سید عبدالرحیم فرزند ملایوسف جان فرزند ملا ابوبکر چوری با تخلص شعری «مولوی»، ستارهای بیبدیل در آسمان ادب اورامان کردستان است.
به گزارش خبرنگار ایسنا - منطقه کردستان، مولوی در سال 1221 هجری قمری در روستای سرشاته در منطقه تاوهگوز کردستان عراق در خانوادهای دینی و مذهبی چشم به جهان گشود.
در کودکی همراه با خانواده به روستای «بیژاوه» نزدیک شهر حلبچه میرود و در آنجا نزد پدر قرآن میآموزد و همزمان کتابهای مقدماتی فارسی و صرف و نحو عربی را نیز میآموزد.
پس از آن همچون بسیاری از طلبههای کردستان برای فراگیری علم به شهر پاوه میرود و پس از فراگیری علوم در شهر پاوه به چور از توابع مریوان میرود. پس از آن به سنندج میرود و در مسجد وزیر به تحصیل علوم زمان میپردازد.
وی سپس به بانه و پس از آن به سلیمانیه میرود و در مسجد بزرگ آن شهر از محضر «شیخ معروف نودی» استفاده میکند. سپس به مسجد جامع حلبچه میرود و از وجود «شیخ عبدالله خهرپانی» استفاده میکند. بعد از آن به شهر جوانرود و سپس دوباره به سنندج میرود و در مسجد دارالاحسان مدتی را میگذراند.
مولوی سپس به سلیمانیه میرود و در خدمت ملاعبدالرحمن نودشهای که مفتی سلیمانیه و امام مسجد «مهلکهندی» بوده است درس طلبگی را تمام میکند و موفق به اخذ اجازه از محضر او میشود.
پس از مدتی هوای تصوف او را مجذوب میکند و گرفتار ذوق اهل معنا میشود و به همین دلیل به شهر «تهویله» میرود و صوفی «شیخ عثمان سراج الدین» بزرگ طریقه نقشبندی در کردستان میشود و مدت زیادی را به عنوان مرید شیخ سراجالدین به سر میبرد.
مولوی در سالهای حیات خویش با چند حادثه و فاجعه سخت مواجهمیشود؛ اول سوختن کتابخانهاش که در آن کتابهای بسیار و نوشتهها و حتی دیوان شعر او میسوزد. دوم وفات «عنبر خاتون» همسر وی است که آنگونه که پیداست احترام و عشق زیادی به او داشته است. سوم از دست دادن بینایی به مدت هفت سال که همان باعث وفات و افول ستارهای بیبدیل در آسمان شعر و ادب اورامان و کردستان میشود.
سرانجام مولوی پس از 79 سال عمر در سال 1300 هجری قمری دیده از جهان فرومیبندد.
دیوان مولوی، الفضیله، تا عقیده المرضیه و الفوائح از جمله آثار بهجامانده از مولوی است و بیشتر شعرهای وی به اورامی سروده شده است.
انتهای پیام