بحثی درباره کتابهای روانشناسی موفقیت

در پنجمین نشست کتابنوش درباره کتابهای روانشناسی موفقیت بحث شد.

به گزارش ایسنا، پنجمین نشست کتابنوش که پیش‌تر اعلام شده بود با موضوع بررسی کتاب‌های ترجمه‌شده از دونالد ترامپ در ایران به عنوان یکی از نویسندگان نام‌آشنای روانشناسی موفقیت برگزار می‌شود صرفا با بررسی کتاب‌های روانشناسی موفقیت ۱۴ دی‌ماه در مرکز تبادل کتاب برگزار شد.

بر اساس گزارش روابط عمومی کانون اندیشه جوان، شهریار زرشناس در پاسخ به سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه آموزه‌های روانشناسی موفقیت برای زندگی امروز چیست، به ریشه‌یابی واژه روانشناسی پرداخت و گفت: در میان واژه‌های یونانی، «روان» مدنظر نیست بلکه «جان» است؛ ما یک روح داریم و یک چیز دیگر به نام جان داریم. جان یا نفس با روح متفاوت است و اگر بخواهیم اسم دقیقی برای این دانش بگذاریم جان‌شناسی باید باشد نه روان‌شناسی! یا همان علم‌النفس. روانشناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی در ۱۸۷۹ تأسیس شد و از ۱۹۹۰ به بعد نقش مهمی در زندگی بشر بر عهده گرفت چون حوزه‌هایی مانند روانشناسی شخصیت، روانشناسی بالینی و مشاوره به وجود آمد و اینها در فرآیندهای زندگی بشر سهیم شدند. انسان مدرن با مشکل جدی تطبیق ساخت وجودی بشر با شرایط پیچیده و دشوار زندگی شهری مدرن روبه‌روست و این مسئله او را نیازمند سلسله مهارتهایی می‌کنند و از این رو نیاز پیدا می‌کند که سراغ روانشناس برود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در ادامه روانشناسی پاپیولار مطرح شد که سه زیرشاخه دارد، یکی کتابهایی است که اضطراب و افسردگی را در آدمها درمان کنند، دیگری کتابهایی که سعی می‌کنند مجموعه‌ای از مهارت‌های علنی را به مخاطب بدهند و ضریب سازگاری را در اینها بالا ببرند، سومی هم کتابهایی هستند که مشخصاً کتابهای موفقیت نامیده می‌شوند که مثلاً چطور از تکنیک‌های روانشناسی مدرن استفاده کنیم تا پولدار شویم.

نویسنده کتاب «نیهیلیسم» در انتقاد از روانشناسی مدرن خاطرنشان کرد: هسته اصلی مفهوم سلامت در روانشناسی مدرن سازگاری با شرایط زندگی مدرن است، روانشناسی مدرن یک چیز مهم را فراموش کرده و آن اینکه انسان مدرن موجودی از خود بیگانه است و نیاز به این دارد که بیش از هرچیز به خود برگردد. باید در مفهوم موفقیت تأمل کنیم، آیا هدف زندگی جمع‌آوری ثروت، پیشبرد پروژه‌ها، انباشت سود و... است؟ آیا بزرگترین چیزی که بشر مدرن به آن احتیاج دارد مفهوم بورژوایی و لیبرالی موفقیت است؟ آیا مفهوم سازگاری است که در روانشناسی مدرن مطرح می‌شود؟ یا انسان مدرن به چیز دیگری نیاز دارد؟ این کتاب‌ها ممکن است تکنیک‌هایی داشته باشند که چطور گفت‌وگو کنید تا طرف مقابل را جذب کنید و روی او بیشتر تأثیر بگذارید و فروشتان را بالا ببرید. ولی روانشناسی مدرن حقیقت بشر را فراموش کرده و وجهه نظر انتقادی‌اش را نسبت به جامعه و زندگی مدرن تا حدّ زیادی از دست داده است، فقط این فراموشی را تزیین می‌کند و یا سعی می‌کند فشار و رنج و آزار و آفات و عوارضش را کمتر کند و مشکل روانشناسی مدرن این است که حقیقتی برای انسان قائل نیست که بخواهد انسان را به این حقیقت برگرداند.

او اضافه کرد: تعریفی که روانشناسی مدرن برای خود کرده این است که بشر را با شرایطی که دارد سازگار کنم و اگر خیلی از این شرایط رنج می‌برد دوز رنج او را کم کنم و اگر خیلی مضطربش می‌کند اضطراب او را کاهش دهم. کل پروژه درمان در روانشناسی مدرن حول کاهش آسیب‌هایی است که شرایط نابسامان زندگی مدرن بر انسان وارد می‌کند و کاری به ارتقا، سلامت به معنای حقیقی، بازگشت به اصالت‌ها، کمال و... ندارد و حتی اگر از کمال حرف می‌زنند مقصودشان کمال نیست و جوهر حرفشان سازگاری است و زیرشاخه‌های آن هم همین مشکل را دارند. اگر قرار باشد کار ما فقط این باشد که با جامعه ناسالم سازگار شویم و هدف ما این است، این کتابها به درد ما می‌خورد اما این مدل، ظرفیتها و انرژی‌های انسان را سرکوب می‌کند و اجازه نمی‌دهد فعالانه و به طریقی سالم آزاد شوند.

زرشناس به هدف غلط کتابهای روانشناسی امروز اشاره و اظهار کرد: در شرایطی که امکان‌های برابر وجود ندارد نمی‌شود از نقطه صفر و فقط با تکنیک موفقیت و یادگیری چهار روش شرایط را تغییر دهید. دانش باید ما را با حقیقت آشنا کند نه اینکه بر دامنه توهمات ما بیفزاید. آنچه برای شرق دور مهم بود آرامش و معنویت و سازگاری با نظام هستی و خلقت بود نه سازگاری با اجتماع نابسامان و بیمار مدرن، و در آن مسیر می‌توانستید به بعضی دستاوردهای مادی هم برسید. مشکل این کتابها این است که هدف را غلط انتخاب می‌کنند و موفقیت را پولدار شدن می‌دانند و تکنیک‌هایشان هم عمدتاً تجاری و... است در حالی که پول را برای چیز بزرگتری می‌خواهیم و این تکنیک‌ها هرجایی قابل استفاده نیست. منطق جامعه مدرن سودانگاری بورژوایی فزاینده است که انسان را دچار حرص می‌کند و اضطراب تولید می‌شود.

کامران صحّت دیگر سخنران این نشست در ابتدا به این موضوع اشاره کرد که مردم به مرور به منفعت توجه داشتند و لذا در انتخاب کتاب این موضوع مدنظرشان بود که منفعت من از خواندن این کتاب چیست در نتیجه دنبال کتابهای بودند که خیلی ساده‌تر بگوید چطور موفق شوند و همین موجب شد این مباحث جذاب شود و برای مردم مسیری که انسانهای موفق طی کردند مهم بود درنتیجه کتابهایی با این مضامین فروش خوبی در بازار دارد.

او که نظر متفاوتی درباره موفقیت داشت در مخالفت با صحبت‌های زرشناس گفت: هیچ کتابی به اجبار نگفته بیا موفق و پولدارت کنم، مردم در نهایت به این نتیجه رسیدند که با روشهای دیگری می‌توان به موفقیت رسید. درست است که این کتابها برای غرب نوشته شده اما از نظر بومی مشکل این است که نویسندگان ما نتوانستند آموزه‌های دینی را به زبان مردم آموزش دهند و به همین دلیل مردم به سمت کتابهایی که در غرب تولید می‌شود رفتند.

وی افزود: هر کتابی تفسیر دارد و شاید تفسیرهای ما دچار ایراد است. بهتر است جزئیات را هم ببینیم برای اینکه بتوانیم به یک قالب موفق براساس آنچه خودمان تصور داریم برسیم. رویکرد کتابها با نگاه بازاری به سمتی خواهد رفت که مخاطب تمایل دارد.

صحت در پاسخ به این سؤال که «انتخاب وابسته به چیست؟» بیان کرد: هر انسان باید راجع به انتخاب خود دانش کافی داشته باشد، ضمن اینکه در دوره‌های مختلف هم نگاه ما به انتخاب متفاوت می‌شود. روانشناسی می‌گوید حرکت کنید، تعریف شما چیز دیگری بوده و باید موفق شوید.

او در جمع‌بندی صحبتهای خود اظهار کرد: یک وقت هست که در مورد شهروند موفق حرف می‌زنیم و یک وقت هست در مورد دانشمند موفق حرف می‌زنیم، در دنیا موفقیت یک اِلمان پرسنلایز هست یعنی برای هر فرد تعریف می‌شود.


انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۵ دی ۱۳۹۵ / ۱۳:۲۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 95101509667
  • خبرنگار :