خطر جنگ هستهای تصادفی بین روسیه و ایالات متحده نسبت به تروریسم و یا حمله هستهای عامدانه دنیا را تهدید میکند. در یک جنگ هستهای تمام عیار مسلما تلفات زیادی به وجود میآید. در یک زمستان هستهای که موجب بروز تابستانهایی سرد برای سالها و نابودی تولید غذای جهانی میشود احتمال میرود بیش از 5 میلیارد نفر از 7.4 میلیارد نفر ساکنان زمین نابود شوند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در زیر به نقل از هافینگتن پست، 10 حادثهای که نزدیک به بروز فاجعه بوده و بین ایالات متحده و شوروی در سالهای مختلف رخ داده است مورد بررسی قرار میگیرد:
10) اول ژانویه سال 1961 بمبهای هیدروژنی بر کارولینای شمالی ریخته شد.
زمانی که یک بمب افکن در حال پرواز بر آُسمان کارولینای شمالی بود بال خود را از دست داد و دو بمب هستهایاش بر زمین گلدسبور و کارولینای شمالی افتاد. یکی از این بمبها پس از باز نشدن چترش بر اثر ضربه خورد شد و دیگری بدون صدمه وآسیب به زمین فرود آمد اما از شش ابزار ایمنی این بمب 5 ابزار به درستی عمل نکرد. رابرت مک نامارا، وزیر وقت دفاع ایالات متحده در این باره گفت: با اندک شانسی که رخ داد انفجار هستهای به وجود نیامد.
آیا اگر این بمب هیدروژنی منفجر میشد، میتوانست با عنوان نقش منفی و غلط اتحادیه شوروی تفسیر شود؟
9) 24 اکتبر سال 1962 در خلال بحران موشکی کوبا ماهواره شوروری منفجر شد.
در بحبوحه بحران موشکی کوبا، یک ماهواره شوروی وارد مدارش شد اما بلافاصله بعد منفجر شد. چیز زیادی درباره این حادثه یا واکنش ایالات متحده به آن در دسترس نیست زیرا پیشینه این حادثه هنوز محرمانه است. با این حال سالها بعد سر برنارد لاول از رصدخانه جودرل بانک در این باره گفت: انفجار ماهواره روسی در مدار در خلال بحران موشکی کوبا باعث شد تا ایالات متحده فکر کند که اتحاد شوروی یک حمله گسترده با موشک بالستیک قاره پیما را آغاز کرده است.
8) 25 ژانویه سال 1995 موشک نروژی با موشک بالستیک اشتباه گرفته شد.
پس از پایان جنگ سرد رادار هشدار اولیه روسی یک پرتاب موشک خارج از سواحل نروژ را کشف کرد که ویژگیهای پروازیاش با موشک بالستیک پرتابی از زیردریاییهای ایالات متحده مشابه بود. با ترس از این که این پرتاب میتواند اولین اقدام در آغاز یک حمله وسیع باشد، نیروهای هستهای روسیه بهسرعت به حالت آمادهباش کامل درآمد. بوریس یلتسین، رییسجمهور روسیه "توپ فوتبال هستهای" (چمدانی اتمی که حاوی دادههای رمزی و سری لازم جهت صدور فرمان حمله با به کارگیری تسلیحات هستهای است) خود را فعال و کدهای پرتابی را بازیابی کرد و آماده حمله تلاف جویانه شد.
خوشبختانه ماهوارههای روسی ناظر بر میدانهای موشکی ایالات متحده هیچ گونه پرتاب مازاد دیگری را نمایش ندادند. رهبران روسیه این رخداد را یک هشدار نادرست اعلام کردند.
این موشک کشف شده در واقع پرتاب یک موشک علمی نروژی بود که ماموریت آن مطالعه شفقهای شمالی بود. نروژ کشورهای گوناگونی مانند روسیه را پیش از پرتاب موشک آگاه کرده بود اما این اطلاعات به دست پرسنل مربوطه روسی نرسیده بود.
7) 26 اکتبر سال 1962 جنگندههای F102A ایالات متحده در برابرهواپیمای رهگیر MIG شوروی.
در غروب 26 اکتبر در خلال بحران موشکی کوبا یک هواپیمای جاسوسی U2 ایالات متحده به طور تصادفی وارد حریم هوایی شوروی شد. هواپیمای رهگیر MIG شوروی با فرمان سرنگونی این هواپیمای جاسوسی به پرواز درآمدند. فرماندهان به خلبان آمریکایی دستور دادند تا جایی که امکان دارد سریعا به آلاسکا بازگردد اما در حالی که هنوز بر فراز سیبری بود، سوختش تمام شد. او پیام کمک SOS ارسال کرد و جنگندههای F102A برای محافظت از او و بازگشتش به قلمرو ایالات متحده فرستاده شدند. این جنگنده های F102A با موشکهای هستهای بارگذاری شده بودند و به خلبانان دستور داده شده بود که با صلاحدید خود شلیک کنند.
6) 6 ژوئن سال 1980 تراشه معیوب حمله شوروی را مخابره میکرد.
در نخستین ساعت صبح سوم ژوئن در مراکز فرماندهی هشداری نمایان میشود که نشان میدهد تعداد متغیری موشک به سمت ایالات متحده پرتاب شده است و به سرعت حمله انتقام جویانه هستهای آغاز شد. با این حال کارکنان قادر بودند تا سر موقع پی ببرند که این هشداری نادرست بود زیرا تعداد متغیر موشک ها منطقی نبود. سه روز بعد پیش از این که این علت مشخص شود دوباره اتفاق مشابهی رخ داد و دوباره ناوگان B-52 و موشکها نزدیک بود که اعزام شوند. یک تراشه معیوب در رایانهها در نهایت معلوم شد که علت مشکلات در مراکز فرماندهی بوده است.
5) 11 نوامبر سال 1983 تعبیر نادرست شوروی از بازی جنگ هستهای ایالات متحده و ناتو در تاریخ دوم تا یازدهم نوامبر 1983 مانور نظامی رده بالایی را با شبیهسازی دوره جنگ شدید با شوروی ترتیب داد که در آن با شبیهسازی DEFCON1 و هماهنگسازی حمله هستهای علیه شوروی به اوج میرسید. این مانور به شدت واقعی بود و یک شکل منحصر به فرد و جدید ارتباط کدگذاری شده، بیسیم خاموش و حضور سران دولتها در آن رخ میداد. دور از چشم ناتو این مانور باعث آماده باش کامل طرف شوروی شد جایی که تحلیل گران نگران بودند این مانور پوششی برای یک حمله هستهای واقعی است که به درستی با تعطیلات انقلاب هم زمان شده است. موشکهای هستهای شوروی به حالت آماده باش در آمدند و آماده شلیک شدند. اوج این موضوع در صبح 11 نوامبر ظاهر شد زمانی که شوروی یک پیام ناتو که میگفت موشکهای هستهای ایالات متحده علیه آنها پرتاب شده را رهگیری کرد.
رابرت گیتس، معاون پیشین مدیر اطلاعات در سازمان سیا بعدها گفت: ممکن است ما در آستانه یک جنگ هستهای بوده باشیم و حتی از آن اطلاع نداشتیم.
4) 9 نوامبر سال 1979 حمله شبیهسازی شده شوروی با یک حمله حقیقی اشتباه گرفته شد. رایانههای مقر فرماندهی NORAD حمله بزرگی از سوی شوروی به ایالات متحده را نشان دادند. NORAD این اطلاعات را به یگان هوایی استراتژیک (SAC) و دیگر مراکز فرماندهی رده بالا باز پخش کرد و رهبران ارشد برای ارزیابی این تهدید تشکیل جلسه دادند. در ظرف چند دقیقه ناوگان موشک بالستیک قاره پیمای ایالات متحده به حالت آماده باش درآمدند، بمبافکنهای هستهای آماده پرواز شدند و مقر فرماندهی هوابرد اضطرار ملی - هواپیمایی که به گونهای طراحی شده تا به رییسجمهور ایالات متحده اجازه دهد تا در موارد حمله کنترل را به دست گیرد بدون حضور جیمی کارتر، رییسجمهور آمریکا به هوا بلند شد.
پس از شش دقیقه اطلاعات ماهوارهیی این حمله را تایید نکردند و منجر شد تا مقامات تصمیم بگیرند که اقدام فوری ضرورت ندارد.
بعدها تحقیقات نشان داد که این حادثه از سوی یک تکنسین صورت گرفته که به اشتباه یک فیلم آموزشی حاوی سناریویی برای حمله هستهای در مقیاس وسیع را در یک رایانه عملیاتی گذاشته بود.
3) 9 سپتامبر سال 1983 شوروی موشکهای پرتابی را کشف کرد.
یک ماهواره هشدار اولیه شوروی نشان داد که ایالات متحده 5 موشک به اتحاد شوروی پرتاب کرده است. این هشدار در زمان شدت یافتن تنشهای دو کشور که تا حدی به دلیل تقویت ارتش ایالات متحده در شعارهای ضد شوروی دونالد ریگان، رییسجمهور این کشور شکل گرفت، مطرح شد. افزون بر این در اوایل همین ماه شوروی یک هواپیمای مسافربری خطوط هوایی کره را که به حریم هوایی این کشور وارد شده بود را سرنگون کرد و 300 نفر در این حادثه کشته شدند. استانیسلاو پتروف، افسر وظیفه شوروی فقط چند دقیقه وقت داشت تا تصمیم بگیرد اطلاعات ماهوارهیی هشدار نادرست بوده یا نه. او به غریزهاش اعتماد کرد و اعتقاد داشت که احتمالا ایالات متحده فقط 5 موشک شلیک نمیکند و به فرماندهانش بیش از آن که پی به واقعیت ببرد اعلام کرد که این هشداری نادرست است. تحقیقات بعدی نشان داد که بازتاب نور خورشید از ابرها باعث اشتباه ماهواره شده تا تصور کند که پرتاب موشک بوده است. این واقعه در فیلم مردی که جهان را نجات داد به تصویر کشیده شد و از پتروف در سازمان ملل قدردانی شد و جایزه شهروند جهانی را به خود اختصاص داد.
2) 27 اکتبر 1962 کاپیتان زیردریایی شوروی در خلال بحران موشکی کوبا تصمیم به پرتاب اژدر هستهای گرفت.
در خلال بحران موشکی کوبا یازده نابودگر نیروی دریایی ایالات متحده و ناو هواپیمابر راندولف یک زیردریایی B-59 شوروی در نزدیکی کوبا در آبهای بینالمللی خارج از منطقه قرنطینه ایالات متحده گرفتار کردند. آن چه که آنها نمیدانستند این بود که دمای هوا بالای 45 درجه سانتیگراد بود و باتریهای زیردریایی تمام شده بود و سیستم تهویه هوا از کار افتاده بود.
بسیاری از افراد که در معرض دی اکسید کربن قرار گرفته بودند از حال رفتند. این کارکنان به مدت چند روز هیچ گونه تماسی با مسکو نداشتند و نمیدانستند که آیا جنگ جهانی سوم در حال حاضر آغاز شده یا نه. بعد آمریکاییها شروع به انداختن بمبهای کوچک زیرآبی به این زیردریایی کردند که بدون این که افراد زیردریایی بدانند و همان گونه که به اطلاع مسکو رسیده بود صرفا به معنی مجبور کردن آنها برای بیرون آمدن و به سطح آب آمدن بود.
آن چه که آمریکاییها نمی دانستند این بود که این زیردریایی B-59 یک اژدر هستهای داشت که آنها میتوانستند بدون اطلاع از مسکو به پرتاب آن اقدام کنند. در واقع کاپیتان ساویتسکی تصمیم به پرتاب این اژدر هستهای گرفت.
والنتین گریگوریئویچ، افسر این اژدر گفت: ما میمیریم اما ما همه آنها را غرق خواهیم کرد ما نیروی دریاییمان را رسوا نخواهیم کرد.
خوشبختانه تصمیم پرتاب میبایست توسط سه افسر گرفته میشود و یکی از آنها به نام واسیلی آرخیپوف رای منفی داد.
این حادثه نیز در فیلم مردی که جهان را نجات داد به تصویر کشیده شد.
1) حوادثی که ادامه خواهد یافت.
اینها تنها نمونهای از دهها خطر حتمی است که در این جا آورده شد و مطمئنا حوادث بیشتری وجود دارند. زیرا برخی از این حوادث دههها بعد افشا شدند. همچنین گرچه بسیاری از حوادث هستهای از سوی منابع ایالات متحده گزارش شدهاند، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم که ابر قدرتهای رقیب حوادث کمتری را تجربه کردهاند یا این که اصلا حوادثی در چین، بریتانیا، فرانسه، اسراییل، هند، پاکستان و یا کره شمالی وجود نداشته است.
اگرچه برخی استدلال میکنند که ابرقدرتها باید زرادخانههای فعلی خود را برای همیشه حفظ کنند اما یک محاسبه ساده نشان میدهد که بازدارنده هستهای استراتژی بلند مدت مناسبی نیست مگر این که خطر جنگ هستهای تصادفی به صفر برسد. اگرچه خطر سالانه جنگ هستهای جهانی اکنون کمتر از یک درصد است اما ما احتمالا در طول یک قرن و یا تقریبا در طول چند صد سال آیند شاهد یک جنگ هستهای خواهیم بود. این جنگ هستهای در آینده مطمئنا جان بسیار زیادی از مردم را نسبت به کسانی که بازدارنده هستهای نجات داده، خواهد گرفت.
انتهای پیام