر روی کردها حساب باز کنند.

مهمترین جبهه‌ای که اکنون کردها در آن فعالند، جبهه رقه است، شهری که از همان ابتدای اعلام خلافت داعش و جدایی این گروه از جبهه النصره، نصیب داعش شد و سال‌هاست که از کنترل دولت مرکزی خارج شده است.

نگرانی که در مورد رقه وجود دارد و دولت ترکیه بر روی آن بیشترین مانور را می‌دهد این است که رقه برخلاف دیگر مناطقی که کردها در آن حضور نظامی دارند، ساکنانش کرد یا اکثرا کرد نیستند و این نگرانی را به وجود آورده که کردها پس از طرد داعش دست به تغییرات قومی در این شهر بزند و یا اعراب آنها را نپذیرند. البته کردها بارها تاکید کرده‌اند که پس از آزادی اداره شهر به ساکنان محلی واگذار می‌شود.

کردهای سوریه خود از گروه‌ها و دسته بندی‌های داخلی مختلفی تشکیل شده‌اند و مناطق تحت کنترل‌شان در شمال سوریه نیز به سه کانتون مجزا ولی هم‌پیمان تقسیم می‌شود. اصلی‌ترین نیروی نظامی کردها "یگان‌های مدافع خلق است" که از شبه‌نظامیان کرد داوطلب تشکیل شده‌اند و همین نیروها ستون فقرات نیروهای موسوم به "سوریه دموکراتیک" را تشکیل می‌دهند که توسط آمریکا برای رویارویی با داعش ایجاد شده‌اند و علاوه بر کردها، عرب‌ها و آشوری‌های هم‌پیمان کردها نیز در این تشکل حضور دارند.

نوک پیکان مبارزه با داعش همین نیروهای سوریه دموکراتیک است که تنها وظیفه تعریف شده برای آنها هم جنگ با داعش است؛ در واقع کردها این تشکیلات ساخته آمریکا را همسو با اهداف خود دیده‌اند و به همین دلیل با تمام توان در آن فعال هستند.   آنها با بهره‌گیری از حمایت مالی و نظامی کامل آمریکا علاوه بر آزادسازی کامل سرزمین‌های کردنشین تا عمق مناطق عرب نشین نیز پیشروی کرده‌اند که می‌توانند از آن به عنوان برگ برنده‌ای قوی در هرگونه گفت‌وگوی صلحی در آینده سوریه استفاده کنند

علاوه بر شمال شرق، سوریه کردها در شمال غرب سوریه و در مجاورت مرزهای ترکیه نیز حضور دارند. در این منطقه که از آن به عنوان کانتون عفرین یاد می‌شود. کردها با شورشیان سوری به ویژه آن دسته از آنها که تحت فرمان ارتش ترکیه هستند، درگیرند. در کانتون عفرین نیز همانند دیگر مناطق تحت کنترل کردها همکاری متقابلی میان ارتش سوریه و کردها وجود دارد   که این همکاری باعث ناخرسندی مخالفان عرب شده و گاه و بی‌گاه درگیری‌هایی میانشان روی می‌دهد

کانتون عفرین(زرد) در شمال غرب نوار مرزی با ترکیه

همین همکاری را در داخل شهر حلب نیز شاهد هستیم. در شهر بزرگ محله شیخ مقصود کردنشین است و از همان زمان که بیشتر شهر در دست شورشیان سوری بود تا اکنون که ارتش سوریه بر تمام شهر سیطره دارد، این محله توسط کردها اداره می‌شود و در واقع نمونه‌ای کامل از نوع تعامل کردها با بحران سوریه است.

کردها و ارتش ترکیه

همانطور که گفته شد، کردها علاوه بر داعش با ارتش ترکیه نیز تقابل دارند. کردها و حکومت ترکیه از دیرباز با هم اختلاف دارند حال چه کردهای داخل مرزهای ترکیه باشد و چه کردهای سوریه؛ در واقع تنها دلیل ورود ارتش ترکیه به داخل مرزهای سوریه ممانعت از پیوستن دو بخش تحت کنترل کردها در نوار شمالی سوریه است. ترکیه با ورود نیروهای خود به منطقه حد فاصل شرق رود فرات تا شهر اعزاز و مستقر کردن مخالفان عرب تحت فرمان خود، عملا مانع شد که سرتاسر نوار مرزی سوریه با ترکیه به کنترل کردها درآید.

تنها دلیل ورود ارتش ترکیه به داخل مرزهای سوریه ممانعت از پیوستن دو بخش تحت کنترل کردها در نوار شمالی سوریه است. ترکیه با ورود نیروهای خود به منطقه حد فاصل شرق رود فرات تا شهر اعزاز عملا مانع شد که سرتاسر نوار مرزی سوریه با ترکیه به کنترل کردها درآید

ورود ارتش ترکیه به مناطق تحت کنترل داعش در شمال سوریه همزمان بود با پیشروی‌های کردها در مقابل داعش و همین امر باعث شد نیروهای دو طرف خیلی زود در داخل خاک سوریه با هم درگیر شوند. این درگیری که به زعم آمریکا مخل ماموریت هر دو طرف در ماموریت اصلی یعنی جنگ با داعش بود باعث شد که آمریکایی‌ها خیلی زود در قضیه ورود کرده و به نوعی میان نیروهای دو طرف مرزهایی مشخص کنند.

کردها همچنین برای اجتناب از درگیری مستقیم با ارتش ترکیه برخی روستاها در نقاط تماس خود با ترک‌ها و هم‌پیمانانشان را به ارتش سوریه واگذار کردند که با استقرار نیروهای روسیه از جانب ارتش سوریه در این مناطق عملا نوعی منطقه حائل میان دو طرف ایجاد شده و این جبهه به آرامشی نسبی رسید. البته هر از چند گاهی تنش‌هایی میان ارتش ترکیه و کردها در این منطقه و گاه در کانتون عفرین پیش می‌آید که عمدتا در غالب حملات توپخانه‌ای و بعضا بمباران‌های هوایی از جانب ترکیه است که پاسخ متقابل کردها را به دنبال دارد.

منطقه حائل تحت کنترل ترکیه(توسی)   منطقه استقرار نیروهای روسی(نارنجی)   کردها: زرد

همانطور که گفته شد جنگ داخلی سوریه و بحران انسانی ناشی از آن به قدری ویرانگر است که گشتن دنبال یک برنده در این غوغای خون و آتش منطبق با منطق نیست اما اگر در میان بازنده‌های این جنگ به دنبال یک برنده و یا بهتر بگوییم کمتر بازنده باشیم، شاید بتوان از کردها نام برد.

البته نکته‌ای که اینجا نباید مغفول بماند این است که با توجه به حجم حمایت‌های مادی و تسلیحاتی غرب از کردهای سوریه و کنترل آنها بر مناطق وسیعی از شمال سوریه، این امر می‌تواند در آینده به وحدت قومی و یکپارچگی اراضی سوری لطمه بزند. در خوشبینانه‌ترین حالت باید در آینده منتظر تکرار سناریوی شبیه به آنچه که در شمال عراق روی داد، باشیم؛ سناریویی که با ایجاد مناطق خودمختار آغاز می‌شود و در نهایت به تلاش برای استقلال ختم خواهد شد؛ همان کابوسی که سال‌هاست ذهن دولتمردان بسیاری را در خاورمیانه درگیر کرده است.

گزارش از: آرش محمدیان

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ / ۰۱:۴۰
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 96030905675
  • خبرنگار : 71430