به گزارش ایسنا، با تمام پیچیدگیهای بحران سوریه و تنیده شدن جنگ و خشونت در تاروپود جامعه این کشور، در یک سال گذشته تحولات سوریه به سمتی رفته که امیدها برای توقف جنگ و نه پایان آن بیشتر شده است؛ مرحلهای که البته ایدهآل مردم نیست و از بوی باروت خون که بگذریم، بیش از هر چیزی بوی تجزیه از آن به مشام میرسد.
با وجود فاکتورهای تاثیرگذار متعدد در عرصه جنگ سوریه که البته هر روز تغییر میکنند، باید گفت وضعیت طرفهای درگیر و نیز نقشه توزیع مناطق و منابع کشور که میان آنها تقسیم شده است، تا حدود زیادی میتواند آینده جنگ در این کشور را تفسیر کند، به ویژه آنکه اوضاع میدانی در مناطق درگیر عملا به جایی رسیده است که دیگر پیشرویهای گسترده نظامی برای هیچ یک از طرفهای درگیر ممکن نیست و یا به سختی قابل تحقق است. امضای توافقنامه "مناطق کاهش تنش" میان سه کشور تاثیرگذار بر معادلات سوریه یعنی روسیه، ایران و ترکیه شاید بهترین دلیلی است که سکون و بنبست راهکار نظامی در سوریه را بازگو میکند. اکنون بعد از 6 سال جنگ تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که ادامه جنگ در سوریه دیگر ممکن نیست و با شرایط کنونی عملا 60 سال دیگر نیز نتیجه نخواهد داد.
اکنون و بعد از 6 سال جنگ تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که ادامه جنگ در سوریه دیگر ممکن نیست و با شرایط کنونی عملا 60 سال دیگر نیز به نتیجه نمیرسد.
برای روشن شدن این موضوع که آینده جنگ در سوریه چه خواهد شد و اصولا آیا میتوان پایانی برای آن متصور شد یا خیر باید به نقشه درگیریها در این کشور نگاهی بیندازیم؛ کشوری که اکنون میان چهار جریان متخاصم اصلی که هر کدام از آنها خود از چندین گروه تشکیل شده و از سوی چند کشور خارجی حمایت میشوند، تقسیم شده است.
گروههای تاثیرگذار در کارزار سوریه را به طور عمده میتوان به چهار دسته تقسیم کرد؛ دولت سوریه، کردها، مخالفان مسلح و داعش که هر یک مناطقی از خاک این کشور را در اختیار دارند و به جز داعش که همه گروهها علیه آن بسیج شدهاند و در حال از دست دادن مناطق تحت تصرف خود است، به نظر میرسد هرگونه تغییر در مناطق تحت نفوذ دیگر گروهها ممکن نیست و یا در مقیاسهای بسیار جزئی اتفاق میافتد.
در این سلسله گزارش ما تلاش داریم به شکل جداگانه به بررسی جایگاه و شرایط هر یک از این چهار جریان بپردازیم و از این طریق دیدگاهی کلی درباره اوضاع سوریه و آینده آن به دست آوری و برای شروع به سراغ دولت سوریه به عنوان حاکم قانونی کشور و تقریبا قویترین طرف در منازعات داخلی میرویم.
دولت سوریه و جایگاه آن در معادلات این کشور
دولت و ارتش سوریه اکنون بر مهمترین و استراتژیکترین بخش سوریه که همان پایتخت، شهر حلب و مناطق ساحلی غرب این کشور است، سیطره دارند و همین موضوع آنها را در موضع قدرتمندتری درمقایسه با دیگر گروهها قرار داده است، البته به این موضع استراتژیک باید امکان بهرهمندی قانونی دولت از کمکهای نظامی و مالی خارجی به عنوان حاکم شرعی کشور را نیز اضافه کنیم که به دولت سوریه توان مانور بیشتری به ویژه در مقایسه با داعش داده است.
با این وجود باید گفت اکنون از مجموع 14 استان سوریه، دولت تنها بر دو استان کوچک اما مهم لاذقیه و طرطوس در غرب این کشور به طور کامل سیطره دارد و البته در کنار آن بخشهایی از 10 استان دیگر از جمله دمشق پایتخت نیز با نسبتهای مختلف در اختیار ارتش سوریه است. استان ادلب در شمال غرب سوریه نیز به طور کامل از کنترل دولت خارج است و شورشیان سوری بر آن سیطره دارند و رقه نیز در اشغال داعش است.
از مجموع 14 استان سوریه، دولت تنها بر دو استان کوچک اما مهم لاذقیه و طرطوس به طور کامل سیطره دارد گرچه در کنار آن بخشهایی از 10 استان دیگر نیز با نسبتهای مختلف در اختیار ارتش سوریه است.
از این میان در برخی استانها مانند حسکه، دیرالزور و قنیطره دولت سوریه تنها مساحتهای کوچکی را در اختیار دارد و برخی دیگر مانند "استان دمشق" (از استان ریف دمشق جداست) تقریبا تا 90 درصد تحت کنترل نیروهای سوری است. این بخش از سوریه را که بیشترین منابع و جمعیت را در خود جای داده در اصطلاحات سیاسی-نظامی جدید "سوریه مفید" میگویند و گرچه مسئولان سوری بر آزادسازی تمام خاک سوریه تاکید دارند اما به نظر میرسید این مساله دستکم با شرایط کنونی محقق نخواهد شد و ارتش سوریه نیز در واقع بیشتر توان خود را صرف نگاه داشتن همین سوریه مفید میکند گرچه نیمنگاهی به آزادسازی دیگر مناطق نیز دارد.
آزادسازی تمام خاک سوریه آنگونه که مسئولان دمشق میگوییم نیازمند نیروی نظامی به مراتب قویتر از ارتش کنونی بشار اسد است و در مقابل باید حمایتهای خارجی از شورشیان سوری نیز برداشته شود، در سالهای اخیر مهمترین پیروزی نظامی ارتش سوریه در مقابل شورشیان کنترل بر شهر حلب به عنوان بزرگترین شهر این کشور بود که با حمایت گسترده روسیه و شبهنظامیان همپیمان دولت دمشق محقق شد و البته باعث افزایش بیسابقه فشارهای غرب و همپیمانان منطقهای آنها بر روسیه نیز شد. همین فشارها که تاکنون نیز ادامه داشته باعث شده که روسیه در حمایت نظامی گسترده از دولت دمشق در رویارویی با شورشیان در مناطق دیگری چون ادلب تردید کند. نبود حمایت روسیه به ویژه پشتیبانی هوایی عملا به این معناست که پیشروی چشمگیر یا تحت کنترل درآوردن مناطق بیشتر همانند آنچه که در حلب روی داد عملا برای دولت میسر نخواهد بود به ویژه آنکه حمایتها از شورشیان خصوصا در جنوب این کشور به شدت افزایش یافته و تهدیدی مستقیم برای شهر درعا ایجاد کرده است.
همانطور که گفته شد از بزرگترین نشانهها برای اینکه وضعیت جنگ در سوریه و تقسیم بندی مناطق میان گروههای درگیر به نوعی به سکون و ثبات رسیده، امضای توافقنامه ایجاد "مناطق کاهش تنش" میان روسیه، ایران و ترکیه بود که نشان میدهد تقریبا همه از برتری نظامی به عنوان راهکار پایان جنگ ناامید شدهاند البته ناگفته نماند که پیشرویهای محدود برای ارتش همانند آنچه که در هفتههای اخیر در جنوب ادلب یا شرق استان سویدا شاهد بودیم، ممکن است، هرچند این احتمال را برای شورشیان سوری نیز نمیتوان منتفی دانست.
امضای توافقنامه ایجاد "مناطق کاهش تنش" توسط روسیه، ایران و ترکیه نشان میدهد که همه از برتری نظامی به عنوان راهکار پایان جنگ ناامید شدهاند.
درواقع تنها راهی که اکنون در مقابل ارتش سوریه برای پیشروی و به دست آوردن سرزمینهای بیشتر وجود دارد، پیشروی در سرزمینهای تحت تصرف داعش است که عمدتا بر مناطق بیابانی شرق و البته شهر استراتژیک رقه سیطره دارد و برای همان نیز باید با شورشیان سوری و کردها به رقابت بپردازد که به ترتیب در مناطق جنوبی و شمالی سوریه در حال گسترش سریع قلمرو خود و تصرف مناطق تحت نفوذ داعش هستند.
اگر بخواهیم خطوط تماس نیروهای دولتی با سه گروه دیگر و یا به عبارتی کانونهای فعال درگیری را مشخص کنیم باید آن را به چهار بخش کلی تقسیم کنیم؛ نیمه شمالی سوریه، نیمه جنوبی، مناطق محاط یا تحت محاصره و مناطق محیط یا محاصره کننده که گزینه آخر عمدتا در حاشیه شهرهای بزرگ و پرجمعیت به چشم میخورد.
نیمه شمالی سوریه
بزرگترین و فعالترین کانون درگیری در سوریه از حیث تعداد گروههای درگیر و وسعت جبهههای نبرد، مناطق واقع در نیمه شمالی سوریه است که از شمال شرق تا شمال غرب امتداد دارد. در این منطقه علاوه بر دولت و ارتش سوریه، شورشیان سوری با تمام جریانها (عمدتا در ادلب و شمال و غرب حلب)، ارتش ترکیه و روسیه(در شمال شرق حلب)، کردها(سراسر نوار شمالی سوریه و اطرف رقه) و داعش (در رقه و مناطق میانی و شرقی) حضور فعال دارند.
در استان ادلب که به طور کامل در اختیار شورشیان سوری متشکل از جریانهای افراطگرا مانند النصره و نیروهای لیبرالتر همچون ارتش آزاد قرار دارد، با وجود اینکه یکی از مناطق کاهش تنش اعلام شده است، درگیری همچنان پابرجاست. حمله شیمیایی خان شیخون که دست آویزی برای حمله موشکی آمریکا به سوریه شد در همین منطقه رخ داد. پیشرویهای چند صد متری و متعاقب آن عقبنشینیهای سریع که جز ویرانی و کشته شدن تعداد بیشتری از انسانها عملا نتیجه دیگری ندارد، از خصوصیات این جبهه است.
جبهه ادلب به دلیل شمار بالای شبهنظامیان مسلح و تراکم جمعیت و البته استراتژیک بودن منطقه برای هردو طرف درگیر، همواره شاهد درگیریهای خونین بوده است. ارتش سوریه برای پاکسازی مناطق شمال غربی و تامین امنیت استانهای ساحلی نیازمند تحکیم سیطره خود بر این منطقه است و شورشیان سوری نیز آن را دروازهای برای ورود به ساحل سوریه میدانند که خاستگاه اصلی حامیان دولت اسد است.
شمال و شمال شرق حلب نیز از دیگر کانونهای فعال در جبهه شمال و شمال شرق سوریه محسوب میشود. در این منطقه ارتش سوریه علاوه بر شورشیان سوری با شورشیان تحت حمایت ترکیه و ارتش ترکیه به شکل مستقیم نیز مواجه است که البته در هفتههای اخیر از شدت درگیریها در این منطقه کاسته شده است. در زمان پیشرویهای ارتش ترکیه و بیرون راندن داعش از شهر الباب کار تا درگیری مستقیم ارتش سوریه و ترکیه بالا گرفت که با وساطت روسیه درگیریها متوقف شد اما دو طرف همچنان صف کشی کرده و آماده نبردند.
در همین مناطق کردها نیز حضوری فعال دارند که البته در باب روابط آنها با دولت دمشق اگر نگوییم همپیمان هستند دست کم همکاری بسیار بالایی دارند و عملا هر دو از این همکاری علیه دشمنان مشترکشان یعنی داعش و ترکیه سود میبرند.
کردها اما با ارتش ترکیه که مناطق وسیعی از شمال سوریه را اشغال کرده به هیچ وجه رابطه خوبی ندارند و تاکنون چند بار کار آنها به درگیریهای خونین کشیده و همین امر موجب شده پای نظامیان روسیه و آمریکا نیز به منطقه باز شود و عملا منطقه حائلی میان کردها و ارتش ترکیه ایجاد کنند.
کانون فعال دیگر در نیمه شمالی سوریه که ارتش این کشور در ماههای اخیر پیشرویهای خوبی نیز در آن داشته، نقاط تماس با داعش در شرق حلب است. در این مناطق که بیش از پنج سال است دولت کنترل خود را بر آن از دست داده و دست به دست میان شورشیان سوری چرخیده، ارتش سوریه پیشرویهای خوبی داشته است. اکنون نیروهای سوری تا کرانه غربی رود فرات پیش رفتهاند و به تدریج در حال بسط سیطره خود بر مناطق جنوبی تر نیز هستند. همان طور که گفته شد پیشروی در مناطق تحت کنترل داعش بهترین و در واقع تنها راه برای ارتش سوریه است تا سرزمینهای بیشتری را به کنترل خود درآورد و تاکنون نیز در نیل به این هدف چه در شرق حلب و چه در روزهای اخیر در مناطق صحرایی شرق حمص موفق بوده است.
کنترل بر فرودگاههای نظامی الجراح و ایستگاه تصفیه و پمپاژ آب الخفسه که وظیفه تامین بخشی از آب شرب شهر دو میلیون نفری حلب و مناطق اطراف آن را دارد از دستاوردهای مهم ارتش سوریه در پیشروی در این جبهه است که با تضعیف داعش و مشغول شدن به درگیری آن با کردها در رقه روند پیشروی نیز تندتر شده است.
در هفته گذشته ارتش سوریه جبهه بزرگتر و موثرتری نیز علیه داعش در مناطق بیابانی جنوب شهر باستانی پالمیرا، شرق حمص و مناطقی در شرق سویدا گشوده است که با وجود برخی تحرکات آمریکا علیه نیروهای دولتی باز شاهد پیشرفت چشمگیری بوده است.
ابتدا باید بدانیم که مناطق شرقی سوریه که اصطلاحا از آن به بادیه یاد میشود با مناطق صحرایی عراق و اردن منطقه وسیعی را تشکیل میدهند که به دلیل شرایط آب و هوایی تعداد شهرها و مناطق قابل سکونت در آن بسیار کم است و همین مسئله باعث شده چه در عراق و چه در سوریه تحت کنترل داعش باشد. البته این کنترل بیشتر در حد ناامن کردن است چون اصولا هیچ نیرویی در این مناطق جز در پایگاهها یا معدود مکانهای قابل سکونت یافت نمیشود.
در همین مناطق به ویژه در مرز با اردن و گذرگاه مرزی التنف سوریه، مخالفان سوری نیز حضور پررنگ دارند که همراه آنها نیروهایی از ائتلاف تحت امر آمریکا نیز در منطقه مستقر هستند. نیروهای غربی که به آسانی داخل مرزهای اردن، عراق و سوریه تردد میکنند به مخالفان سوری در داخل سوریه کمک اطلاعاتی میدهند و هدایت و هماهنگ کردن حملات ائتلاف در مناطق بادیه سوریه نیز بر عهده همین نیروهاست.
در همین بخش و در پی پیشروی ارتش سوریه به سمت مناطق تحت کنترل شورشیان سوری یک کاروان بزرگ از تجهیزات و خودروهای زرهی ارتش سوریه هدف حمله هوایی آمریکا قرار گرفت. البته آمریکاییها ابتدا با شلیک چند گلوله هشدار، نیروهای ارتش سوریه را از تصمیم خود برای انهدام کاروان آگاه کردند و سپس این تجهیزات را منهدم کردند.
پنتاگون بعد اعلام کرد که حرکت این نیروها به سمت مناطق تحت کنترل مخالفان سوری در مرز با عراق جان نظامیان غربی که در این مناطق مستقر هستند و به شورشیان سوری کمک میکنند را نیز به خطر میانداخت و همین امر باعث حمله با کاروان ارتش سوریه شده است. این اقدامات باعث شده که در روزهای اخیر ارتش سوریه تمرکز خود را بیشتر بر مناطق تحت کنترل داعش بگذارد و در همین جبهه نیز پیشروی خوبی داشته است.
خبرنگار ایسنا: آرش محمدیان
انتهای پیام
نظرات