در نقد انتساب موفقیت‌های ورزشی به امور آسمانی

فوتبال، بازی است، نه امری مقدس یا معنوی

حس مورد توجه بودن و علاقه به اهل بیت خیلی پسندیده است اما تصور انحصاری بودن لطف و شامل دیگران نبودن، تقلیل امر آسمانی به بازی‌های زمینی است.

حس مورد توجه بودن و علاقه به اهل بیت خیلی پسندیده است اما تصور انحصاری بودن لطف و شامل دیگران نبودن، تقلیل امر آسمانی به بازی‌های زمینی است.

به گزارش ایسنا، احسان محمدی در عصرایران نوشت: «کاغذهای رنگی رها شده در ورزشگاه غدیر اهواز را باد با خود برد. پرسپولیسی ها هم اشک‌هایشان را پاک کردند و آبی‌ها هم به فکر فینال جام حذفی هستند.

اما کتاب هزار و یک شب لیگ فوتبال ایران برای ورق زدن داستان‌های تازه‌ای دارد. از آن جمله حرف‌های فرهاد کاظمی، سرمربی سیاه‌جامگان پس از پیروزی در دیدار فینال‌گونه مقابل ملوان و ماندن در لیگ برتر است.

کاظمی که از جمله مربیان با سابقه فوتبال ایران به شمار می‌آید، بعد از بازی گفت: «فقط این تیم رو خدا نگه داشت و بس. فقط امام رضا. این لطفی که شامل حال ما شد با پتانسیل مشکلاتی که ما داشتیم نشان‌گر آن بود که فقط باید خدا عنایت می‌کرد و خدا عنایت کرد. غیر از این، تاکتیک، تعویض اینا همه‌اش الکیه!»

نوشتن در این مورد کار آسانی نیست. دست و دل آدم می‌لرزد. احترام به عقیده دیگران چیزی است که در عالم روزنامه‌نگاری مدام توصیه می‌شود اما آیا واقعاً « تاکتیک، تعویض اینا همه‌اش الکیه؟»

مشابه این حرف‌ها را حسین فرکی پس از قهرمانی با فولاد و سپاهان زد و تقریباً تمام مربیان و بازیکنان ایرانی بعد از هر پیروزی از «عنایت خداوند» و «لطف ویژه» به خودشان و تیم‌شان یاد می‌کنند. حس مورد توجه بودن و علاقه به اهل بیت البته خیلی پسندیده است اما تصور انحصاری بودن لطف و شامل دیگران نبودن، تقلیل امر آسمانی به بازی های زمینی است.

امیر قلعه‌نویی معمولاً می‌گوید: « اون بالایی» و علی دایی هم ارادتش را به بزرگواری دیگر بیان می‌کند. بعضی از بازیکنان مثل مهدی رجب‌زاده و سیدمهدی سیدصالحی هم زیر لباس ورزشی‌شان نام یکی از معصومین را درج می‌کنند و پس از گلزنی رو به دوربین‌ها نشان می‌دهند. (اگر به نشان تبلیغ و کاری فرهنگی باشد پسندیده است اما القای این که صاحب آن نام فقط به او نظر دارد و به همکیشان تیم رقیب نه، درست نیست.)

این اتفاق البته نمونه خارجی هم دارد. نه با مقدسات ما که بر پایه باورهای خودشان. لحظه‌ای که پیر لوئیجی کولینا سوت پایان فینال جام جهانی 2002 بین آلمان و برزیل را زد، مارکوس دروازه‌بان طلایی‌پوشان به جای دویدن و شادی کردن روی خط دروازه زانو زد و مشغول دعا خواندن شد.

کاکا، لوسیو و جونینیو پائولیستا در میانه زمین دست‌های هم را گرفتند، سجده کردند و برای دقایق طولانی دعا خواندند. آنها به همراه چند بازیکن دیگر برزیل پیراهن‌های سفیدی پوشیدند که رویش نوشته بود: من عاشق مسیح هستم. من به مسیح تعلق دارم و ... با همین لباس‌ها هم جام قهرمانی را بالای سر بردند.

بسیاری از بازیکنان فوتبال دنیا با صلیب کشیدن وارد زمین می‌شوند، دعا می‌خوانند یا مثل لیونل مسی بعد از هر بار گلزنی به آسمان نگاه می‌کنند و با انگشت به خدایی که می‌پرستند، حرف می‌زنند اما بعید است کسی از آنها بگوید: «تاکتیک و تعویض همه‌اش الکیه!»

اما آیا این که سیاه‌جامگان چون در مشهد مقدس واقع شده، مصونیت خاص دارد و گفتن این که «امام رضا(ع) به تیم ما عنایت ویژه دارد» درست است؟

آیا بیم ندارند با این گونه حرف‌ها آن کودک شمالی هوادار ملوان که عاشق قوی سفید است و تیمش به دسته دو سقوط کرده و قلب کوچکش مچاله شده، بعد از شنیدن این حرف در خلوتش تصور کند، امام رضا(ع) به تیم او عنایت ویژه نداشته و نتواند تحلیل کند که اینها فقط بازی است و در یک بازی خداوند دخالت نمی‌کند؟

اگر این قضاوت‌ها درست باشد باید تیم‌های عراقی همیشه فاتح تمام مسابقات شوند چون بسیاری از حرمین شریفین در این کشور واقع شده‌اند اما شاهد هستیم که حتی در جوار این مکان‌های مقدس هم دست‌های پلیدی بمب کار می‌گذارند و عملیات انتحاری می‌کنند و جان‌های عزیزی را می‌ستانند و همجواری مصونیت نمی‌آورد. مگر غیر از این است که سال گذشته صدها زائر کعبه به دردناک‌ترین شیوه جان دادند؟ چه اصراری داریم یک بازی فوتبال را این همه به مسائل معنوی گره بزنیم؟

از سوی دیگر مگر بازیکنان تیم مقابل اعتقاد و ایمان و ارادت قلبی ندارند؟ چه کسی این «ارادت ویژه و توجه خاص» یک معصوم را به یک تیم فوتبال اندازه گرفته است که نسبت به یک تیم کم و نسبت به تیم دیگر زیاد است که باعث می‌شود یک توپ به تیر بخورد و توپ دیگر به دروازه بغلتد؟ یکی پیروز شود و دیگری شکست بخورد.

توکل و توسل امری پسندیده است. این که آدم در هر لحظه از زندگی‌اش دلش را به ریسمانی آسمانی گره بزند حتماً گام‌های او را استوارتر می‌کند اما چه اصراری داریم فوتبال که یک «بازی» است را تا این اندازه آسمانی کنیم؟

اجازه بدهیم بازیکنان به توپ لگد بزنند و اتفاقاً «تاکتیک و تعویض» موثر باشد. آن وقت در کنار این «حرکت» حتماً «برکت» از راه می‌رسد. همان‌طور که برای بارسلونا، رئال مادرید، بایرن مونیخ، یوونتوس، آرسنال و تیم‌های بی‌همتای دنیا از راه می‌رسد...»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ / ۱۱:۵۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 95022616053
  • خبرنگار :