/تحلیل-واشنگتن‌پست/

چرا کودتای ترکیه شکست خورد

"طراحان کودتای اخیر ترکیه محاسبات غلطی درباره تغییراتی که این کشور دست خوش آنها شده، داشته‌اند."

به گزارش ایسنا، استیون ای.کوک، تحلیل‌گر مطالعات آفریقا و خاورمیانه در شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیلی درباره علت شکست کودتا روز جمعه شب در ترکیه در روزنامه واشنگتن پست می‌نویسد:

«مطابق چارچوب زمانی تاریخ معاصر تلاش اخیر برای کودتا طی جمعه شب گذشته در ترکیه یک دهه به نسبت زمان بندی عقب بوده است، در 40 سال گذشته و از سال 1960 به بعد ارتش ترکیه تقریبا هر یک دهه یک بار اقدام به سرنگون کردن دولت‌هایی که دوست نداشته کرده است.

بازه زمانی 20 ساله میان آخرین مداخله ارتش علیه دولت ترکیه در سال 1997 و کودتای روز جمعه این احساس را برای بسیاری از مردم ترکیه و همچنین غربی‌ها ایجاد کرده بود که دوران کودتا دیگر تمام شده است.

در طول این دوران حزب عدالت و توسعه ترکیه مشهور به حزب آک پارتی و رهبر آن رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه هم از اصلاحات قانون اساسی و هم از تعقیب‌های کیفری افسران ارشد ارتش به عنوان ابزاری برای کنترل کردن نظامیان استفاده کردند.

به همین خاطر برای بسیاری به ویژه ترک‌ها عجیب بود که دوباره تانک‌ها در خیابان‌های استانبول مستقر شده و جنگنده‌ها در فاصله پایین بر فراز شهرهای مهم ترکیه به پرواز درآمدند.

برای مدت چند ساعت این افراد دچار این نوستالژی شدند که قرار است یک دوران دیگر آغاز شود که طی آن ستاد کل ارتش ترکیه خود را به عنوان سد دفاعی در برابر افراط گرایان رهبران غیرنظامی ترکیه نشان داده و ارتش نهایتا به شکل سابق خود باز گشته تا سیاست‌های ترکیه را دوباره تنظیم کند. اما این بار چنین چیزی در کار نبود اگرچه صبح روز شنبه صدای شلیک گلوله‌ها همچنان شنیده می‌شد. اردوغان که به هنگام بازگشت از تعطیلات به استانبول به نظر آشفته بود مجددا توانست کنترل خود را اعمال کند، چرا؟ علاوه بر بی‌کفایتی مشهور کودتاچیان که حتی نتوانستند رئیس جمهور یا نخست وزیر را دستگیر کنند و یا اینکه کنترل رسانه‌ها را به دست بگیرند، اردوغان توانست حامیانش را از طریق گفت‌وگو با نرم افزار فیس تایم با شبکه سی ان ان ترک به خیابان‌ها سرازیر کند.

سه دلیل نسبی برای اینکه چرا اردوغان و حزب وی دوباره کنترل را به دست گرفتند وجود دارد؛ اولین دلیل این است که ترکیه از زمانی که کودتاها تبدیل به یک امر رایج در سیاست این کشور شده بود دست خوش تغییراتی شده است. در دوره‌های سابق ارتش می‌توانست خیلی آسان مخالفان را نسبت به پایبندی به اصول مستبدانه و سکولار نشأت گرفته با مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه مدرن مرعوب سازد. با این حال ترکیه اکنون تبدیل به یک جامعه پیچیده‌تر شده و حزب عدالت و توسعه به دنبال ادغام جهانی این کشور بوده است و دیگر پدیده "کمالیسم" در ترکیه کارایی لازم را ندارد.

در سال 1997 بسیاری از مردم ترکیه از مداخله ارتش کشورشان به منظور تضعیف نخستین دولت تحت رهبری اسلام گرایان در این کشور استقبال کردند.

یک دهه بعد از آن هنگامی که ارتش ترکیه قصد جلوگیری از رسیدن عبدالله گل، یکی از پایه گذاران حزب آک پارتی به ریاست جمهوری را داشت و بر مخالفت با اینکه همسر عبدالله گل حجاب دارد تاکید می‌کرد، ترک‌ها اعتراض کردند و گفتند نه خواهان حکومت نظامیان و نه خواهان قوانین اسلامی هستند.

پیش از این نیز مواقعی بوده که ترک‌ها ارتش کشور را به چالش کشیده‌اند اما اعتراضات سال 2007 ارتش را در موضع دفاعی قرار داده و راه را برای ریاست جمهوری عبدالله گل هموار کرد.

این اعتراضات نشانه واضحی بود مبنی بر اینکه ترک‌ها دیگر نمی‌توانند صرف نظر از اینکه حتی گفته شود به نفعشان است، تسلیم ارتش باشند.

دومین دلیل این است که کودتاهای قبلی به این دلیل موفق شدند زیرا از حمایت مردمی چشمگیر برخوردار بودند.

هنگامی که در 12 سپتامبر 1980 تانک‌ها رهسپار مقر پارلمان و نخست وزیری ترکیه شدند مردم ترکیه نفس راحتی کشیدند اما ارتش وعده داده بود به خشونت میان نیروهای راست گرا و چپ گرا که جان هزاران نفر را در چهار سال قبل از آن گرفته بود، پایان دهد.

مداخله سال 1997 ارتش نیز مشهور به کودتای سفید یا کودتای پست مدرن است زیرا ارتش عملا نیرویی مستقر نکرد. اما اوج این مداخله آنجا بود که ارتش تلاش کرد تا با همکاری سازمان‌های حامی زنان، دانشگاهیان، نخبگان بین‌المللی، رسانه‌ها و اصناف بزرگ، دولت ائتلافی تحت رهبری حزب اسلام گرایی که آک پارتی از آن نشات گرفته را بی ثبات و نامشروع سازد.

با این حال جمعه شب دیدیم که برخلاف روندهای قبلی، گروه کودتاچیان که قصد سرنگون کردن دولت را داشت حمایت مردمی چندانی ندارد.

هنگامی که بنعالی ییلدیریم، نخست وزیر ترکیه و خود اردوغان از کردها خواستند در مقابل این کودتا باستند هم حامیان آنها و هم ناراضی‌ها به این تقاضا پاسخ دادند و بعد از آن، اینکه دولت اردوغان مجددا دست بالا را داشته باشد دیگر یک مساله زمانی بود. ترک‌ها در این مقطع مداخله ارتش در سیاست را توهینی علیه خودشان می‌دانند.

در نهایت نیز کودتا محکوم به شکست بود به علت شخصی که اردوغان است و چیزی که او از جانب رای دهندگان نمایندگی می‌کند و اقداماتی که از زمان به قدرت رسیدن انجام داده است.

رئیس جمهوری ترکیه از استعدادهای عجیب سیاسی برخوردار است و تقریبا محبوب نیمی از رای دهندگانی است که از سال 2007 تاکنون در انتخابات او را پیروز کرده‌اند.

در سراسر جهان تنها بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق آمریکا از لحاظ کاریزما و مهارت سیاسی به اردوغان قرابت دارد. اردوغان از نظر حامیان وفادارش اقدام به تصحیح اشتباهات تاریخی و بی عدالتی‌ها با غلبه بر نخبگان سکولار غیر دموکراتیک منزوی، جان بخشیدن به طبقه تجاری و سیاسی جدید و تبدیل کردن ترکیه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و حتی جهانی کرده است.

با این حال تنها پاسخ دادن احساسی ترک‌ها به اردوغان نبود که او را تبدیل به مهمترین رهبر ترکیه از زمان آتاتورک کرده است بلکه حقیقتی که او ایجاد کرده نیز دخیل بوده است.

از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، جمهوری ترکیه به خدمات بهداشت و درمانی بیشتر، زیرساخت‌های بهتر و گزینه‌های حمل و نقل بیشتر دسترسی پیدا کرده و مردم ترکیه شاهد افزایش پول در کیف پول خود بوده و فرصت‌ بیشتری برای جستجوی هویت‌های اسلامی خود به روشهایی که در گذشته قابل پذیرش نبودند، داشته‌اند.

این درست است که ترکیه در چند سال گذشته سرکوب روزنامه نگران را تشدید کرده و حزب عدالت و توسعه به دنبال دخل و تصرف در قوه قضائیه بوده و در عین حال محدودیت‌ها علیه قدرت اجرایی تا حد زیادی تضعیف شده‌اند و تعداد زیادی از وزرای فاسد دولت فراتر از قانون قرار گرفته‌اند اما این رویکرد مستبدانه سبب نشده که رای دهندگان حامی رئیس جمهور از سرنگونی او حمایت کنند.

کودتاچیان به اشتباه فکر می‌کردند که قدرت نمایی آنها باعث ارعاب حامیان اردوغان می‌شود. هنگامی که ترک‌ها به خیابان‌ها ریختند آنها تانک‌ها را تصرف کرده و سربازان را دستگیر کردند تا پلیس بتواند آنها را بازداشت کند.

هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مردم نیست. اردوغان توانسته سربلند بیرون بیاید و این کودتای نافرجام را حمله‌ای علیه دموکراسی ترکیه توصیف کرده است. با این حال به نظر می‌رسد  او چیزی بیش از سیاست‌های دموکراتیک در ذهن خود دارد، او به هنگام ورود به استانبول کودتا را هدیه‌ای از سوی خدا خواند چرا که به ترکیه برای تصفیه ارتشش از اعضای این باند تبهکار کمک می‌کند.

 اشاره او به حامیان فتح‌الله گولن، روحانی ترکیه‌ای در تبعید است که زمانی شریک حزب عدالت و توسعه بود اما حالا دشمن اردوغان است.

تبعات این کودتا آشکار هستند: حزب عدالت و توسعه اکنون درصدد تعقیب مخالفانش چه واقعی و چه خیالی با فرار از مجازات خواهد بود و قدرت شخصی چشمگیر اردوغان تثبیت شده و او بیشتر به دنبال بلندپروازی برای تغییر بیشتر در ترکیه خواهد بود. این کودتای نافرجام بیشتر از آنکه فرصتی برای دموکراسی باشد موجب تقویت استبداد منتخب در ترکیه خواهد شد.»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۷ تیر ۱۳۹۵ / ۱۴:۲۳
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 95040115638
  • خبرنگار : 71415