دکتر ناصر قاسمزاد در گفتوگو با ایسنا، درباره پرسش مهر رییسجمهور مبنی بر اینکه «خشونت از کجا نشات گرفته است؟ » افزود: در ابتدا در نهاد خانواده پدر و مادرها بیشتر باید مراقب آموزش بچه ها و قبل از آن باید به فکر تربیت خودشان باشند. زمانی که پدر و مادری به عنوان الگو نتواند بر خشم خود غلبه و آن را مهار کند و رفتار خشنی با بچه ها داشته باشد طبیعتا الگو های رفتاری این فرزند در خانواده الگو های ناکارآمد و ناسالم است؛ اگر همین مسئله را به مدارس ربط دهیم این الگوهای رفتاری به معلم ها بازمی گردد. معلمی شغلی است که فرد در آن باید عشق و علاقه به پرورش روح و رشد شخصیتی سالم کودک داشته باشد، لذا اگر معلمی داشته باشیم که از روی اجبار و صرف داشتن یک شغل به این حرفه وارد شود طبیعتا نمیتواند الگوی خوبی باشد.
وی در ادامه با اشاره به تاثیر جو و فضای مدارس بر دانش آموزان گفت: اگر به کشور های پیشرفته توجه کنیم مدارس آنها مانند مدارس ایران جو امنیتی که نگهبان و دیوار های بلند داشته باشد، ندارد. متاسفانه این مسائل یک جو بی اعتمادی را در دانش آموزان نسبت به مدارس ایجاد می کند. جو مدرسه باید یک جو صمیمی و دوستانه باشد و دانش آموزان باید با عشق وارد مدرسه شوند، آن را خانه دوم خودشان بدانند و احساس کنند آنجا افرادی منتظرشان هستند.
این روانشناس با بیان این موضوع که در مدارس باید جوی به وجود بیاید که دانش آموزان توجه و اهمیت اولیای مدرسه را بفهمند پیشنهادی ارائه داد و گفت: مدارس ما نیاز بسیاری به غربالگری دارند. درابتدا باید به نیروهای انسانی توجه کنیم و در این حرفه کارشناسان کارآمد استخدام کنیم. همچنین به امر آموزش و روانشناسی در مدارس توجه داشته باشیم. فارغ التحصیلانی که به این حرفه ورود می کنند باید ویژگی و خصوصیت های یک مشاور را داشته باشند که متاسفانه کشور ما از استانداردهای حضور روانشناس در مدارس نسبت به کشور های دیگر بسیار عقب است. علاوه بر این؛ باید حتما به استاندارد های فیزیکی مدارس هم توجه کنیم.
قاسمزاد با اشاره به این مسئله که وظیفه مدارس کشف استعداد و پرورش آن است گفت: باید دروسی که نبوغ و استعداد های افراد را می تواند کشف و پرورش دهد را جدی بگیریم و با امکانات روز تطبیق دهیم چرا که این دروس زمینه رشد سالم دانش آموزان را فراهم میکند.
وی در ادامه با اشاره به صحبتهای رئیس جمهور که باید خرافات را از مدارس دور کنیم افزود: باید به این موضوع دقت کنیم که دین زدایی را در مدارس به وجود نیاوریم و عشق به دین را پرورش دهیم؛ با افراط در بعضی مسائل و باور های دینی که خرافه و گزافه گویی است دانش آموز ممکن است در دوره ای جذب این مسائل شود ولی در دورهای حتی به آن پشت می کند.
این روانشناس در ادامه افزود: ابتدا خانواده آموزشهای لازم را در رابطه با مهارتهای زندگی دریافت کند. خود والدین به عنوان پدر و مادر مهارت های چگونه زیستن را بدانند و به عنوان الگوی کودکان این مهارت ها را در خانه رعایت کنند به همین دلیل ما در ابتدا باید پدر ها و مادر ها و اولیای مدارس را تربیت کنیم و بعد کودکان هم به طبع با دیدن آنها درست تربیت می شوند و دیگر نیازی نیست در تربیت فرزندان نگران باشیم.
قاسمزاد با بیان این که خشم در بسیاری از موارد به شرایط اقتصادی بازمی گردد خاطر نشان کرد: ما باید استاندارد های رایج اقتصادی را در جامعه بالا ببریم. شهروندی که نیازهای مادیاش درست پاسخ داده نشود دچار ناکامی میشود و حس بدی در ما به وجود می آورد و این حس در نهایت تبدیل شکست میشود.
وی در ادامه افزود: حس شکست در افراد منجر به استرس بالا و در نهایت تبدیل به خشم می شود؛ مشکل آنجایی آغاز می شود که خانواده و مدرسه و غیره به نحوی به فرد نه می گوید و وی را سرکوب می کند. این خشمها نزد افراد باقی می ماند و در یک جایی در دعوا ها و نزاع های خانوادگی و آسیب های اجتماعی و بزه ها خودش را نشان می دهد، این می تواند برای جامعه آسیب زا باشد و خطرات بسیاری فراهم کند. ناکامیها باید در شهروندان توسط مسئولان اقتصادی و اجتماعی و سلامت جامعه، شناسایی شود تا نتیجه بهتری داشته باشیم.
این استاد دانشگاه گفت: قوانین بسیاری در رابطه با ارتکاب جرایم داریم ولی مشکل اینجاست که بدلیل عدم فرهنگ سازی میخواهیم با جریمه افراد را قانونمدار کنیم. قانونمداری باید نهادینه شود اما در این رابطه لازم است ابتدا دولتمردان قانونمدار شوند.
این روانشناس با تاکید بر اینکه قانونمداری باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود ادامه داد: این فرهنگ را میتوان با آموزشها از طریق رسانهها، مدارس و دانشگاهها ایجاد کرد؛ اگر این باور را به وجود بیاوریم که دولت رفیق و دوست مردم است و خود دولتمردان این را در عمل نشان دهند نیازی نیست قانونهای سختگیرانه و بازدارنده وضع کنیم.
قاسمزاد در خصوص اینکه محتوای کتاب های درسی تا چه حد در پیشگیری از جرایم و خشونت موفق بوده و آن را آموزش میدهند؟ گفت: معتقدم این موضوع بسیار ضعیف است و هنوز برای رسیدن به استاندارد ها راه زیادی داریم.
وی با اشاره به اینکه تغییر و تحول در نظام آموزشی در چند سال اخیراثرات سویی به همراه داشته است افزود: در افزایش سواد کیفی دانش آموزان لازم است آشنایی با فرهنگ بومی کشورمان را مورد توجه قرار دهیم. مسئولان یک کتاب درسی را برای کل ایران می نویسند در صورتی که معیار های فرهنگی تهران با شهرهای دیگر همخوانی ندارد. همچنین محتوای آموزشی کتابهای درسی نیازمند بازنگری هستند تا در دوران بلوغ که کودکان با انباشت خشمها روبرو هستند آنها را راهنمایی کنند.
انتهای پیام